مرد جوان در رابطه با جزئیات ماجرای زندگیاش گفت: من و حمیده۱۰سال است که با هم زندگی کردهایم. سن و سال کمی داشتیم که زندگی مشترکمان را شروع کردیم. در این مدت همیشه سعی کردیم در کنار هم زندگی خوبی داشته باشیم. چون عاشق هم بودیم سعی میکردیم خیلی از مشکلات را در کنارهم و با هم حل کنیم اما به مرور زمان رفتار حمیده با من عوض شد. او از همان ابتدا میدانست که وضع مالی خیلی خوبی ندارم و نمیتوانم یک زندگی مرفه برایش فراهم کنم. ولی این اواخر او شروع کرد به بهانهگیری و از من میخواست که همیشه بهترینها را بخرم و برایش فراهم کنم. مدتی برای اینکه دلش را بهدست بیاورم سعی کردم همه آن چیزی را که میخواهد برایش بخرم. مثلا وسایل خانه را عوض کردیم، مبلهای شیک گرفتیم، خانهمان را کمی تعمیر کرده و تغییر دکوراسیون دادیم. بابت همین تغییرات هم من کلی زیر بار قرض و قسط رفتم اما باز هم بهانهها و زیادهخواهیهای حمیده تمامی نداشت. او این بارازمن خواست که برایش یک خودرو بخرم. میگفت یا خودروی پرایدمان را عوض کنم و ماشین مدل بالاتری بخرم، یا برای اویک ماشین مدل پایین بخرم.من هم نمیتوانم از پس این همه هزینه بربیایم؛ برای همین مخالفت کردم. به او گفتم باید طلاهایت را بفروشی تا بتوانیم قسط و قرضهایمان را پرداخت کنیم. من اگر هر هزینهای کردم برای زندگیمان بوده است و او هم میتواند در شرایط سخت، همراهم باشد. نه اینکه اوضاع را بدتر کند اما در کمال تعجب حمیده حرفی زد که دیگر احساس کردم نمیتوانم در کنارش زندگی کنم. او گفت نهتنها طلاهایش را نمیفروشد، بلکه من هم باید هر طور شده پول جور کنم، حتی اگر دزدی کنم. او از من خواست دست به دزدی بزنم تا بتوانم قسط و قرضهایمان را پرداخت کنم.خیلی تعجب کردم. دیگر ازحمیده بدم آمد. برای همین تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم.
در ادامه همسراین مرد نیزبه قاضی گفت: آقای قاضی،رامین موضوع رازیادی بزرگ کرده است.من هنگام دعواو عصبانیت یک حرفی زدم. ولی او زیادی موضوع را جدی گرفته است. رامین مرتب از بیپولی شکایت میکند. هرچه از او میخواهم بیپولی را بهانه میکند. او یکبار در طول این ۱۰سال زندگیمان،کمی ازوسایل خانه را که کهنه شده بود عوض کرد؛ دیگر ول نمیکند. مرتب میگوید دارد قسط میدهد. هزار بار به من سرکوفت زده است. در آخر هم گفت باید طلاهایت را بفروشی تا قسط وسایل خانه را بپردازم. من هم در اوج عصبانیت به او گفتم اگر نداری برو دزدی کن، به من چه ارتباطی دارد که بخواهم پول در بیاورم.وقتی عرضه خرید وسیله نداشتی نبایدمیخریدی.اوهم بهخاطراین مسأله پیشنهاد جدایی رامطرح کرد.
در پایان نیز قاضی سعی کرد این زوج را از جدایی منصرف کند، ولی وقتی اصرار آنها را دید رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد.
نظر کارشناس
درباره مسائل مالی صحبت کنید نه دعوا
سارا شقاقی، روانشناس در این خصوص میگوید: صحبت در مورد مسائل مالی ممکن است برای برخی زوجها سخت باشد. آنها نمیدانند که چطور میتوانند بدون بحث و دعوا مشکلات مالی خود را حل کنند. مسائل مالی نقش بسیار مهم و مؤثری در زندگی دارند. بههمین دلیل ضروری است که زن وشوهربرسر این موضوع به تفاهم برسند.مانند هر مشکل دیگری این مسأله نیز راهحلهای خاص خود را دارد. زن و شوهر باید با یادگیری مهارت گفتوگوی مؤثر، این نوع مشکلات را هم برطرف کنند. چراکه مشکلات مالی در زندگی زناشویی میتواند ازجمله مسائل حساس زندگی بهحساب میآید که صحبتکردن درباره آن با سختی زیادی برایشان همراه باشد. علت این موضوع باورهای غلطی است که بسیاری از افراد در این باره دارند. برای مثال برخی فکر میکنند که صحبت کردن درباره مسائل مالی نشاندهنده این است که آنها انسانهای مادیگرایی هستند. به همین دلیل ممکن است دچار خطاهای زیادی شوند. با خود میگویند اگر درمورد مسائل مالی حرف بزنندهمسرشان درباره آنها چه فکرهایی خواهد کرد. زن و مرد لازم است که بدانند هر مشکلی که در زندگی مشترک پیش میآید اگر با گفتوگویی سالم به حل آن پرداخته شود و زوجها از مهارتهای ارتباط کلامی مناسبی برخوردار باشند، سوءتفاهمهای اینچنینی بسیار کمتر پیش میآیند. در این صورت جای نگرانی در این باره وجود نخواهد داشت. بنابراین آنها باید پیش از هر چیز تلاش کنند که مهارتهای ارتباط کلامی خود را تقویت کنند.