اما مشخص است که همکاری مردم در بحران فعلی میتواند نقش بسزایی در عبور از آن ایفا کند. درواقع، با افزایش سطح آگاهی و اطلاعرسانی، مردم میتوانند نقش مؤثری در مدیریت بحران داشته باشند و همین آگاهی در اتخاذ تصمیمات مناسبتر به مدیران کمک میکند. خوب است بدانیم آنچه که امروز با آن روبهرو شدهایم، حاصل رفتارها و تصمیمات الان ما نیست؛ بلکه ریشههایش در گذشته رقم خورده است. متاسفانه یکی از ضعفهای جامعه ما این است که بسیاری از اتفاقات ناخوشایند را خیلی دور میبینیم. یعنی تا زمانی که آب کاملا قطع نشود، بحران را باور نمیکنیم. شاید بهتر باشد که این آگاهیبخشی از دوران تحصیل بهصورت جدی و مستقیم به دانشآموزان آموزش داده شود؛ در این صورت، آنها در مواجهه با بحرانها، هرگز آنها را غیرممکن نخواهند دید و در مهار آنها پیشقدم خواهند شد.به نظر میرسد همه ما، فارغ از تصمیمات و برنامهریزیهای کلان دولتی، به یک تغییر سبک زندگی نیاز داریم؛ موضوعی که در سیستم آموزشی ما نادیده گرفته میشود. درواقع، همه ما با این باور بزرگ شدهایم که رفتار فردی نمیتواند تغییر قابلتوجهی در کلیت ماجرا ایجاد کند و من بهتنهایی نمیتوانم تأثیرگذار باشم. اما این سادهانگاری در روند آموزش ما وجود دارد و نیازمند اصلاح است. باید این نگرش را تغییر دهیم و بدانیم که اقدامات کوچک ما درنهایت میتواند زمینهساز وقوع اتفاقات جمعی بزرگ باشد.