علت انتخاب: نامعلوم

علت انتخاب: نامعلوم

کمیته انتخاب نماینده سینمای ایران، سرانجام فیلم «علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار را به عنوان گزینه نهایی معرفی به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی(اسکار)برگزید.این انتخاب،همچون سال‌های گذشته، با واکنش‌های متفاوتی در میان اهالی سینما و رسانه همراه شد. به همین بهانه، برای بررسی دقیق‌تر ابعاد این تصمیم و دلایل و پیامدهای آن، به گفت‌وگو با محمدتقی فهیم، منتقد و روزنامه‌نگار پیشکسوت سینما نشستیم.
کد خبر: ۱۵۱۸۵۵۶
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر
 
همانطور که اطلاع دارید، کمیته انتخاب، فیلم «علت مرگ: نامعلوم» را به عنوان نماینده ایران در اسکار انتخاب کرد. می‌خواستم نظر شما را درباره این تصمیم بدانم. به نظر شما از بین نامزدهای موجود، این انتخاب چقدر خوب یا درست بود؟
به نظرم خیلی قبل‌تر از پرداختن به انتخاب نهایی، می‌شود این موضوع را از زاویه‌ای دیگر مورد بررسی قرار داد. مشکل اصلی همواره در گزینش و ترکیب همین کمیته‌های انتخاب است. به نظر من وقتی این گزینش با دقت و وسواس درستی انجام نمی‌شود، بعدها در مرحله انتخاب نماینده نهایی اما و اگرهای زیادی پدید می‌رسد. چون به نظر می‌‌رسد این کمیته انتخاب در کشور ما، خصوصا با توجه به این‌که ایران در نقطه‌ای پرچالش با سیاست‌های فرهنگی و نظامی آمریکا قرار دارد، باید با وسواس بیشتری تشکیل شود. اگر قرار باشد به این موارد توجه نکنیم و اعضای کمیته انتخاب نماینده اسکار صرفا بر اساس شیدایی و در واقع یک نوع مرعوب اسکار بودن انتخاب شوند، به نظر من ما به نتیجه نمی‌رسیم.یعنی نهایتا هم اگر فیلمی از این طریق به اسکار راه یابد، این راهیابی باز هم به دلیل همان مرعوبیت از پیش تعیین‌شده و به دلیل شیدایی اعضای کمیته انتخاب است که فقط بردن جایزه اسکار برای‌شان اهمیت دارد. این در حالی است که این رویکرد، حتی در چارچوب بلد بودن قواعد بازی آکادمی اسکار هم نیست بلکه بیشتر به این محدود می‌شود که صرفا یک فیلم فرستاده باشیم و علاقه‌مان را به اسکار نشان دهیم. فکر می‌کنم این عوامل باعث می‌شود در نهایت، به آن چیزی که مطلوب است یا حداقل رضایت اکثریت جامعه سینمایی را فراهم کند، دست پیدا نکنیم.
 
شما به شرایط سیاسی اشاره کردید. آیا فکر می‌کنید شرایط خاص امسال، می‌توانست بر این انتخاب تأثیرگذار باشد؟
بله، خصوصا امسال که این رویداد بدر شرایط متفاوتی برگزار می‌شود. ما در شرایطی هستیم که شخصی مانند ترامپ، که به کشور ما حمله کرده، غیرقانونی مرزهای ما را مورد هجوم قرار داده و به تأیید همه دنیا، تمام قوانین بین‌المللی را زیر پا گذاشته است، مدعی گرفتن جایزه صلح نوبل می‌شود. لذا در چنین فضایی، این شیدایی و این حجم از مرعوب اسکار بودن، خودش جای سؤال جدی دارد. بنابراین فکر می‌کنم ابتدا دوستان باید به این بخش، یعنی ترکیب کمیته، توجه می‌کردند و روی انتخاب اعضای آن دقت بیشتری به خرج می‌دادند. چون حتی در همان مرحله انتخاب پنج فیلم نهایی هم، خودش جای اما و اگر وجود دارد. حال برسیم به مرحله‌ای که از میان آن پنج فیلم، نهایتا به فیلمی می‌رسند که اساسا با همان معیارهای ادعایی خود آقایان نیز در تناقض است.
 
