هر شیعه آگاهی میداند ما هرگز طی حیات طیبه امام همام، علی بن موسیالرضا (ع) با حکومت ایشان روبهرو نبودهایم بلکه با مکر پیچیده مامون ملعون طرف هستیم که با تهدید ضمنی نابودی شیعیان ایشان را وادار به پذیرش مقام ولایتعهدی با اهداف گوناگون منافقانه نمود. امام معصوم به تکلیف الهی خود عمل کرد که خدا مکر کفار و اهل نفاق را با تدبیر پیروز و شکست ناپذیرش به آنان برمیگرداند و بنده برگزیده او، واسطه اجرای طرح خداوند برای دوران غیبت و انتظار طولانی ظهور عادل موعود و عدل جهانی (عج) گشت .
امام عقل و استقامت با پذیرش اجباری این مقام به دستور و امر الهی، چند نشان را باهم با یک تیر هدف قرار داد. اول، اینکه با اعلام عزا، فاش کردند این سفر ولایتعهدی درواقع رفتن به میدان شهادت است نه خیر و خبری شادیآور. دوم، با شرط عدم شرکت در امور اداره رژیم ماُمون به همه مسلمانان عدم توافق و مشروعیت بنیعباس را عملا اعلام کرد.
سوم، آنکه مردم سرزمینهای وسیع تحت تصرف اسلام را با حضورش در پایتخت مامون یعنی در طوس و خراسان بزرگ به مذهب حقّه سوقدار و الفت بیمانند با امام بزرگوار تشیع را تقویت نمود. چهارم، در این مجال روابط تشکیلاتی شیعیان با امام برحق تحکیم پذیرفت و در سراسر ایران امامزادگان و عالمان ربانی و نمایندگان امام نفوذ و حضور یافتند و پایههای تشیع در ایران استواری گرفت. پنجم، ضمنا مجالس علمی که مامون برای به شکست کشاندن اهلالبیت (ع) تشکیل میداد، نتیجه معکوس بهبار آورد و به نشر معارف ناب و دینشناسی و اسلامشناسی ولایی و اصیل انجامید و شیعیان پایگاه خللناپذیری پیدا کردند که تا قیامت صغری نقشش سربازگیری برای صاحبالزمان (عج) است .
و در انتها شهادت و مسمومیتش بوسیله ماامون و مشهدش در طوس قرنها تا امروز به پایگاه تابش حقیقت شیعی و پادگان سربازگیری برای امام مناظر (عج) بدل گردید و محل نشر معارف و حقایق اسلام ناب، زندگی اسلامی و کانون مقاومت علیه جریانات تحریفگر اسلام گشت .
این همه موهبت در طرح الهی در این ایثار نهفته بوده است و تا امروز رود جاری حقیقت در جهان است.
☆☆☆☆☆
اکنون میتوان چنین استقامتی را با مغالطههای غربپرستانی که منبع آگاهی و عملشان مدرنیته و آموزش غرب و الحاد اومانیستی و عقل گسسته از قرآن و عترت است یکی دانست؟ در اینجا ما با انتخاب شیوهای از حکمرانی در سازش با کفر و آشتی امام (نعوذ بالله) با مأمون در حکمرانی روبهرو نیستیم. با صلح دین تحت سرپرستی و فرمان و ظلمات و الحاد و حکومت متبع و طرح فرعون و فرمانبرداری از نقشه طاغوت روبهرو نیستیم. همدستی با طاغوت وجود ندارد. اینها تهمت به شمسالشموس و نور تابان حق است .
☆☆☆☆☆
امام معصوم به قیمت مسمومیت دست از استقامت و عدم همکاری با مأمون نکشیدند و تا قیامت پرچمدار انتظار و ضرورت عدل جهانی متکی بر قرآن و نفی حکومت ستمگر شدند. حال این مسیر را با نگرش ضعف و ترس و تسلیم و عدم مقاومت و ستایش مدرنیت و تقلید از راه کفر در حکمرانی و ترک فرامین الهی و مقدس جلوه دادن مذاکره و تعطیل همه راههای استقامت اقتصادی و سیاسی و دلبستگی به وابستگی و فرمانپذیری غرب بهوسیله غربپرستان مقایسه کنید .
در جهان پساعاشورا، در نظام مستبد اموی و عباسی و جهان کهن که هیچ راه و روزنه حیات و جهاد وجود نداشت، امامان بزرگوار با پذیرش پی در پی شهادت، نماد استقامت و تقیه به سود سازماندهی شبکه شیعی و گریز از همدستی با طاغوت و حفظ استقلال و حقیقت اسلام و تداوم مبارزه گشتند.
این مسیر چه ربطی به حفظ قدرت برای همدستی با طاغوت برای ثروت حرامی دارد که قشر ممتاز از آن دستهاند و جهت ماندن بر اریکه قدرت حاضرند دین و انقلاب اسلامی و ایران و مردم را بفروشند و سجده به درگاه طاغوت و شیطان بزرگ برند و آن را حکمرانی امام رضایی معرفی کنند. مردانه آن است که وقتی اگر برای نجات ملت مجبور به صلح تحمیلی شدیم آن را پیروزی جلوه ندهیم و مثل امام خمینی(ره) شرافتمندانه اعلام کنیم آن سدکشی ونکجتمرهر بوده است؛ جامی که همراهان سستعنصر به او تحمیل کردند.
چرا باید راه خیانت غربپرستی وارو به مردم معرفی شود و در تاریخ نام ننگ تحریف حقیقت و همدستی در این حالت و کور کردن آگاهی مردم دامنگیر شود.
اعلام شرافتمندانه حقیقت کلک به قیمت جان و افشای اجبار در سنگر آخر وقتی همه مردم و نیروهای سیاسی امام را تنها میگذارند کار حسینی است و همان کار امام رضایی است که گاه در میدان جنگ و گاه در قتل خاموش و مسمومیت در غربت ظهور داشته است و هرگز با توهم و راه حلهای ناممکن و پوچ همسویی و آشتی و دوستی ظلم و دین نسبتی ندارد.