آنها داستانهایشان را به دور از جنجالهای اکشن یا دلهرهآور سریالهای عامهپسند تعریف کرده و بهدنبال سرگرمکردن یا فریبدادن او با موضوعاتی سطحی را ندارند. ازهمین روست که تولید درامی انتقادی و سیاسی همچون «خانه پوشالی» اهمیتی دوچندان پیدا میکند. این نکته زمانی برجستهتر میشود که منتقدان و تماشاگران جدی متوجه این مسأله میشوند که سازندگان سریال با داستانی هیجانانگیز و تا حد زیادی واقعگرا، تلاش دارند پشتصحنه دنیای سیاست را به شکلی عریان برای مخاطبان خود به نمایش بگذارند. از همین روست که منتقدان میگویند در غوغای تاختوتاز درامهای اکشن و کمدی، تولید و نمایش درامی بحثبرانگیز و هیجانی همچون خانه پوشالی با آن داستان افشاگرانه سیاسیاش، غنیمتی برای تماشاگران جدی قاب کوچک به حساب میآید.
دوبارهسازی یک سریال جذاب
داستان سریال خانه پوشالی در کاخسفید اتفاق میافتد. این مسأله زمانی شکلی جالب و پرسشبرانگیز به خود میگیرد که بدانیم این درام پرتنش سیاسی، نسخه دوبارهسازیشده آمریکایی یک سریال پربیننده انگلیسی است. سریال انگلیسی هم که با همین نام تولید و پخش شد، داستانش را از رمان پرخواننده و پرفروش مایکل دابز به همین نام وام گرفته بود. شبکه جنجالی نتفلیکس که با فعالیتهایش هر دو صنعت سینما و تلویزیون جهانی را دستخوش مشکلات عدیدهای کرده و با پخش برخط و خانگی تولیداتش نوع تازهای از اکران و نمایش فیلمها و سریالها را ارائه میدهد، تهیهکننده خانه پوشالی آمریکایی است. این شبکه قصد داشت داستان سریال را تا چندین فصل ادامه دهد، اما به دلایلی (که گفته خواهد شد) مجبور به کوتاهکردن داستان خود شده و آن را تنها در شش فصل و ۷۲ اپیزود ادامه داده و تکمیل کرد.
داستانی فرامکانی و فرازمانی
رمان جنجالی مایکل دابز سال ۱۹۸۹ منتشر شد و بلافاصله توجه فراوان منتقدان ادبی و اهالی کتابخوان را به خود جلب کرد. میزان استقبال از این رمان به قدری بالا بود که بسیاری پیشبینی کردند خیلی زود فیلمی سینمایی یا سریالی تلویزیونی براساس آن ساخته خواهد شد. همین اتفاق هم افتاد و شبکه بیبیسی یک سال پس از انتشار رمان، سریالی جنجالی و پربیننده از آن تولید کرد و روی آنتن فرستاد. با وجود آنکه رمان حدود چند دهه قبل نوشته شده اما داستان و حالوهوایی بهشدت معاصر و امروزی دارد. خود نویسنده کتاب هم در گفتوگویی گفته بود موضوع فساد سیاسی و جاهطلبی آدمها برای ترقی و رسیدن به قلههای موفقیت، چیزی مربوط به امروز و دیروز نیست و در هر زمان و مکانی میتواند اتفاق بیفتد. از این رو، دابز داستان خود را فرامکان و فرازمان معرفی میکند.
فاسد، بیاخلاق و بدسیرت!
پخش سریال خانه پوشالی از سال ۲۰۱۳ آغاز شد و تا سال ۲۰۱۸ ادامه داشت. داستان آن در شهر واشنگتن محل اصلی سیاستهای آمریکا رخ میدهد. این داستان روی کاراکتر فرانک آندروود (با بازی کوین اسپیسی) تمرکز دارد، یک سیاستمدار فاسد، بیاخلاق و بدسیرت که عضو یکی از دو حزب اصلی فعال در آمریکاست و از کارولینای جنوبی راهی پایتخت سیاسی کشور شده است. همسر او کلر آندروود (با بازی رابین رایت) هم دستکمی از خود او ندارد و به اندازه شوهرش جاه طلبی سیاسی دارد. فرانک با آنکه نتواسته به تمام اهداف خود دست پیدا کند و بهنوعی از طرف همکارانش پس زده شده است اما کوتاه نیامده و قصد ماندگاری در کاخسفید را دارد. به همین خاطر است که هنوز میتواند بر دایره تصمیمگیریها تاثیر بگذارد و قدرت پنهان خود را حفظ کند. او این کار را با مدد و همکاری کلر انجام میدهد. به این ترتیب، فصلهای مختلف خانه پوشالی با مضامینی چون پراگماتیسم، خیانتها، قدرتطلبی و دستکاریهای غیرقانونی سیاسی سروکار دارد و تماشاگرانش را به پشتپرده دنیای سیاست و تصمیمگیریهای آن میبرد.