پس به نظر شما رویکرد صحیح در انتخاب چه باید باشد؟ آیا باید به ذائقه آکادمی توجه کرد یا به مؤلفه‌های داخلی؟
ما برای انتخاب فیلم اسکار به جای این‌که همواره به این فکر کنیم که اسکار از ما چه می‌خواهد، حداقل باید بخشی از تفکرمان این باشد که چه چیزهایی در آثارمان داریم که می‌خواهیم عرضه کنیم. هدف باید این باشد که حتی اگر فیلم ما جایزه اسکار را نگرفت، حداقل آن ۵۰۰۰ عضو آکادمی اسکار که آن را می‌بینند یا نامش را می‌شنوند، با ویژگی‌های اصیل کشور ما آشنا شوند. مهم‌ترین بخش ماجرا این است که اسکار یا هر جشنواره دیگری یک فرصت است.همه جشنواره‌ها به هر حال فرصت‌هایی هستند که می‌توانند در صورت رعایت برخی ویژگی‌ها، بهینه‌سازی شوند، وگرنه می‌توانند به ضد خودشان تبدیل شوند. شکی در این نیست که ما همواره از جشنواره‌ها استقبال کرده‌ایم. می‌خواهم بگویم که ما باید به قول اهالی سیاست، یک نگاه دو سر برد به ارسال اثر به اسکار داشته باشیم.  فکر کنم اگر اشتباه نکنم ۲۷ یا ۲۸ دوره فیلم به اسکار فرستاده‌ایم و نهایتا به جز دو اسکاری که آقای فرهادی برای «جدایی نادر از سیمین» و فیلم دیگرشان کسب کردند نتیجه‌ای نگرفته‌ایم.
 
رویکردی که آن را نقد می‌کنید، یعنی تلاش برای نمایش تصویری خاص از ایران، در گذشته هم سابقه داشته است؟
بله، ببینید از همان ابتدایی‌ترین فیلم ایرانی که برای جایزه اسکارارسال شد، یعنی فیلم دایره مینای آقای مهرجویی که اولین نماینده مابود،همیشه آقایان‌دنبال این بودنداثری به اسکارارسال شودکه به جای‌داشتن مؤلفه‌های‌کنجکاوی‌برانگیزو استانداردهای سینمایی و نمایندگی کردن جامعه مبدا، به فکر این باشند که چقدر ایران را مخروبه  و  ویران نشان می‌دهد یا چقدر در تضاد با سنت‌های جامعه است. به عبارتی، فیلمی که در تقابل سنت و مدرنیته، به اصطلاح در سمت مدرنیته بایستد و به قول خودشان در نقد جامعه ایران باشد. تمام این تفکرات در این سال‌ها هیچ‌کدام‌شان نتیجه نداده است، به جز همان دو موردی که گفتم. بقیه موارد نتیجه‌ای در بر نداشته جز این‌که آثاری به آنجا رفته، تصویری از ایران ارائه کرده و برگشته‌اند. به نظر من می‌آید در این دوره نیز مانند اغلب دوره‌ها، باز هم یک انتخاب اشتباه صورت گرفت. یعنی از بین پنج فیلم نهایی، آقایان اتفاقا بدترین فیلم و اشتباه‌ترین انتخاب را انجام دادند. فیلم «علت مرگ: نامعلوم» به نظرم بدترین انتخاب در بین این پنج فیلم بود.
 
به نظر شما گزینه‌های بهتری برای انتخاب در میان نامزدها قرار داشت؟ 
گرچه معتقدم آثار دیگری می‌توانست در بین این پنج فیلم باشد. مثلا «سینما متروپل» آقای باشه‌آهنگر یا «ناتور دشت» به عنوان یک فیلم اجتماعی مردم‌گرا، چرا جزو این پنج انتخاب نبودند؟ نبودن این فیلم‌ها جای تعجب است. حال، با همه اینها و با فرض آن‌که این آثار می‌توانستند به انتخابی بهتر کمک کنند، از بین همین پنج فیلم موجود هم به نظر من بدترین نمونه را انتخاب کردند. یعنی حداقل فیلم «زن و بچه» آقای روستایی ویژگی‌هایی داشت که می‌توانست برای همان دوستانی که فقط دنبال اسکار هستند، گزینه مناسب‌تری باشد. حداقل سعید روستایی کارگردان شناخته‌شده‌تری بود و پخش‌کننده جهانی داشت. یعنی پخش‌کنندگان جهانی او را می‌شناختند و در جشنواره کن امسال حضور داشت. بنابراین یک فیلم با چنین امتیازهایی، حتی با همان نگاهی که خود کمیته انتخاب مدنظرش است (یعنی این‌که اسکار از ما چه می‌خواهد)، باز هم «زن و بچه» نسبت به «علت مرگ: نامعلوم» به نظر من باید ارجحیت می‌داشت اما این‌که اینها به فیلمی رسیده‌اند که همه این مسائل را نادیده می‌گیرند، نشان می‌دهد فقط و فقط شیفتگی و همان‌طور که گفتم، مرعوبیت در برابر اسکار مطرح است تا فیلمی بفرستند که بدترین معرفی را از اخلاقیات و وضعیت آشفته جامعه ارائه می‌دهد.
 
