مقاومت تنها نبرد نظامی نیست بلکه برگرفته از گسترههای وسیع، شامل عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و علمی است که در سیاق آن، مردم بهعنوان ستون خیمه و رسالت جهاد تبیین بهعنوان عنصر حیاتی، نقش کلیدی ایفا میکنند.
به همین مناسبت، با حجتالاسلام والمسلمین سعید صلح میرزایی، نماینده محترم مجلس خبرگان رهبری، گفتوگو کردیم و آنچه میخوانید، حاصل آن است.
رهبر معظم انقلاب از مقاومت چه تعریفی دارند؟
ایشان مقاومت را فقط یک واکنش احساسی یا تقابل سخت نمیدانند بلکه آن را چارچوبی نظری و عملی برای رفتارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تمدنی یک امت معرفی میکنند.
مقاومت یعنی: وقتی انسان یا نظام، هدف درستی دارد، باوجود موانع، آن هدف را رها نکند، منحرف نشود و دچار عقبنشینی غیرتاکتیکی نشود.
مقاومت چه موانعی پیش رو دارد؟
سه دسته مانع پیشروی مقاومت است؛ درونی: مانند ترس، راحتطلبی، ضعف اراده و بیانگیزگی. طبیعی: مانند دشواریهای مسیر، هزینههای مادی و روانی، ناکامیهای ظاهری. بیرونی: دشمنان خارجی، ابزارهای قدرت، جنگ نرم، تحریم، تحریف و تهدیدهای مستقیم.
کدام عنصر به مقاومت معنا میدهد؟
در اندیشه رهبری، عقلانیت در قلب مقاومت قرار دارد. مقاومت بدون اندیشه، لجاجت بیثمر است. ایشان معتقدند مقاومت هوشمندانه باید همزمان با تحلیل شرایط، طراحی راهبرد و استفاده از تاکتیکهای مؤثر باشد.
عقلانیت مقاومتی در قالب مفهومی که ایشان وارد ادبیات سیاسی کردهاند، معنا مییابد. یعنی نرمش قهرمانانه. مثل رانندهای که برای صعود از گردنه، عقبگرد کوتاهی میکند تا دور بگیرد؛ این عقبنشینی، بخشی از طرح کلان پیروزی است، نه شکست.
پیوندی که میان «مقاومت» و «روشنگری» وجود دارد.
مقاومت و روشنگری دو رکن اصلی اندیشه و کنشگری سیاسی رهبر انقلاب است. مقاومت، ایستادگی فعال، هوشمندانه و همراه با هزینه است. اما روشنگری، تبیین چرایی این مقاومت، اقناع افکار عمومی و افشای باطل است. که ترکیب این دو، نیروی حیاتی انقلاب است. بدون تبیین، مقاومت به ارتجاع تبدیل میشود؛ بدون مقاومت، روشنگری بیاثر و بیجان میماند.
نگاه ایشان به امام راحل (ره) در این چارچوب.
حضرت اقا میفرمایند: «امام، امام مقاومت است.» یعنی امام خمینی (ره) نهفقط یک رهبر معنوی بلکه الگوی ایستادگی سیاسی و الهی در برابر استکبار بود.
آیا مفهوم مقاومت تنها به میدان نبرد محدود است؟
نه، مقاومت در نگاه رهبر معظم انقلاب، یک مفهوم تمدنی است. شامل عرصههای فرهنگی، رسانهای، علمی، اخلاقی، اقتصادی، تربیتی و حتی جهاد تبیین.
به همین دلیل، در برابر پروژههای ناامیدسازی دشمن یا جنگ شناختی، مهمترین جبهه مقاومت، افزایش ایمان، امید و بصیرت است.
نقش مردم در گفتمان مقاومت چیست؟
مردم، ستون خیمه مقاومتاند. رهبری بارها تأکید کردهاند که ملت باید با ایمان، آگاهی و انسجام در میدان بمانند. فقدان ایمان، رهبری یا اتحاد، باعث فروپاشی جبهه مقاومت میشود.
استاد! بسیاری «صبر» را معادل سکوت یا انفعال میدانند. رهبر معظم انقلاب چگونه به این مفهوم مینگرند؟
نگاه رایج، صبر را اغلب به تحمل منفعلانه، چشمپوشی یا کنار کشیدن تعبیر میکند اما رهبر معظم انقلاب، در تفسیر قرآنی و سیاسی خود، صبر را به معنای «ایستادگی مؤمنانه، آگاهانه و فعال» معرفی میکنند.
