نمونه این مثال جمله میرشاد ماجدی، رئیس هیات فوتبال تهران در تاریخ هفتم شهریور بود، با این ادعای عجیب که «ورزشگاه تختی آماده میزبانی است!» اما ۲۱ روز بعد همه متعجب و خیره به چمن رنگارنگ و پرچاله این ورزشگاه و تکرار این سؤال آزاردهنده که؛ «آیا ماجدی به خود زحمت نداده بود تا یک بار به ورزشگاه سر بزند و وضعیت چمن را ببیند؟!» این قضیه دو روی دارد؛ این که ماجدی چمن را دیده و حدس میزده گذار استقلال و پرسپولیس حالا حالاها به این ورزشگاه نمیافتد (از قضا تیم چادرملو برای تختی درخواست میزبانی داد!) یا این که جدا به خود زحمت نداده تا سری به تختی بزند و با چشمهای خودش اوضاع وحشتناک ورزشگاه و چمن آنجا را از نزدیک ببیند. درهر دوحالت،این نوع مدیریت ظاهرا نه فقط در هیات فوتبال تهران که در همه جای کشور دردسرآفرین بوده است. همزمان با بازی چادرملو و پرسپولیس در تختی، در ورزشگاه پارس شیراز هم اتفاقی تلخ و ناگوار رخ داد. تکهای از سقف جدا شد و به صورت یک تماشاگر برخورد کرد و بالای لبش را به شدت شکافت. درباره این ورزشگاه قصهها میشود نوشت. کلنگ آن سال ۷۶ خورد و سال ۹۶ یعنی ۲۰ سال بعد(!) افتتاح شد. چهار سال بعد هم بودجهای گزاف برای بازسازیاش تصویب کردند تا شاهکاری واقعی رقم بخورد. کدام ورزشگاه تازه تاسیس در دنیا چهار سال بعد از گشایش بازسازی میشود؟!
ورود کمیته اخلاق
بعد از این دو فاجعه ناگهان کمیته اخلاق آفتابی شد. این کمیته اعلام کرد ضمن باطل کردن گواهی امنیتی ورزشگاه پارس شیراز، مدیرعامل فجرسپاسی، پیمانکار و مدیر ورزشگاه را احضار کرد. از سوی دیگر، به دلیل اوضاع خراب ورزشگاه تختی، مدیرعامل باشگاه چادرملو، مدیر ورزشگاه و همینطور پیمانکار چمن نیز احضار شدند. جالب است بدانید که برای درست کردن چمن ورزشگاه تختی در دوران وزارت حمید سجادی، بخشی از خزانه چمن ورزشگاه آزادی را به آنجا بردند و هزینه هم کردند!
با ورود کمیته اخلاق به این پرونده، اهالی فوتبال امیدوارند با خاطیان برخورد شود اما آیا وضع ورزشگاههای ایران بهتر میشود؟! اگر ورزشگاه پارس شیراز مشکل داشته، چطور تایید شده است؟ همینطور ورزشگاه تختی که مورد تایید قرار گرفته، چرا چنین وضعیتی دارد؟! به نظر میرسد مشکل ریشهایتر از این باشد.
به یاد ورزشگاه متقی...
اتفاقی که در ورزشگاه پارس شیراز رخ داد، بدون شک زنگ خطر را به صدا درآورد؛ مخصوصا برای فدراسیون فوتبال. ناظران این فدراسیون و سازمان لیگ، باید سختگیریهای خود را برای تایید ورزشگاهها بیشتر و بیشتر کنند تا مبادا اتفاقات تلخ گذشته تکرار نشود. هنوز کسی فراموش نکرده ابتدای دهه ۸۰، چگونه سکوی ورزشگاه شهید متقی ساری در بازی شموشک و پرسپولیس درجام حذفی فرو ریخت و باعث مرگ دو نفر و قطع نخاع دو نفر دیگر شد. تعداد زیادی از هواداران هم آسیب دیدند و کارشان به بیمارستان کشید.
مواردی کوچکتر هم در مشهد و اصفهان رخ داد که تحلیل کارشناسان درباره چرایی آن، به استفاده از مصالح غیراستاندارد، نگهداری نامناسب، فرسودگی سازهها، بیتوجهی به تعمیرات دورهای، نظارت ضعیف در ساخت و بازسازی، عدم رعایت استانداردهای بینالمللی و... بازمیگشت. مواردی که به جرات میتوان گفت حتی حالا در دوران جهش علم و تولد هوش مصنوعی هنوز در فوتبال ایران درست رعایت نمیشود و باعث وقوع مواردی چون ورزشگاه پارس میشود. وضعیت چمن استادیومها هم که نیازی به هیچ توضیحی ندارد.
بهرهبرداری برای سندزنی!
اکثر ورزشگاههای کشور چمن غیراستاندارد دارند و اوضاع با گذشت هر سال، بدتر و بدتر میشود. مدیریت فوتبال نیز کوچکترین تلاشی برای رفع این نقص بزرگ نمیکند و ترجیح میدهد ذهنش را معطوف به هزینههای چند صد میلیاردی برای خرید ستارهها کند. ساخت یا بازسازی ورزشگاهها هم تبدیل به موضوعی پیچیده و لاینحل شده است. در حالی که کشورهای مختلف دنیا در عرض یک یا نهایتا دو سال باشکوهترین استادیومها را میسازند، ورزشگاههای ایران سالها خاک میخورند و چند بار فرسوده میشوند تا سرانجام به بهرهبرداری برسند. معمولا وزرا، مدیران و روسا برای آنکه سند ساخت ورزشگاه را به نام خود بزنند، قبل از تکمیل آن دست به بهرهبرداری میزنند و بعد خبر از تکمیل فازهای بعدی در سالهای آینده میدهند! ترمیم همین ورزشگاه آزادی فعلا فاز چندم خود را سپری میکند و هنوز کسی نمیداند دقیقا چه زمانی آماده میزبانی رقابتهای ملی و باشگاهی خواهد شد. در طول سالهای گذشته هزینههای هنگفتی برای نگهداری این ورزشگاه شده اما در عمل، اتفاق خوبی رخ نداده و هنوز ایراداتی اساسی دارد.
آیا با این وضعیت به آینده چمنها و ورزشگاههای ایران امیدوار هستید؟ آیا زمان آن نرسیده از حالا برای آینده برنامهریزی شود و با تربیت مدیران آموزش دیده، نسل فعلی مدیران را برچینند و فوتبال را از این وضعیت اسفبار نجات دهند؟!