قتل زنان برای مشتی اسکناس

قتل زنان برای مشتی اسکناس

شش سال قبل در پلیس آگاهی یکی از شهرهای شرقی کشور و در اداره مبارزه با جرایم جنایی خدمت می‌کردم. یک روز که در اداره در حال بررسی پرونده‌ای بودم از کلانتری ۱۸ شهر با من تماس گرفتند و خبر دادند زن جوانی در خانه‌‌اش به قتل رسیده است. راهی محل قتل شدم. پس از ورود به خانه با جسد زن جوانی در پذیرایی رو‌به‌رو شدم که با دو ضربه چاقو به کتفش از پا درآمده بود.
کد خبر: ۱۵۱۶۷۳۶
 
طلاها و گوشی تلفن‌همراه زن ۲۸ ساله سرقت شده بود و ساعاتی از مرگش می‌گذشت. مادر مقتول در محل قتل حضور داشت و بی‌تابی می‌کرد. سراغش رفتم و خواستم به خودش مسلط باشد و کمک کند تا بتوانم هرچه زودتر قاتل را دستگیر کنم. زن میانسال در حالی که به‌سختی صحبت می‌کرد، گفت: «دو روز قبل من و دخترم لیلا بعد از با اسنپ به خانه بازگشتیم. دخترم مرا در مقابل خانه‌مان پیاده کرد و با همان ماشین راهی خانه خودشان شد. از فردای آن روز هرچه با لیلا تماس گرفتم، جواب نداد و بعد تلفن‌همراهش خاموش شد. نگران شده و راهی خانه‌‌اش شدم. چند بار در زدم اما در را باز نکرد. مطمئن بودم که دخترم در خانه است. به همین خاطر کلیدسازی آوردم تا در خانه را باز کند. وقتی در باز شد، انگار دنیا بر سرم فرو ریخت؛ جسد دخترم غرق در خون در گوشه پذیرایی افتاده بود.»
در ادامه تحقیقات متوجه شدم، او چند سال قبل با مردی ازدواج کرده بود که به موادمخدر اعتیاد شدیدی داشت. به همین خاطر از او جدا شد و به تنهایی در این خانه زندگی می‌کرد. 
به بررسی صحنه قتل پرداخته و متوجه شدم، آثاری از ورود به زور روی در خانه وجود ندارد. قاتل با قربانی خود آشنا بوده و به‌راحتی وارد خانه شده و از پشت‌سر او را غافلگیر کرده و ضربه‌های مرگبار را به بدنش وارد کرده بود. جسد با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و چند مظنون را در این رابطه شناسایی کردیم اما تحقیقات از آنها بی‌نتیجه بود. بررسی‌هایم ادامه داشت تا این‌که ۱۰ روز بعد قتل زن دیگری گزارش شد. وقتی وارد خانه شدم با جسد زن ۳۲ ساله‌ای که با ضربه‌های چاقو به قتل رسیده بود رو‌به‌رو شدم. مدت زیادی از مرگ این زن می‌گذشت و طولانی‌شدن غیبتش باعث شک خانواده‌‌اش و کشف جسدش شده بود. این زن هم از همسرش طلاق گرفته و به تنهایی زندگی می‌کرد. همین موضوع باعث شد، احتمال دهم این دو قتل مرتبط باشند اما باید تحقیق بیشتری می‌کردم. 
خواهر مقتول که در محل جنایت حضور داشت در تحقیقات گفت: «چند روز بود که با تلفن خواهرم عفت تماس می‌گرفتم اما پاسخ نمی‌داد تا این‌که امشب همراه برادرم به خانه‌‌اش آمدیم تا جویای حالش شویم ولی در آپارتمانش بسته بود. زمانی که همسایه خواهرم گفت او هر وقت بیرون می‌رفت، حفاظ آکاردئونی خانه را قفل می‌زد، بیشتر نگران شده و با شکستن قفل وارد خانه خواهرم شدیم. شروع به جست‌وجو کرده و جسد غرق در خون خواهرم را در حمام پیدا کردیم.» 
در بررسی صحنه قتل متوجه شدم، عفت در یکی از اتاق‌های خانه به قتل رسیده بود. قاتل او را روی زمین کشیده و به داخل حمام انتقال داده بود و رد خون روی زمین دیده می‌شد. از خانه این زن هم پول و تلفن‌همراه سرقت شده و قاتل بدون زور وارد خانه شده بود. این زن با همسرش اختلاف شدیدی داشت و با درگیری از او جدا شده بود که تحقیقات از همسر سابقش هم سرنخی به ما نداد.
تحقیقات روی این دو پرونده بی‌نتیجه مانده بود تا این‌که تصمیم گرفتم دنبال نقاط مشترک دو پرونده بروم و از این طریق به سرنخی برسم. بعد از چهار ماه جست‌وجو و بررسی فیلم دوربین‌های مداربسته، متوجه مردی شدم که در صحنه هر دو جنایت حضور داشت. این مرد تنها مظنون قتل‌ها بود اما هیچ مشخصاتی از او در دسترس نبود. با توجه به ظاهرش احتمال دادم از اتباع افغان باشد. به همین خاطر سراغ اتباع افغان رفته و فیلم او را نشان دادم که از این طریق توانستم هویتش را شناسایی کنم. جمعه ۲۵ ساله به‌عنوان نگهبان در یک ساختمان نیمه‌کاره نگهبان بود. ساختمان را زیرنظر گرفتیم و وقتی از حضورش در آنجا مطمئن شدیم، وارد عمل شده و دستگیرش کردیم. 
جمعه پس از انتقال به پلیس آگاهی منکر اطلاع از قتل‌ها شد و اصرار داشت بی‌گناه بوده و اشتباهی دستگیر شده است. 
فیلم دوربین‌های مداربسته را به او نشان دادم که وقتی فهمید دست ما پر است، لب به اعتراف باز کرد و گفت: «پس از آشنایی با عفت از او خواستگاری کردم. با رفتارم کاری کردم که به من اعتماد کرد. چند باری به خانه‌‌اش رفتم و دنبال محل مخفی کردن طلاهایش بودم. آخرین بار به رفتارم شک کرد که از پشت‌سر او را با ضربه‌های چاقو کشتم. وقتی از مرگش مطمئن شدم، جسدش را به حمام انتقال داده و به جست‌وجوی خانه پرداختم، تلفن‌همراهش و مقداری پول پیدا کرده و با برداشتن آن فرار کردم. با لیلا هم در پوشش  خواستگار آشنا شده و وقتی به خانه‌‌اش راه پیدا کردم نقشه قتل را اجرا کردم تا از او سرقت کنم اما این زن هم پول زیادی در خانه نداشت.» 
پس از اعتراف متهم، او به بازداشتگاه منتقل شد. اگر او را دیرتر دستگیر می‌کردیم، حالا با قتل‌های بیشتری روبه‌رو بودیم. او بی‌رحمانه زنان را برای مشتی اسکناس می‌کشت.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