نمونه آخرش، مسابقات جهانی گرجستان بود که همچنان تیم ایران هم در بخش بانوان و هم آقایان و هم در اسلحه سابر و هم دیگر اسلحهها نهتنها توفیقی نداشت بلکه تیم ملی سابر آقایان ایران در تازهترین ردهبندی جهانی هشت پله نسبت به جایگاه قبلی سقوط کرد تا جامعه ورزش ایران شاهد شوک به رشتهای باشد که روزگاری نهچندان دور، امید کسب مدال در المپیک بود!
علیرضا پورسلمان (رئیس فدراسیون) با وجود همه انتقاداتی که این روزها درباره عملکردش شنیده میشود، ویژگیهایی دارد که شاید کمتر مدیری از آن بهرهمند باشد؛ مردی از بدنه جامعه شمشیربازی ایران، دارای تجربه و سابقه مدیریتی ورزشی قابل دفاع، تحصیلکرده و... اما همه این موارد نافی یادآوری، آسیبشناسی و ضرورت حرکت در مسیر اصلاح نیست. البته نگارنده این سطور میداند که مهمترین دغدغه این روزهای اغلب رؤسای فدراسیونها تأمین مالی و جذب سرمایهگذار برای توسعه و حمایت از رشته ورزشی است که متولی آن هستند و بهطور طبیعی پورسلمان و یارانش هم از این قاعده مستثنی نیستند اما نباید فراموش کنیم که همه این تلاشها درصورتی رضایتبخش خواهدبودکه درمسابقات وجایگاه ایران درعرصه جهانی شمشیربازی نمود پیدا کند. امروز و پس از ناکامیهای متوالی و سقوط جایگاه ایران در رشته شمشیربازی، باید چند پرسش اساسی را از مدیران ورزش کشور و فدراسیون پرسید و بهصورت جدی پاسخ را مطالبه کرد،؛ پرسشهایی که فکر کردن درباره پاسخهای آن میتواند به تحول و حرکت در مسیر اصلاحی و اوجگیری دوباره این رشته کمک کند.
۱. منتقدان میگویند عدم پشتوانهسازی در تیم ملی مردان سابر ایران باعث زمینگیر شدن این تیم در مسابقات اخیر شده بهگونهای که با جدایی چهرههایی مانند مجتبی عابدینی، محمد رهبری، فرزاد باهر و بالا رفتن سن علی پاکدامن، جانشینپروری مناسب صورت نگرفته است. پس آقایان فدراسیون باید الان بیایند و به این پرسش پاسخ دهند که از تأسیس و فعالیت چند آکادمی و باشگاه جدید در شمشیربازی ایران حمایت کردهاند و اکنون وضعیت تیم ملی نوجوانان و جوانان این رشته بهخصوص در اسلحه سابر چگونه است؟
۲. روزگاری که منتقدان درباره توجه بیش از اندازه به رشته سابر و فراموشی اسلحههای اپه و فلوره فریاد میزدند، گوشی شنوا نبود. اکنون باید پرسید پس از آبروریزی این دو رشته در مسابقات جهانی گرجستان، چه برنامهای برای حمایت از آنها دیده شده و آیا قرار است در بر همان پاشنه بچرخد یا طرحی نو درانداخته شود؟ برویم و ببینیم سالها پیش در روزگاری که کشتی آزاد ایران در اوج بود و فرنگیکاران شهروندان درجه ۲ فدراسیون محسوب میشدند، چگونه این نگاه اصلاح شد و شاهد پوستاندازی و رشد در کشتی فرنگی کشور بودیم. لازم نیست همیشه چرخ را از اول اختراع کنیم؛ از تجربههای مشابه و درسآموختههای موجود بهره ببریم.
۳. پورسلمان، مدیری باتجربه و ارزشمند است. باید تعارف را کنار بگذارد و یکبار اطرافیان خود را با عینک انتقادی نگاه کند. شمشیربازی متعلق به همه ایران است. چرا باید عملکرد فدراسیون بهگونهای باشد که شائبه حمایت از ورزشکاران یک استان خاص و با القابی مانند مدیریت خانوادگی و... به او برچسب زده شود و برای آن هزینه بدهد، انرژی صرف کند و در نهایت تمرکزش رابه هم بزند ورویخروجیوعملکردش سایه بیندازد؟نمیتوانمنکرشدکه اتفاقات خوب درفدراسیون شمشیربازی با تلاش فراوان گاهی محقق میشود مثل همین بهکارگیری مربیان خارجی که اخیرا به تیم ملی اضافه شدهاند اما باید پرسید چرا آنقدر دیر؟ چرا بدون شرح وظیفه شفاف و اختیارات مشخص؟ چرا با این همه تعارف، یک تیم چند مربی میخواهد؟
پورسلمان و یارانش شاید قانون مبارزه و جنگیدن را فراموش کردهاند. در این روزگار، شمشیرها نباید در غلاف باشند، برای گرفتن مدال و پیروزی باید شمشیرها را از رو بست، دوید و جنگید و البته که هر مبارزهای تلفات هم دارد، سختی هم دارد، پشتیبانی میخواهد و باید دائم تاکتیکها را برای رسیدن به هدف مورد سنجش قرار داد.