از نظر ایشان، صبر به معنای تسلیمناپذیری در برابر موانع است. این دقیقا همان مفهومی است که ایشان در سال ۱۳۹۷، تحت عنوان «نظریه مقاومت» صورتبندی کردند. در این معنا، صبر به هیچوجه به معنای کنار آمدن با ظلم یا عقبنشینی از مواضع اصولی نیست بلکه تعهد مومنانه به ادامه راه حق، با وجود سختیهاست.
صبر از نگره قرآن؟
ایشان بهویژه به آیه «فَاسْتَقِمْ کمَا أُمِرْتَ» از سوره هود اشاره میکنند که دستور مستقیم خداوند به پیامبر است برای ایستادگی مستمر بر راه حق.
رهبر انقلاب از قول پیامبر اسلام (ص) نقل میکنند که این آیه باعث سفید شدن موی ایشان شد. یعنی چنان بار سنگینی از مسئولیت استقامت بر دوش رسولالله (ص) گذاشته شد که حتی جسم ایشان از آن متأثر شد؛ چراکه در این آیه شریفه، استقامت مردم نیز بر عهده رسولالله (ص) است.
درواقع، این نشان میدهد که صبر مورد نظر قرآن، چیزی بسیار فراتر از تسلیم یا شکیبایی منفعلانه است. این صبر، «صبر پیشبرنده» و «صبر تغییرساز» است که ابزار اصلی ساختن تمدن الهی و مقاومت در برابر باطل محسوب میشود.
اتفاقا از بنیادینترین هشدارهای رهبر معظم همین است که تقلیلدادن مفهوم مقاومت به نبرد نظامی، یک خطای تحلیلی و راهبردی است!
دقیقا! ایشان بارها تأکید کردهاند مقاومت، بهمثابه «یک ساختار تمدنی جامع» است. یعنی هرجا که یک فرد یا جامعه، علیرغم وجود فشار، از مسیر حقیقت و عدالت بازنمیگردد، در حال مقاومت است. این مفهوم در عرصههای مختلفی تحقق پیدا میکند:
مقاومت علمی: ادامه تحقیق و پیشرفت در شرایط تحریم و تهدید، مانند آنچه شهید شهریاری و سایر دانشمندان هستهای انجام دادند.
مقاومت اقتصادی: ایستادگی در برابر نظام سلطه مالی و تحریمها. همان چیزی که با عنوان «اقتصاد مقاومتی» در بیانات رهبر انقلاب شکل گرفت.
مقاومت سیاسی: نفی سلطه سیاسی بیگانگان و حفظ استقلال تصمیمگیری ملی، که رهبر انقلاب از آن با عنوان «جهاد کبیر» یاد میکنند.
مقاومت شناختی و روانی: پایداری در برابر جنگ روانی، عملیات فریب، تحریف واقعیتها و ناامیدسازی افکار عمومی.
مقاومت فرهنگی: مقابله با تهاجم فرهنگی، حفظ سبک زندگی اسلامی و هویت دینی در برابر جریانهای جهانیسازی ارزشهای غربی.
پس مقاومت یک ساختار تمدنی است، نه صرفا یک واکنش دفاعی.
دقیقاً. ایشان مقاومت را نه بهعنوان «یک موضع در برابر تهدید»، بلکه بهمثابه یک «منظومه معنادار» با ابعاد متکثر معرفی میکنند.
در این منظومه، آنچه تحت عنوان «جبهه مقاومت» علیه رژیم صهیونیستی یا سلطهطلبی آمریکا شناخته میشود، فقط بخشی از یک پیکرهی عظیمتر است.
به تعبیر رهبر انقلاب، مقاومت مفهومی «منصرف» به یک مصداق خاص نیست. همانگونه که در اصول فقه، الفاظ کلان بر مصادیق متعددی انطباق دارند، مقاومت نیز در سپهرهای مختلف حیات انسانی و اجتماعی جاری است.
این فهم کلنگرانه از مقاومت، چه تأثیری بر راهبردهای کلان جمهوری اسلامی دارد؟
این فهم، راه را برای برنامهریزی جامع تمدنی باز میکند. یعنی اگر مقاومت را تنها در ساحت نظامی تعریف کنیم، نهتنها تصویر ناقصی از آن ارائه دادهایم بلکه زمینههای اصلی برای قدرتسازی را هم نادیده گرفتهایم.