نمایش صادقانه دوز و کلکهای سیاسی
نمایش تقریبا صادقانه اتفاقات پشتپرده سیاست و دوز و کلکها و دغلکاریهای اهالی سیاست، چیزی بود که به مذاق تماشاگران (در هر دو گروه جدی و سرگرمیطلب) خوشآمد و خانه پوشالی را تبدیل به یکی از پربینندهترین سریالهای دو دهه اخیر کرد. مراسم اهدای جوایز تلویزیونی همچون گلدنگلوب و امی (اسکار تلویزیونی) هم استقبال بسیار بالایی از آن کرده و در دورههای مختلف خود جوایز اصلیشان همچون بهترین بازیگر زن و مرد، کارگردان و سریال را به مجموعه عوامل آن اهدا کردند. به گفته بسیاری از منتقدان، جذابیت خانه پوشالی برای خیل عظیم تماشاگران آنچنان بالا بود که برگزارکنندگان مراسمهای جوایز تلویزیونی نمیتوانستند کادر سازنده آن را نادیده گرفته و جوایز مهم خود را به آنها تقدیم نکنند. مجموع عوامل تولیدکننده سریال حداقل ۳۳ بار نامزد دریافت جوایز اصلی امی شده وبسیاری ازآنها راباخود به خانه بردند. به نوشته رسانههای هنری، خانه پوشالی تنها سریال اینترنتی و پخش برخط بوده که توانسته این تعداد نامزدی دریافت جوایز را به نام خود ثبت و آنها را دریافت کند. کوین اسپیسی که جایزه بهترین بازیگر مرد تلویزیونی مراسم گلدنگلوب را دریافت کرد، در فصل اول سریال معاون اول رئیسجمهور بود ودرفصل دوم، توانست بهعنوان رئیسجمهور راهی اتاق بیضیشکل معروف کاخ سفید شود.
مضمونی برای تبلیغات مؤثر
موفقیت کلان خانه پوشالی در روزهای ابتدایی پیدایش پخش مبتنی بر اینترنت، کمک شایانی به رونقگیری تولید سریالهای اینترنتی و برخط کرد و توجه بسیاری از برنامهسازان به این نوع سریالسازی جلب شد. درحالیکه در ابتدای کار بسیاری از کمپانیهای بزرگ فیلمسازی و شبکههای تلویزیونی علیه نتفلیکس و این نوع پخش سریالها موضعگیری کردند اما خیلی زود آنها هم به این روند پیوسته و تولیدمحتوای مبتنی بر اینترنت را آغاز کردند! بااینحال، تقریبا هیچیک از تولیدات بعدی دنیای برخط نتوانست موفقیتی در حد موفقیت کلان خانه پوشالی بهدستآورده یا این موفقیت را تکرار کند. تهیهکنندگان سریال دلیل این موفقیت عظیم را در حضور چهرههای مطرحی چون دیوید فینچر، فیلمساز (در مقام سرمایهگذار و کارگردان تعدادی از اپیزودهای سریال)، کوین اسپیسی و رابین رایت چهرههای مطرح دنیای سینما در یک اثر قابکوچک و داستان هیجانانگیز و تاثیرگذار آن میدانند. تد ساراندوس، از تهیهکنندگان سریال و مدیران شبکه نتفلیکس در این زمینه میگوید: «اینها نامهایی بودند که حضورشان بهترین تبلیغات را برای سریال داشت و نیازی به کار بیشتر نبود. در کنار آن، ما مضمونی توفانی را بهعنوان داستان با خود داشتیم. این داستان با زبانی دلهرهآور و تعلیقی تعریف میشود که میتواند بیننده را کاملا با خود همراه و درگیر ماجراجوییهای کاراکترهای محوری کند.»
