همین چند روز قبل، نماز ظهر و عصرم را در بیت آن معلّم پارسای بی ریا و ادّعا خواندم، نماز ظهر را که سلام دادم، از همسرم پرسیدم این جانماز چه کسی بود که چنین شمیم جانبخشی از آن به مشام جانم رسید؟ گفتا: مهر و جانماز بابا. خدا گواه است بوی عطری میداد که من تاکنون کمتر آن را استشمام کرده بودم... شبیه عطر چادر و جانماز مادر آسمانیام. از جنس بوی خانههای پرنور مردان و زنان زاهد و عابد و خداترس روزگاران قدیم.
مرحوم استاد کسائیان به ولایت فقیه اعتقادی راسخ داشت. در تمام فراز و فرودهای پرعبرت سالهای پس از انقلاب، بویژه در همهی فتنههایی که طیّ سی و اندی سال اخیر، با سعایت جریانهای سرسپرده غرب تحقق یافت، او، همچون کوهی استوار بر قلهی رفیع عقاید و باورهای مؤمنانه خویش باقی ماند و در اعتقادش به حقانیّت راه نورانی و سعادتبخش امام، شهیدان و رهبر معظّم انقلاب دامتبرکاته، هرگز و هرگز تردیدی به خود راه نداد و هماره با صلابت و شجاعتی کمنظیر، از حریم حق و حقیقت، با لسان گویا و قلم شیوایش پاسداری میکرد.
دوستان استاد در ادوار مختلف هیأت منصفه دادگاه مطبوعات گواهی میدهند که این عبد صالح خدا، ضمن بهرهمندی از گوهر عدل و انصاف، رعایت مرزهای حرمتداری و حرمتگذاری به جایگاه والای «امامین انقلاب» (همان تعبیر نابی که او بارها در گفتار و نوشتار از آن بهره میبرد) و پاسداشت مقام منیع شهیدان گلگونکفن و خانوادههای عالیقدرشان را امری واجب و غیرقابل چشمپوشی میدانست و اگر بخواهم از این نگرش به عنوان خطّ قرمز سیره عملی و نظریاش یاد کنم، سخنی به گزاف نگفتهام.
مرحوم استاد علیاکبر کسائیان تا همین ایام اخیر منتهی به رحلتشان، که اوج ضعف جسمانی حاصل از تشدید بیماری سخت در چهرهی زرد و تکیدهاش مشهود بود؛ وقتی فیلمی از سخنان امام راحل یا رهبر فرزانه انقلاب را در قاب تلویزیون میدید، به اصطلاح گل از گلش میشکفت و با دقت و رغبتی وصف ناشدنی، به کلام آنها گوش جان میسپرد.
خانواده او به خاطر دارند که مکرّر در هنگام استماع کلام امام عظیمالشأن(ره) و رهبری حکیم انقلاب، با جملهای سرشار از عاطفه و مهر، به وصف شخصیت عالیقدر آن دو پیشوای پارسا میپرداخت و به زعم حقیر، بیعت خویش را با امامین انقلاب، تجدید مینمود.
عیار و معیار قهر و دوستی مرحوم استاد کسائیان با افراد و گروههایی که در عرصه اجتماع فعالیت داشتند، به مواضع سِلمی و یا حربی آنان در قبال ولایت مربوط میشد و میتوانم با اطمینان شهادت دهم که برای ایشان، دوستی با ولایت؛ دلیل پیوند و دشمنی با ولایت؛ عامل جدایی از هر طیف و چهرهای بود.
پرورگار عالم، روح پاکش را با اولیاء خویش محشور فرماید و اجر مجاهدتهای او در دفاع از حریم ولایت را به احسن وجه عطا نماید.