بر این مبنا، هر نهاد و هر شهروند، میتواند و باید بخشی از منظومه مقاومت باشد؛
دانشگاهها باید مرکز مقاومت علمی باشند.
رسانهها باید در خط مقدم مقاومت شناختی و فرهنگی قرار گیرند.
کسبوکارها و صنعتگران باید به اقتصاد مقاومتی عینیت ببخشند.
حوزهها و علما باید مقاومت علمی، اخلاقی، اعتقادی و الهی را پاس بدارند.
حالا که مقاومت نه یک واکنش اضطراری بلکه راهبرد زیست مؤمنانه است آن هم در جهانی که نظام سلطه، هویت ملتها را هدف گرفته، یکی از خطاهای رایج این است که مقاومت را تنها به نبردهای نظامی محدود کنیم. در حالیکه رهبری با صراحت، مقاومت را منظومهای گسترده میدانند. مقاومت نظامی مهم است اما تنها بخشی از این پازل استراتژیک است. آیا نمونهای برای این منظومه بودن مقاومت وجود دارد؟
همین الگو را در حزبالله لبنان و حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن، فاطمیون افغانستان و زینبیون پاکستان هم میبینیم. اینها نشان میدهد که مقاومت بدون وجهه اجتماعی، فرهنگی و تبیینی، ناقص و ناپایدار است.
جهاد تبیین در این منظومه از تاکیدهایی است که بارها رهبر معظم فرمودند! «بفرموده ایشان امروز مهمترین جهاد، جهاد تبیین است.» این جمله فقط توصیهای فرهنگی نیست بلکه بیانگر یک زنجیره تمدنی است. جهاد تبیین، زیرساخت و مادر سایر اشکال جهاد است:
بدون تبیین، جهاد علمی هدفمند نمیشود.
بدون تبیین، جهاد نظامی مشروعیت و روحیه خود را از دست میدهد.
بدون تبیین، جهاد رسانهای به جنگ سردرگم بدل میشود.
بدون تبیین، جهاد اقتصادی و مدیریتی نیز بیجهت و بیاثر خواهد شد.
بنابراین، تبیین پایه مقاومت است و اگر حذف شود، مقاومت فرسوده و بیاثر خواهد شد. از سویی دیگر، با تبیین است که مردان و زنان بقیه میدانهای جهاد، اقناع و تهییج میشوند.
وقتی از «مقاومت اقتصادی» سخن گفته میشود، چه معنایی دارد؟
مقاومت اقتصادی چیزی فراتر از نسخهپیچیهای سطحی یا صدور دستورهای دولتی است. انتظار اینکه یک کنشگر اقتصادی صرفا با شعار، در مسیر انقلاب باقی بماند، نگاهی سطحی است. اساس هر نوع مقاومتی - ازجمله در اقتصاد - به جهاد تبیین بازمیگردد.
فرض کنید یک کارآفرین باید از مسیر پرسود واسطهگری دست بکشد و تولید داخلی را انتخاب کند. یا کسی باید در شرایط تحریم، خطر سرمایهگذاری تولیدی را بپذیرد. این تصمیم، بدون درونیسازی آرمانها، امکانپذیر نیست. او نیز یک رزمنده است. کسی که از آسایش و زندگی بیدردسر خود میگذرد - و این «گذشت»، بدون «تبیین» ممکن نیست.
میتوان گفت که انقلاب اسلامی، صورتبندی نظری مقاومت است.
چنانچه بخواهیم حقیقت انقلاب اسلامی را در یک واژه فشرده کنیم، شاید «مقاومت» بهترین باشد. انقلابی که با مقاومت علیه ظلم شاهنشاهی آغاز شد، باید با همان راهبرد ادامه پیدا کند اما نباید مقاومت را با «نبرد» اشتباه گرفت.
رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهایشان، وقتی با شعار «نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا» از دل جمعیت مواجه شدند، لبخند زدند و پاسخ دادند: «من الآن در مقام تبیین مقاومت هستم، نبرد چیز دیگری است.»
این نکته ظریف نشان میدهد که مقاومت همیشه به معنای مبارزه فیزیکی نیست. گاهی «صبر»، گاهی «ایستادگی نرم»، گاهی هم «نرمش قهرمانانه» شکلهای مشروع مقاومتاند.