دستی بر آتش نویسنده
دیوید فینچر ارزیابی مشابهی ارائه داده و میگوید: «برای پیداکردن نویسندهای که بتواند داستان رمان را به شکلی جذاب در قالب یکسری اپیزود ارائه دهد، ما به کسی احتیاج داشتیم که شناخت خوب و دقیقی از واشنگتن و سیاستمدارانش داشته و درعینحال، توانایی برگرداندن درست داستان به یک اثر تصویری را نیز داشته باشد. از این رو، بو ویلیمون انتخاب شد که دستی بر آتش داشته و در کارزارهای تبلیغاتی دوران ریاستجمهوری تعدادی از نامزدهای این پست حضور و همکاری داشت. ویلیمون اوایل سال ۲۰۱۱ دعوت شد تا فیلمنامه پایلوت را بنویسد. نگارش خاص او کمک کرد تا کلا یک فیلمنامه اصیل و جدید خلق شود که کاملا متفاوت از فیلمنامه سریال انگلیسی بود. او توانست بیشتر از نویسندگان سریال انگلیسی به روح و قلب ماجرا رسوخ کرده و چیزی عمیقتر ارائه دهد.»
وظیفه دشوار اخلاقی
بو ویلیمون در رابطه با وظیفهای که به عهده داشت، چنین میگوید: «داستان را خواندم. با دیدن تعدادی از اپیزودهای سریال اصلی بلافاصله احساس کردم مواد بسیار خوبی در اختیارم گذاشته شده و با آن باید چیزی خاص ارائه دهم. این یک داستان هیجانانگیز و نفسگیر از خباثت، بدطینتی، فساد، بیاخلاقی و زیادهخواهی بود که خودش را در بالاترین سطوح کشوری به نمایش میگذارد. پرسش اصلی این است: وقتی در این حد و اندازه کسانی بهدنبال جاهطلبیهای سیاسی هستند و هیچ خطقرمزی را رعایت نمیکنند، حاصل کار چه خواهد شد و چه بلایی قرار است بر سر مردم عادی بیاید؟ احساس میکردم وظیفهای دشوار و اخلاقی روی دوشم گذاشته شده و باید آنرا تا پایان به شکلی درست انجام دهم. چنین سوژهای بهصورت طبیعی نمیتوانست در یکی از شبکههای مرسوم تلویزیونی وارد مرحله تولید شود. صنعت تلویزیون تا آن زمان، جرات نزدیکشدن به چنین مضمون ملتهب و خطرناکی را نداشت. برای همین، تولید چنین اثری باید در دستورکار چیزی مثل پخش برخط قرار میگرفت. آینده از آن پخش محتوای برخط است و رسانه تلویزیون اگر نمیخواهد عقب بیفتد و میدان رقابت را به نفع آن خالی کند، باید دل و جرات به خرج داده و سراغ مضمونهای ملتهبی برود که تاکنون جسارت ورود به آنرا نداشته است.»
یک سریال جنجالی
سازندگان خانه پوشالی ابایی از خرجکردن پول برای بهتر شدن فضای کلی آن نداشتند و گفته میشود دو فصل اول و دوم سریال با هزینهای صدمیلیون دلاری تولید شدند. این رقمی است که بهصورت معمول برای تولید حداقل دو فیلم سینمایی با هزینههایی متوسط خرج میشود. بااینحال، استقبال تماشاگران کمک کرد تا این رقم کلان پوشش داده شود. خانه پوشالی بیرون از فضای کلی ساخت و تولید، به یک دلیل دیگر هم خبرساز و جنجالی شد و آن زمانی بود که کوین اسپیسی، بازیگر اصلی آن خود را با اتهاماتی مواجه دید. این موضوع خیلی سریع تبدیل به تیتر اول رسانههای هنری شد و سازندگان سریال را با دردسری بزرگ روبهرو کرد. درحالیکه لحن افشاگرانه و انتقادی سریال توانسته بود توجه بخش عظیمی از تماشاگران را به خود جلب کند، اتهامات بازیگر اصلی آن صدمهای بزرگ به ادامه تولید آن زد. تهیهکنندگان سریال بلافاصله اسپیسی را از کادر بازیگران اخراج و داستان فصل ششم را بدون حضور او و کاراکترش فیلمبرداری و پخش کردند. در فصل ششم که به اجبار تبدیل به آخرین فصل خانه پوشالی شد، کاراکتر کلر آندروود تبدیل به شخصیت محوری داستان شد و با حضور او، پرونده خانه پوشالی که میتوانست تا مدتها همچنان ادامه داشته باشد برای همیشه بسته شد.