«هوش مصنوعی» در فرهنگ و هنر

«هوش مصنوعی» در فرهنگ و هنر

سال‌ها پیش که برای اولین بار اسم «هوش مصنوعی» به گوش مردم رسید، تصورات عمومی از آن مختلف و حتی باورناپذیر بود.
کد خبر: ۱۵۱۷۴۱۹
نویسنده دکتر حمید هنرجو - نویسنده و پژوهشگر

مثلا می‌گفتند ربات‌هایی می‌آیند که فعال‌تر از انسان‌ها ظاهر می‌شوند و جای آنها را می‌گیرند! یادم هست به یکی از مدارس تهران در جمع دانش‌آموزان مقطع دبیرستان رفته بودم و کلاس به کلاس را می‌گشتم. بهانه این جلسه‌ها، کتاب و کتابخوانی بود. بچه‌ها حرف‌های متنوعی می‌زدند و من سعی می‌کردم توضیحات و پاسخ‌هایم را از کوچه مطالعه عبور بدهم و به‌قول معروف سر و ته حرف‌ها رنگ و لعابی از علم و کتاب و لذت خواندن و نوشتن و... داشته باشد.  وسط همان گفت‌وگوها که خوشمزگی و نمک‌پاشی بچه‌های ته کلاس آن را گاهی به‌سمت و سوهای دیگری می‌برد، یکهو یک نفر پرسید: آقا اجازه! ربات‌هایی که خارجی‌ها ساخته‌اند کی به ایران می‌رسند؟ من هنوز جوابش را نداده بودم که دانش‌آموز بغل دستی‌اش پرسید: آقا! ربات‌ها هم مثل ما انسان‌ها ازدواج می‌کنند و عاشق هم می‌شوند؟ این سوالات از همان جنس بودند که می‌توانستند به‌راحتی حواس جمعیت یک کلاس را پرت کنند جوری که کمتر کسی قدرت جمع کردن بحث را داشته باشد! همان روز بود که فهمیدم نوجوانان حاضر در آن مدرسه، برای تماشای فیلم‌های علمی_تخیلی خیلی وقت می‌گذارند و بخش‌های مختلف فیلم_ یا به‌قول فرانسوی‌ها سکانس‌هایش_ را با هیجانات توصیف‌ناپذیر خود که البته اقتضای سن و سال و دوره‌ای است که طی می‌کنند، گره می‌زنند. 

در دیگر طیف‌ها و گروه‌های سنی جامعه هم از هوش مصنوعی و کارکردهایش حرف زده می‌شد، تعبیرها و تعریف‌ها عمدتا ذوقی و براساس حدس بود اما بعضی‌ها که مطالعه بیشتری در این قلمرو داشتند، می‌دانستند که هوش مصنوعی محصول دنیای جدید است و یک پدیده شبیه‌سازی شده از هوش انسانی؛ البته با تفاوت‌هایی. 

سال‌ها گذشته و امروز این اسم یعنی هوش مصنوعی را کمتر کسی است که نشنیده باشد و همچنان تعاریف مختلفی از آن می‌شود اما تقریبا در تعریف و توصیف همه کارشناسان از هوش مصنوعی می‌توانیم این چهار ویژگی را بینیم: مانند انسان فکر می‌کند، عملکرد منطقی دارد، مانند انسان عمل می‌کند و منطقی است. 

اما هوش مصنوعی در حوزه هنر، ادبیات، نشر و... هم حضوری معنادار و محسوس دارد! چند روز پیش یکی از دوستان شاعر که گاهگاهی در دانشگاه هم تدریس می‌کند، کتاب جدیدم را دید و شروع کرد به ورق زدن. چند سطر خواند و بعد از بیان چند کلمه محبت‌آمیز درباره رمان، با تعریضی ظریف به طرح روی جلد گفت: کاش برای طراحی و نقاشی کتاب، از  «هوش مصنوعی» کمک می‌گرفتی! بعد شروع کرد به توضیح درباره این‌که تعداد پرشماری از ناشران و مؤلفان در این روزها کاملا با هوش مصنوعی کار می‌کنند، ایده و محتوا می‌دهند و نمونه‌های مختلفی تحویل می‌گیرند. نهایتا یکی از کارها نظرشان را جلب می‌کند و تمام! 