با این نگره آیا جایگاه پیامبران در تاریخ مقاومت چگونه تبیین میشود؟
پرسش شما، بحث مقاومت را وارد ساحت الهیات میکند. رهبر انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن سؤالی کلیدی مطرح میکنند: «اینکه آیا پیامبران در رسیدن به اهداف خود موفق بودند؟»
اگر معیار را تحقق کامل اهداف در زمان حیات پیامبر بدانیم، پاسخ منفی خواهد بود. بسیاری از پیامبران تبعید شدند، برخی کشته شدند. حضرت ابراهیم(ع) سالها در تبعید بود؛ از بابل تا فلسطین.
اما پاسخ رهبری، نگاهی عمیقتر دارد: «اگر یاران پیامبران دارای دو ویژگی بودند - ایمان و صبر - حتما پیروز میشدند.»
این صبر، صبر منفعلانه نیست؛ بلکه صبر انقلابی، ترجمان الهیاتی مقاومت است. مقاومت حقیقی، پیروزی حقیقی را رقم میزند—even اگر در ظاهر بهثمر نرسد.
پس از تبیین چیستی مقاومت، اکنون لازم است به چرایی آن بپردازیم. چرا اساسا مقاومت برای ما یک ضرورت است؟
چرایی مقاومت، فقط به تحلیلهای سیاسی محدود نمیشود. در منظومه فکری امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، این ضرورت ریشه در هستیشناسی دینی، قرآن و تجربه تاریخی بشر دارد.
در کتاب اندیشه مقاومت از این بنیانها تحت عنوان «اصول و مبانی مقاومت» یاد میشود. یکی از بنیادیترین آنها چنین است:
مقاومت، یک انتخاب نیست؛ یک ضرورت تاریخی و قهری است.
یعنی تقابل جبهه حق و جبهه باطل، اجتنابناپذیر است؟
بله. این ما نیستیم که انتخاب میکنیم تا وارد میدان شویم؛ بلکه خودِ میدان به ما تحمیل میشود.
جبهه باطل، ذاتا به دنبال بلعیدن و استحاله جبهه حق است. رهبر انقلاب تصریح کردهاند: «دشمن نمیخواهد ما مستقل بمانیم؛ او میخواهد ما را به پیچ و مهرهای از ماشین سلطه جهانی تبدیل کند.» این همان مفهومی است که از آیه شریفه زیر نیز برداشت میشود:
«لَن تَرضىٰ عَنک الیهودُ وَلَا النَّصارىٰ حتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم…»(بقره: ۱۲۰)
و البته این آیه، فقط درباره یهود و نصاری نیست؛ درباره هر جریانی است که بر مبنای سلطه عمل میکند.
استاد! برخی میپرسند: «ما از اول انقلاب در موقعیت حساس کنونی بودهایم؛ این موقعیت کی تمام میشود؟» واقعا تا کی باید در وضعیت آمادهباش باقی بمانیم؟
پاسخ رهبری در اینباره صریح است: «ما نه از اول انقلاب بلکه از زمان حضرت نوح در موقعیت حساس کنونی بودهایم!» تا وقتی که جبهه حق به ایرانِ قوی و قدرت تمدنی بازدارنده نرسیده، این وضعیت ادامه دارد. دشمنی فقط وقتی متوقف میشود که یا ما استحاله شویم، یا آنان دست از سلطهطلبی بردارند
و چون تجربه تاریخی نشان میدهد جبهه باطل هرگز از ماهیت خود دست نمیکشد، مقاومت برای ما همچنان اجتنابناپذیر است.
میفرمایید تنها چیزی که دشمن را آرام میکند، عقبنشینی یا استحاله درونی ماست؟
کاملا درست است. ۲۰ مهر ۱۳۹۴، رهبر انقلاب فرمودند: «دشمن با بودن یک آخوند بر رأس حکومت ما مشکلی ندارد؛ مشکل وقتی است که سیرت حکومت، انقلابی باشد.» اگر روزی - خدای نکرده - فقط ظاهر اسلامی باقی بماند و محتوای انقلابی تهی شود، دشمن نهتنها مشکلی ندارد بلکه از آن استقبال هم میکند.
چنآنکه با کشورهایی مثل عربستان - با پرچم «لا اله الا الله» - هیچ مشکلی ندارد؛ حتی آنان را «گاو شیرده» مینامد که برای حفاظت از آنها باید تلاش کند.
این تقابل دائمی، فقط ناشی از رفتار سیاسی ماست یا علت عمیقتری دارد؟
تقابل، ریشه در ذاتِ تمدنی نظام سلطه و الگو شدن گفتمان اسلام ناب دارد. جمهوری اسلامی آغازگر درگیری نبوده. بلکه همانطور که رهبر انقلاب بارها فرمودند: «آغازگر دشمنی، جبهه استکبار بوده است.»