از منظر سینمایی چطور؟ آیا «علت مرگ: نامعلوم» می‌تواند برای اعضای آکادمی جذاب باشد؟
این فیلم به اصطلاح از نظر سینمایی هم هیچ‌گونه امتیاز یا چیز بکر و اصیلی برای آکادمی اسکار ندارد. داستان چند نفر که در مسیر یک جاده با حوادثی روبه‌رو و دچار تناقض‌های اخلاقی و فرهنگی می‌شوند و مرگی اتفاق می‌افتد. خب این از لحاظ داستان‌پردازی و به لحاظ فرم و اجرا هم هیچ تازگی‌‌ای برای آکادمی اسکار ندارد که بخواهد به آن التفات ویژه‌ای نشان بدهد. جمع‌بندی حرف‌هایم این است حتی در همان چهارچوب و تلقی‌ای که آقایان در کمیته انتخاب از خواسته‌های اسکار دارند هم، به نظر من فیلم «علت مرگ: نامعلوم» قرار نمی‌گیرد. این علاوه بر آن است که این فیلم نمی‌تواند نماینده شایسته‌ای به لحاظ معرفی جامعه ایران با تمام ویژگی‌ها، تنوع و ظرفیت‌هایی که مردم و فرهنگش دارند، باشد.
 
نکته دیگری که وجود دارد نگاه داخلی به این انتخاب است. برخی از فیلم‌های حاضر در فهرست نهایی، مانند «پیر پسر» یا همین فیلم منتخب، آثاری بودند که سال‌ها در توقیف بوده یا اجازه اکران نداشتند اما اکنون به عنوان نماینده یا نامزد نمایندگی ایران در اسکار مطرح می‌شوند. این پارادوکس را چطور تحلیل می‌کنید؟
 این فیلم‌ها هیچ‌کدام‌شان واقعا به معنای دقیق کلمه توقیف نبودند. این بحث‌ها نوعی تبلیغات برای فروش و گرفتن بازار فیلم بود. این آثار اصلاحاتی داشتند که صاحبان‌شان نمی‌خواستند آن اصلاحات را انجام دهند اما به این مفهوم که فیلم غیر قابل نمایش باشد، نبودند. مثلا فیلم «قاتل و وحشی» آقای نعمت‌الله. بله، آن غیر قابل نمایش است ولی هیچ‌یک  از فیلم‌های مورد بحث از نظر قانونی توقیف نبودند. بعضا اصلاحاتی داشتند که به آنها ابلاغ شده بود و انجام نمی‌دادند اما اگر بخواهیم با نگاه داخلی به قضیه نگاه کنیم، باز هم به نظر من می‌توانست فیلم دیگری انتخاب شود. همان‌طور که گفتم، فرض کنید مشکل «پیر پسر» برای مخاطب جهانی این است که یک درام بسیار آشناست. در جهان، درام‌های شکسپیری و بحث پدرکشی و... بسیار کار شده و برای‌شان تکراری است.  ضمن این‌که فیلم زمانی بسیار طولانی‌ نسبت به استاندارد جهانی داشت. به هر حال به نظر می‌آمد این فیلم قابلیت رقابت چندانی ندارد. ولی حداقل «زن و بچه» به نظرم تا حدودی شانس بیشتری داشت و پیش از آن هم می‌توانست فیلم‌های دیگری که اسم بردم در این جمع باشند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