نگاهی به تاریخ تولید و نمایش فیلمهای جنگی نشان میدهد که این گونه مهم سینمایی در عین اینکه حاصل دوران جدید پس از انقلاب اسلامی است و از نظر جمیع کارشناسان و صاحبنظران سینمایی، تنها ژانر بومی و دارای ویژگیها و مؤلفههای اینجایی است، یعنی نهتنها در موضوع و محتوا متأثر از رویداد مهم هشت ساله دفاعمقدس است، بلکه در اجزای ساختاری/ فرمی نیز کاملا ایرانی و وامدار هنرهای سنتی ریشه در تاریخ ایران، بهخصوص ایران جدید، دارد.
این سینما که در برابر گونه «فیلمفارسی» حامل اصالت فرهنگی عمیقی است، بهدلیل رویکردهای برگرفته از سبک و زیست مردم و خانوادههای ایرانی با تمام تنوع و رنگارنگی جغرافیا و اقوام مختلف، حتی تکثر مذهبی، فینفسه و ماهیتا در تقابل با فرهنگ وارداتی و کلا زیست غربی شکل گرفته و ادامه حیات داده است. وقتی نگاهی به پشتسر میاندازیم میبینیم که این سینما در طول شروع تا پایان جنگ و بعد از این، همواره در راستای تبلیغ گسیل جوانان برای دفاع از میهن و سپس ترویج ارزشهای وحدت، مقاومت و ایثار و ایستادگی پای وطن، در کلیت امر موفق ظاهر شده و قابل حمایت است، اما در روزگار جدید شاهد کملطفیهای مشهودی، بهویژه در بخش مدیریت و تشکیلاتی این سینمای قدرتمند و ارزشمند (که بهدلیل اهمیت «مقاومت» در دوران تازه، تحت عنوان سینمای مقاومت تغییر نام داد) هستیم، آنهم سینمایی که حتی در گرایش جذب تماشاگر هم حرفهای جدی داشته و دارد، چنانکه بررسیها و نظرخواهیهای مختلف نشان میدهد، از ۱۰ فیلم پرفروش و مخاطبمحور سینمای ایران، اغلب متعلق به بدنه سینمای مقاومت است.
شاید از اینکه شاکله فعالیت وزارت ارشاد معطوف به فیلمهای اجتماعی تلخ است و رونق سینما را در گسترش این پدیده میداند، بهدلیل برخی سیاستزدگیها و مواردی از جناحگرایی مذموم، قابل توجیه باشد! ولی از نهادها و دستگاههای اصلی متولی سینمای مقاومت انتظاری متفاوت میرود. مثلا انجمن سینمای دفاعمقدس که روزگاری در زمینههای متنوعی درخشش داشت، هیچ خبری نیست. این انجمن که دوران مؤثری در کارنامهاش به ثبت رسیده، حالا حتی از برگزاری جشنواره دو سالانهاش هم درمانده است. جشنوارهای که در رویکرد فرهنگی جبرانکننده کم و کسری دیگر رویدادهای مشابه، حتی جشنواره فیلم فجر، بود تا آنجا که خیلیها بر این باور بودند که جشنواره سینمای مقاومت میتواند رویدادی آلترناتیو در سینمای جهان باشد.
این انفعال و رکود و سکون در مجموعه تشکلهای مرتبط با سینمای مقاومت در شرایطی مستولی شده است که پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، شور و حالی متفاوت بر فضای فیلمسازی کشورمان حاکم شد. وحدت، همدلی و وفاق شکل گرفته در میان آحاد مردمی، وضعیتی پدید آورد تا فیلمسازان مختلف، خصوصا جوانان با انگیزه ملی، مبادرت به نوشتن و طراحی متنهایی درباره جنگ اخیر کردند، اما با توجه به ضعف و سستی حاکم بر مدیریت سینمای مقاومت، به نظر میرسد که اعم این انرژی غیرقابل استفاده و هدر رفت و میرود. خلاصه اینکه سینمای مقاومت در گرایش تکنیکی و ساخت با گذشته قابل قیاس نیست و رشد قابلتوجهی یافته است.
حالا سینمای مقاومت دارای فیلمسازان صاحب تخصص و توانمندی است که در بخش مدیریت و تشکیلات بروکراتیک دچار افت و کمتوانی شده، وضعیت و واقعیتی که باید تغییرات محسوسی در آن صورت بگیرد. بعد التحریر: روز اول هفته دفاعمقدس (دوشنبه) در حالی تحت عنوان «پیشکسوتان دفاعمقدس و مقاومت طلایهداران سربلندی و وحدت ملی» نامگذاری شده که پیشکسوتان عرصه سینمای مقاومت حال و روز خوبی ندارند.
تا زمان نوشتن این مطلب هیچ برنامه و اقدامی از سوی انجمن سینمای دفاعمقدس اعلام نشده است، مثلا چند روز پیش گفتوگویی از «محمد کاسبی» در رسانهها منتشر شد که حکایت از اوضاع بد ایشان داشت. آیا نهادهای مانند انجمن سینمای دفاعمقدس برنامهای برای حداقل ملاقات و دلجویی از پیشکسوتان، ازجمله آقای کاسبی خواهند داشت؟