پس آنچه ما انجام میدهیم، نوعی دفاع از حق و حفظ استقلال است؛ نه لجاجت سیاسی. در یک جمله: جبهه مقابل باید از سلطهطلبی خود دست بردارد و در غیر اینصورت تنها راه ما مقاومت فعال، مؤمنانه و آگاهانه است.
تقابل ما با سلطهگران جهان، مثل آمریکا، یک تصمیم سیاسیاحساسی است یا ضرورتی راهبردی؟
تقابل جمهوری اسلامی با جبهه استکبار نهتنها احساسی نیست بلکه برآمده از واقعیت ماهوی سلطهگری دشمن است.
تجربه نشان داده اگر ساختارهای مرکزی سلطه فروبپاشند، تهدید هم کاهش مییابد یا تغییر ماهیت میدهد.
نمونه روشن آن، اتحاد جماهیر شوروی است. روزگاری تجهیزکننده رژیم بعث علیه ایران بود اما با فروپاشیاش، بسیاری از جمهوریهای سابق شوروی مثل تاجیکستان، نهتنها خصومتی با ما ندارند بلکه به دنبال تعامل فرهنگی و سیاسی با ایراناند.
سفر اخیر رئیسجمهور ایران به تاجیکستان و تأکید دو طرف بر «لغو روادید» و «برادری»، مصداق روشنی از این تغییر فضاست. درنتیجه، مشکل از «ذات ما» نیست؛ مشکل از ذات سلطهطلب طرف مقابل است. هرگاه سلطه از بین برود، تقابل نیز ضرورتی ندارد.
چرا نظام جمهوری اسلامی همچنان بر تقابل با آمریکا تأکید دارد؟
تقابل، یک ضرورت حیاتی است، نه لجاجت سیاسی.چون ما آغازگر این خصومت نبودیم. این آمریکا و جبهه سلطهگر بودند که مسیر تقابل را آغاز کردند و همچنان ادامه میدهند و فراتر از آن: مسأله امروز دیگر فقط جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه خطر واقعی برای نظام سلطه، این است که ایران به الگوی موفقی برای ملتهای دیگر تبدیل شود.
اگر یک نظام مردمی-دینی بتواند با استقلال و شعار معنویت، پیشرفت کند، جذابیت الگویی آن انفجارآفرین خواهد شد.
گویا الگو شدن انقلاب اسلامی در جهان واقعا اتفاق افتاده و خطر برای نظام سلطه واقعی است.
کاملا. امروز همان شعاری که روزی در داخل ایران تمسخر میشد - «مرگ بر آمریکا» - اکنون در قلب دانشگاههای آمریکا فریاد زده میشود.
تفاوت اینجاست: در ایران، دانشجوی انقلابی آزادانه شعار میدهد و حتی مورد تحسین قرار میگیرد اما در آمریکا، همان شعار دادن، به اخراج، بایکوت، تهدید و تخریب زندگی دانشجو منجر میشود. با این حال، باز هم این شعار شنیده میشود. چرا؟ چون الگو سرایت کرده است.
برخی مقابله با دشمن قدرتمند و نابرابر را منطقی نمیشمرند.
چنین رویکردی در ظاهر بر اساس عقلانیت و واقعگرایی است، اما در واقع ناشی از فقدان ایمان به غیب است. قرآن مؤمنان واقعی را کسانی معرفی میکند که: «یؤمنون بالغیب» یعنی افق خود را محدود به قدرتهای محسوس نمیکنند و باور دارند سنت الهی بر امور حاکم است.
آیات متعددی مانند: «وَ کانَ حَقًّا عَلَینَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ» و «إِنْ ینْصُرْکمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکمْ» نشان میدهند که حتی اگر جبهه ایمان اقلیت باشد، به اذن خدا بر اکثریت باطل غلبه میکند.
آنهایی که از مقاومت دست میکشند، نه به خاطر عقلانیت بلکه به دلیل «یأس از غیب» و فقدان ایمان به وعدههای الهی است.
