«مأمورهای مالیات میآیند و به ازای مالیات از دست خانوادههاشان میگیرند. هر دختر بهجای دوازده من گندم حساب میکنند. بعد خودشان پانزده یا بیست تومان میفروشند به ترکمنها. آنها هم میبرند بازار عشقآباد و میفروشند به ارامنه.»
داستان شیرین وپرکششی است. در عین حال در قسمتهایی اشک مخاطب را درمیآورد. نقطه قوت قابل تأمل رمان، پژوهشاش است. دست مخاطب را میگیرد و میبرد به آن دوره و آن جغرافیا.