نجات کشاورزی ایران از کمآبی نهفقط ممکن است، بلکه میتواند به فرصتی برای گذار به سمت کشاورزی دانشبنیان، باارزش و پایدار تبدیل شود. این امر نیازمند اراده سیاسی راسخ، سرمایهگذاری کلان، مشارکت کشاورزان و عزم ملی است. باید پذیرفت که عصر آب فراوان به پایان رسیده و آینده متعلق به کسانی است که با هر قطره آب، بیشترین ارزش را خلق کنند. ادامه روند کنونی به معنای نابودی تدریجی کشاورزی و خالی از سکنه شدن بسیاری از مناطق کشوراست.
نیازمند تحول در مدیریت
آب و توسعه پایدار با وجود کمآبی درایران به یک «بحران ساختاری» تبدیل شده، نه یک «چالش موقت». بنابراین، راهحلها نیز باید ساختاری، تحولآفرین و در چارچوب یک «انقلاب آبی» جدید باشد. نجات کشاورزی استانها از این ورطه، نیازمند عبور از رویکردهای صرفا فنی و توجه به ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی است.
محسن عسکری، کارشناس کشاورزی معتقد است قبل ازهر چیز باید تحولی عظیم درمدیریت تقاضاومصرف آب بهوجود بیاید و توضیح میدهد: «با این کارمیتوانیم کاهش مصارف غیرضروری و افزایش بهرهوری در هرقطره آب را بهعینه ببینیم.»
وی با تاکید بر اینکه مردم مهمترین بخش در مسیر صرفهجویی در مصرف آب هستند، ادامه میدهد: «فراموش نکنیم قبل از صرفهجویی باید مدیریت آب وارد میدان شود. بازسازی و نوسازی شبکههای آبیاری و انتقال آب و همچنین لولهگذاری کانالهای سنتی نقش اساسی در جلوگیری از هدررفت آب در مسیر انتقال به مزارع دارد. آنطور که آمارها نشان میدهد گاهی این اتلاف منابع آبی تا ۴۰درصد هم میرسد که رقم قابل توجهی است.»
سالهاست کارشناسان درخصوص نوسازی سیستمهای آبیاری تحت فشار صحبت کرده وعنوان میکنند توسعه گسترده آبیاری قطرهای و نوآوری بااولویت مناطقی که کشت محصولات استراتژیک و پرآببر درآنجا انجام میشود،درکنار هوشمندسازیها که نیازمند استفاده از سامانههای مبتنی بر سنسورهای رطوبتسنج خاک و دادههای هواشناسی برای آبیاری به اندازه نیاز واقعی گیاه است، باید در دستور کار وزارت جهادکشاورزی و سازمانها و نهادهای مرتبط باشد.
ستادی بالاتر از وزارتخانه
متاسفانه از زمانی که اعلام شد استانهای ایران دچار کمآبی شدید شدهاند، تمام هشدارها برای مردم و کم مصرفکردن آنهاست. این درحالیاست که هنوز هیچ سازمان و نهادی برنامه کوتاهمدت و بلندمدتی برای مدیریت این شرایط ارائه نکرده است.باید به این باور رسید که درحالحاضر هشدار و شعار کارساز نیست. تشکیل «ستاد ملی آب» با اختیارات فرابخشی میتواند یکی از راهکارها باشد. این ستاد باید بالاتر از وزارتخانهها باشد و با قدرت بر اجرای سیاستهای کلان آب نظارت کند. همچنین تدوین و اجرای سند آمایش سرزمین و تعیین اینکه درهرمنطقه جغرافیایی براساس پتانسیل آبی آن،چه محصولی و چه صنعتی میتواند توسعه یابد از اهمیت ویژهای برخوردار است.
شاید واژه «چاههای غیرمجاز» برای همه آشنا باشد اما برای مقابله جدی با این چاهها و برداشتهای غیرقانونی آنها کدام روش و سیاست سختگیرانه در دستورکار قرار گرفته است؟ هماکنون در دنیا با استفاده از فناوریهای ماهوارهای و نظارت هوشمند اجازه برداشتهای غیرمجاز به هیچکس دادهنمیشود.
درهمین راستاکشاورزان نیزباید درمرکز تحول قرارگیرند.آموزش روشهای نوین،تشکیل تعاونیهای آببران و مشارکتدادن آنها در تصمیمگیریها ضروری است.هنوز هم با کوچکترین بارش باران باید شاهد وقوع سیلابهای ویرانگر بود. همین موضوع نشان میدهد سوءمدیریتها نتوانسته برنامهای برای حفاظت از روانآبها ارائه کند.احداث بندهای کوچک خاکی و سدهای زیرزمینی یکی از سادهترین روشها برای هدایت روانآبها به شمار میآید. برای مهار سیلابهای لحظهای و نفوذ دادن آن به سفرههای آب زیرزمینی از این روش استفاده میشود. این روش بسیار کمهزینهتر و کمخطرتر از سدهای بزرگ است؛ ضمن اینکه میتوان سیلابها را به دشتهای ممنوعه و بحرانی برای احیای آنها هدایت کرد.