علاوهبر ایمان به غیب، چه ظرفیتهای درونی دیگری جبهه مقاومت را تقویت میکند؟
ظرفیتهای بالای مادی و معنوی جبهه مقاومت بسیار مهم است، بهویژه در جمهوری اسلامی ایران که شامل: منابع زیرزمینی فراوان، توان انسانی با ایمان و دانشبنیان، تجربه 40 ساله مقاومت در تحریمها و جنگ ترکیبی و مهارت بازسازی سریع نیروها پس از ضربههای سخت است. نگاهی به سالهای اخیر، بهویژه جنگ ترکیبی ۱۴۰۱، گواه این ظرفیتهاست. در شرایط فشار اقتصادی، امنیتی و شناختی همزمان، جبهه مقاومت نهتنها شکست نخورد بلکه انسجام درونیاش بیشتر شد.
تجربه مقاومت در میدان چگونه ظرفیت درونی جبهه حق را نشان میدهد؟ آیا نمونههای عملی وجود دارد که این توانمندی را ثابت کند؟
نگاهی به حزبالله لبنان بیندازید. در جنگ ۳۳ روزه، همه زیرساختهای این جنبش هدف قرار گرفت اما نهتنها عقبنشینی نکرد بلکه با بازسازی سریع خود، رژیم صهیونیستی را وادار به پذیرش آتشبس با شروط خود کرد. حماس هم همینطور؛ پس از شهادت فرماندهانش، توهم شد که به آستانه نابودی رسیده اما در روز مبادله اسرا همه دیدند که لباسهای نظامیشان تمیز و تجهیزاتشان تازه است و نیروهایی آمادهباش و باصلابت حضور دارند. این یعنی مقاومت زنده است، نه فقط نمادین بلکه کاملا میدانی و سازمانیافته.
فشارها و محاصرههای چندینساله چگونه بر جبهه مقاومت تأثیر گذاشته؟
ازسال ۱۳۸۶ تاکنون، یعنی نزدیک به دو دهه، فشارهای سنگین اقتصادی، تحریمهای بیسابقه، ترور چهرههای کلیدی و محاصره منطقهای وجود داشته است. اما نهتنها سقوطی رخ نداد بلکه پس از هر ضربه، جبهه مقاومت قویتر شده است. این همان چیزی است که رهبر انقلاب به آن «قدرت ترمیم و بازسازی درونی» میگویند. حتی با شهادت سردار سلیمانی، مقاومت عقبنشینی نکرد و صفوف خود را بازآرایی نمود.
وضعیت دشمن و جبهه مقابل در این تقابل، آیا قدرت آنها در حال کاهش نیست؟
دقیقا همین طور است. جبهه مقابل، بهویژه رژیم صهیونیستی، در مسیر افول قرار دارد. همان رژیمی که در جنگ شش روزه در سال 1967 پیروزی بزرگی کسب کرد، امروز با ضعف و تزلزل مواجه است. ارتشهای عربی سابق که نمیتوانستند حتی مقابله کنند، دچار ضعف عمیق شدهاند. رزمندگان مقاومت با امکانات محدود اما ضربات مهلکی وارد میکنند. انقلاب مردمی فلسطین هم از انتفاضه سنگ به انتفاضه موشکی و نظامی قدرتمند تبدیل شده است. حتی ناوهای هواپیمابر آمریکا هم دیگر نه تهدید قطعیاند و نه قادر به تغییر سیاستها؛ بلکه خود هدف موشکهای یمنی قرار میگیرند.
چگونه باید با چالشها برخورد کرد؟ سازش چگونه گزینهای است؟
چالش هزینه دارد؛ این واقعیتی غیرقابل انکار است اما حضرت آقا فرمودند «سازش هم هزینه دارد و در درازمدت هزینه سازش از هزینه چالش بیشتر است.» چرا؟ چون سازش یعنی از دست دادن هویت، اعتبار، افتخار ملی و منافع خود و در نهایت حتی به هدفی که به خاطرش کوتاه آمدهاید هم نمیرسید. تجربههای تاریخی این نکته را تأیید میکنند.
تاثیر ایمان در مقابله با چالشها چگونه است؟
قرآن میگوید مؤمنان حقیقی وقتی با سختی مواجه میشوند، ایمانشان قویتر میشود: «وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ ۚ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا». مقاومت و ایستادگی مجاهدان حزبالله و جبهه مقاومت هم گواه این نکته است. شهادت فرماندهانی مثل سید حسن نصرالله، نهتنها آنها را ضعیف نکرد بلکه انگیزهشان را برای مبارزه بیشتر کرد.