او حتی توجیه اقتصادی هم برای این کار داشت! می‌گفت هوش مصنوعی اقدام و عمل موشکافانه‌تری دارد و در همین کار تصویرگری کتاب و... رضایت متقاضی را تأمین می‌کند! قبل‌تر هم از دوستی در حوزه موسیقی شنیده بودم که هوش مصنوعی آهنگ هم می‌سازد و جمع و جور و گوشنواز تحویل می‌دهد! 

این حرف‌ها مشغله ذهنی حداقل دو سه هفته‌ام را فراهم کرد و هر بار که به آن فکر می‌کردم، به نتیجه‌ای می‌رسیدم. حیف که کمتر از 24ساعت، چیزی دیگر و فکری متفاوت از قبل ذهنم را تصرف می‌کرد! اما یک نقطه ابهام و سوال در همه نتایجی که در ذهن من ته‌نشین می‌شد برجسته بود و هست؛ این‌که آیا هوش مصنوعی علی‌رغم شهرت فراگیر و علمی‌‌اش می‌تواند ابتکار عمل و طیران ذوق و اندیشه انسان را داشته باشد؟  قطعا این‌طور نیست و به گرد پایش هم نمی‌رسد. 

موضوع بعدی، در باب میدان دادن تمام‌قد به هوش مصنوعی، کنار زدن محترمانه سرمایه و استعداد انسانی است که باید مراقبت بیشتری در این زمینه داشته باشیم. حسابش را که می‌کنیم واقعا چیزی جز زیان معنوی و فرهنگی در این اتفاق نمی‌بینیم. حالا شاید در ظاهر، ناشر را از پرداخت حق‌الزحمه به طراحان، تصویرگران و حتی گرافیست‌ها معاف کند، هزینه ساخت آهنگ به جیب شرکت‌ها و سرمایه‌گذارها و تهیه‌کنندگان و... برگردد اما در انتهای این ماجرا می‌بینیم که اولا طیف‌هایی هنری و اشتغال‌هایی فرهنگی را بازنشسته و در انزوا قرار داده‌ایم در حالی که هر یک از آنها یک پتانسیل و ظرفیت منطقه‌ای یا ملی‌ ما هستند که باید از آنها استفاده شود. ثانیا پدیده ناخوشایند از بین ‌رفتن نفوذ انسانی و فقدان عملکرد انسانی برای‌مان کمتر اهمیتی هم ندارد و در برابر آن واکنشی منفعل و نگاهی خنثی از خودمان نشان می‌دهیم آن هم در حوزه فرهنگ و هنر که مدافع و بعضا مدعی آن هستیم. 
هوش مصنوعی در ساحت‌ها و قلمروهای دیگر به‌طور قطع، تأثیرها و خدماتی می‌تواند داشته باشد. 

هدف از این نوشتار، مقاومت در برابر این پدیده تکنولوژیک جهانی نیست اما خوب است به این واقعیت نیز فکر کنیم که کوتاه شدن دست نیروی اندیشمند، مبتکر و خلاق انسانی از همه عرصه‌های اجتماعی، علمی، فرهنگی، صنعتی، هنری و... به‌طور کامل نیز می‌تواند در آینده‌ای نه‌چندان دور، سبب بروز ضایعه‌هایی جبران‌ناپذیر شود! مبادا روزی با چشم خودمان، زوال انسان و تجلی کارکرد انسانی در دنیای پرهیاهوی فعلی را تماشا کنیم و هیچ عذر و بهانه‌ای نیز برای‌مان باقی نمانده باشد! 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