این شعرها، دهان به دهان، کلمه به کلمه و سینه به سینه نقل و نشر شدهاند و با ظرف و پوشش زبان که طبیعتا فارسی بوده، به افواه، قلب ها، ذهنها و نهایتا ادراک عمومی راه پیدا کردهاند. زبان فارسی لطیف، ساده، خوشگوار و شیرین است و شعر فارسی هم تمام این ویژگیها و امکانات را داراست، و البته یک رسانه شناسنامه دار وعظیم است با ظرفیت شگرف پیام رسانی! آن هم در سطحی گسترده ... امروز زبان فارسی هم از گزندهای سیاسی مصون نمانده و قدرتهای استعماری واستکباری در دنیا با مقاصدی که در راهبرد (استراتژی) خود تعریف کردهاند، این تقلای معنادار را داشتهاند که زبان فارسی در حدی که شایستگی دارد، برجسته سازی نشود! چون منافع بخشی از جهان به فراگیری و زبان انگلیسی است؛ این منافع، هم سیاسی است هم اقتصادی و هم فرهنگی! مصداقهای این مدعا کم نیست...
کافی است کمی دنیای امروز و مراودات جهانی را ببینیم. ممکن است برخی در مخالفت با این نظر، مطالبی بگویند مثلا پیدایش و در ادامه، گسترش شبکههای تلویزیونی فارسی زبان، وبگاهها و سایتهای اینترنتی و سایر پیام رسانهای مدرنی که در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی زبان فارسی را در مواجهات خود با مخاطبان، به کار میگیرند، که در پاسخ باید گفت: اولا این ترفند هم جنبه سیاسی دارد، مخاطب فارسی زبان وقتی میبیند که یک خارجی با زبان او حرف میزند، خود به خود نسبت زبانی و فکری برقرار میشود، وقتی همزبانی برای خود درمحیط مدیا (رسانه) پیدا میکند، بعد از همزبانی، همدلی هم اتفاق میافتد... ثانیا زبان فارسی به قدری شیوا و خوش تراش است که امروز، از حصارها و مرزبندیهای سیاسی در دنیا خارج شده و به تعبیری، از قید و بندها رها شده است و توان محدودسازی آن وجود ندارد.
مصداقی دیگر! اگر"خیام"، "مولانا"، "فردوسی"، "سعدی" و دیگر بزرگان و متقدمان اصالتگرای شعر فارسی در دانشگاه ها، مراکز علمی و آکادمیهای سرزمینهای مختلف تبلیغ میشوند و اندیشه و شعر آنها تدریس و تبیین میشود، فراتر از خواسته و تصمیم دولتها و سیاستمداران آنهاست، یعنی به نوعی مطالبه ملت هاست، عاشقان بی شمار زبان و شعر فارسی که در اقصی نقاط جهان زندگی میکنند. استمرار در سرایش شعر فارسی در طول روزگاران متمادی و همزادپنداری مخاطب غیر فارسی با این ادبیات گرانسنگ که زبان مبداء و مادری متفاوتی دارد و از پل علاقه، آموزش و پژوهش، به این وادی میرسد، اتفاق کمی نیست.
زبان و شعر فارسی به عنوان دو گوهر هویتی ما ایرانیان، در تاثیرگذاری فرهنگی و حتی سیاسی ما نقش ایفا میکند و میتوانیم روی آن حساب ویژهای باز کنیم، اما متاسفانه در داخل کشور، این اهمیت و جایگاه والا احساس نمیشود، به تعبیری قدر و قیمت زبان و شعر فارسی دانسته نمیشود. فقط بیان یک نمونه از شاهنامه فردوسی نشان میدهد که صیانت عالمانه از مرزهای جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران، دغدغهای کتمان ناشدنی بزرگان خرد و دانایی و ادبیات ما بوده و هست؛ نقلها و داستانهای تراژیک و قابل فهم برای مردم در عصرها و دورههای مختلف، همراه با ترسیم حماسههای قهرمانان مردمی، به میدان آمدن پهلوانان آرمانی نظیر "کیخسرو"، "گشتاسپ"، "آرش" و "رستم" که تکیه گاههای فکری و معنوی قدرتمندی بودند و از آن انسجام ملی شنیده میشود، هنوز و همیشه و بعد از گذشت قرن ها... امروز اگر پاره سنگی در آب زلال میافتد و موجهای کوچک و مقطعی در پهنه بی کران ایجاد میکند نه باید از آن ترسید، نه چندان جدی اش گرفت.
شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به دست هر"شهروند" و "جهان وند" یک یا حتی چند رسانه داده و فرصتی همگانی را برای ایده پردازی، اظهار نظر، بیان جهان بینی، طرح بحث، خودنمایی و ... ایجاد کرده است، بعضا افرادی برای "دیده شدن" و اصطلاحا لایک شدن، بدون ذرهای شناخت از استوانههای فرهنگی و اسطورههای زبان و شعر فارسی، گاهی جیغی ناشیانه و حقارت آمیز میزنند، این مسائل حقیقتا اهمیتی ندارد و اتفاقا اولین نمره منفی را از خود بازدیدکنندگان یعنی مردم فهیم میگیرند چرا که در منظر افکارعمومی، شاید نتوان خط تفکیکی بین آنها و مخاصمان فرهنگ ایران عزیز قائل شد!