مهمترین عوامل تقویت راهبرد مقاومت در ایران اسلامی کداماند؟
راهبرد مقاومت بر پایه عوامل کلیدی علمی، فرهنگی، نظامی، سیاسی و رسانهای استوار است. دشمن هم دقیقا روی همین نقاط متمرکز شده است. رهبر انقلاب فرمودهاند که هرجا دشمن توجه دارد، همانجا محل خط مقاومت ماست. مهمترین عامل، ایمان دینی است که ارتباط با عالم غیب و جذب کمکهای الهی دارد. دشمن بهشدت علیه ایمان برنامهریزی و حمله میکند، چون میداند این عامل، محور قدرت مقاومت است.
در بیانات رهبر انقلاب اشاره شده که بعثت پیامبر با دو عامل اساسی تحول فکری در ملتها ایجاد میکند: ایمان و عقل. این چه نقشی در تقویت مقاومت دارد؟
باور به دین، کارکردهای آن و وعدههای الهی، نقش بسیار مهمی در تقویت مقاومت ایفا میکند. دشمن هم به همین دلیل روی ایمان دینی برنامهریزی ویژه دارد. مثلا وقتی آمریکا به افغانستان حمله کرد، علاوهبر حمله نظامی، با پخش مجلات و فیلمهای مبتذل سعی کرد ایمان جوانان افغان را تضعیف کند. در عراق نیز چنین اتفاقی افتاد و تغییرات هویتی در برخی جوانان محصول همین برنامه دشمن است. داخل ایران هم دشمن تلاش میکند ایمان و اعتقادات را تضعیف کند، چون ملتی که ایمان نداشته باشد، مقاومتش زودتر فرومیریزد.
جایگاه رهبری در راهبرد مقاومت؟
رهبری مقاوم و شجاع، عامل بسیار مهمی است. روایت تاریخی از نادرشاه را شنیدهاید که پیرمردی با رشادت میجنگید و وقتی پرسید شما بودید و افغانها آن جنایات را انجام دادند، گفت: «ما بودیم اما تو نبودی.» یعنی ملت بدون رهبری نمیتواند پیروز شود. رهبر انقلاب تأکید دارند که امام خمینی (ره) بود که ملت ایران را منسجم کرد. اگر کشوری دچار «شاه سلطان حسینها» شود، به سرنوشت تلخی دچار میشود و باید فاتحه آن کشور را خواند. رهبرانی که اهل سازشاند، ملت را نابود میکنند. نمونه سوریه هم این موضوع را نشان میدهد؛ جوانان مشتاق مقاومت بودند اما به دلیل نبود رهبری منسجم، ظرفیتها هدر رفت.
و عامل اتحاد در مقاومت؟
اتحاد کلید پیروزی و مقاومت است. بزرگان و ائمه معصومین (ع) همواره بر آن تأکید داشتهاند. در قرآن هم آمده که حضرت هارون به حضرت موسی (ع) گفت برای حفظ وحدت مردم علیه گوسالهپرستان اقدامی نکرده است. این نشان میدهد که تفرقه چقدر مهلک است. پیامبر اکرم (ص) نیز از ایجاد دو قطبی شدید پرهیز دادهاند. این مسأله از ابتدای انقلاب هم مطرح بوده است. مثلا امام خمینی (ره) در موضوعات حساس مثل دیدگاههای شریعتی یا کتاب «شهید جاوید» مداخله نکرد و تأکید داشت مراقب باشیم دو قطبی ایجاد نشود اما متأسفانه امروز هنوز اختلافات سیاسی، حتی پس از انتخابات، جبهه متدینین و علاقهمندان به انقلاب را تضعیف میکند. این مسأله بسیار اساسی و نیازمند توجه ویژه است.
یکی از عناصر بسیار مهم در تقویت مقاومت، بصیرت و امید است. در اینباره میفرمایید.
بصیرتافزایی، شاید یکی از مهمترین عوامل پایداری در راه مقاومت باشد. رهبر انقلاب بارها تأکید کردهاند که ما نباید چشممان را بر واقعیتها ببندیم بلکه باید آنها را دقیق و کامل ببینیم اما متأسفانه در فضای مجازی خارجی مانند تلگرام، اینستاگرام و یوتیوب، تصویری بهشدت سیاه از ایران اسلامی ترسیم میشود. نه خبری از نقاط قوت هست، نه امید. حتی در برخی پیامرسانهای داخلی نیز همین فضا دیده میشود. بسیاری از صفحات انقلابی، بهجای ایجاد انگیزه و انسجام، بر ناامیدی و بیاعتمادی تمرکز دارند.
این فضا چه تأثیری بر نسل جوان و حتی طلاب و نخبگان گذاشته است؟
بخشی از طلاب، اساتید و جوانان انقلابی دچار نوعی ایستایی شدهاند؛ حالتی که به تعبیر عامیانه به آن «کپ کردن» میگویند. این افراد فقط مصرفکننده محتواهای منفیاند، هیچ فعالیتی ندارند، زبانشان خاموش است، و مهمتر از همه، دیگر اثری در جامعه ندارند. وقتی استاد حوزه یا دانشگاهی در برابر این فضای تحریف سکوت کند، شاید ضررش از یک مزدور آشکار دشمن هم بیشتر باشد. این همان چیزی است که در ادبیات رسانه به آن «مارپیچ سکوت» میگویند؛ جایی که سکوت نخبگان، میدان را به دشمن واگذار میکند.
امید چه نقشی در جبهه مقاومت دارد؟
امید، مثل موتور پیشران است. مثالی واقعی بزنم: یکی از دوستان ما دچار سانحه شدید شد و پزشکان قطع امید کرده بودند اما خانوادهاش تسلیم نشدند؛ با دعا، زیارت عاشورا و همراهی مستمر، کمکم به زندگی برگشت. در مقابل، کسانی هم بودند که وقتی پزشک گفت «امیدی نیست»، بلافاصله رها کردند و فرد از دست رفت. این نشان میدهد که امید میتواند حیات را برگرداند و ناامیدی میتواند حتی زندهترین انسانها را به مرگ نزدیک کند. بسیاری از خودکشیها در مناطق مرفه رخ میدهد، چون امید از بین رفته است.
و دشمن چگونه از بین بردن امید را دنبال میکند؟
رهبر معظم انقلاب بارها گفتهاند که دشمن هدف اصلیاش حمله به امید است. دشمن میداند اگر امید را از دل ملت بگیرد، دیگر نیازی به جنگ نظامی نیست. وقتی جوان احساس بیفایدگی کند، دیگر مبارزه نمیکند. دشمن دقیقا بر روی نقاط امید ملت تمرکز میکند و آنها را هدف قرار میدهد.
نقش تعبد دینی و پرهیز از گناه در تقویت مقاومت؟
بسیار حیاتی است. در قرآن داستانهایی هست که نشان میدهد وقتی مردم از اوامر الهی عدول کردند، قدرتشان از بین رفت. مثلا در جنگ احد، خداوند میفرماید: برخی شکستخوردند چون شیطان آنها را به خاطر گناهانشان منحرف کرد. یا در داستان طالوت؛ کسانی که به امتحان الهی وفادار نماندند، از جرگه مقاومت خارج شدند. یعنی رابطه مستقیمی بین تقوای جمعی و میزان ایستادگی در برابر دشمن وجود دارد.
در پایان از نقش شهدا و فرهنگ ایثار بفرمایید.
شهدا با ما حرف میزنند. در آیهای آمده است که شهدا به بازماندگان مجاهد بشارت میدهند و میگویند: «أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا»؛ یعنی نترسید از آینده و اندوهگین نباشید برای گذشته. این بشارت شهداست. رهبر انقلاب بارها به دیدار با خانواده شهدا اهمیت دادهاند. این دیدارها فقط تسلی نیست؛ احیای فرهنگ مقاومت است. ایشان فرمودهاند سختی زنده نگاه داشتن یاد شهید، گاهی کمتر از خود شهادت نیست. کسانی که انس با شهدا دارند، اندیشههای عمیقتری برای تقویت جبهه مقاومت دارند و با قلبی سرشار از امید و ایمان، در خط اول ایستادگی قرار دارند.
یک جمعبندی سریع برای راهبرد مقاومت؟
همه این عوامل - ایمان، رهبری قوی، اتحاد، بصیرت، امید، تقوا، و فرهنگ شهادت - همچون اجزای یک منظومهاند. هرکدام که تضعیف شود، کل راهبرد آسیب میبیند. مسئولیت همه ماست که این منظومه را تقویت کنیم؛ چه روحانی باشیم، چه استاد، چه فعال فرهنگی، چه دانشجو یا طلبه. به قول امیرالمؤمنین (ع): «إنّ الّذین قالوا ربّنا الله ثمّ استقاموا...»؛ فرشتگان، بر چنین کسانی نازل میشوند. انشاءالله که ما هم در این خط بمانیم و بهرهمند از برکات این مسیر باشیم.