هماکنون در آستانه یکی از رویدادهای مهم سینمایی در کشور یعنی جشنواره فیلم کودک نوجوان هستیم، جشنوارهای که تاکنون ۳۶ دوره را پشتسر گذاشته است. با نگاهی گذرا به سی و هفتمین دوره این جشنواره، متوجه شدیم که آثار حاضر در این دوره نسبت به دوره قبل، کاهش محسوسی را تجربه کرده و چیزی در حدود ۱۰۰اثرکمتر ازدوره قبل دراین جشنواره شرکت کردهاند. به همین بهانه با مصطفی قاسمیان، منتقد سینما گفتوگو کردهایم.
اگر بخواهیم نگاهی کلی به محصولات فرهنگی حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم، وضعیت تولیدات داخلی را چگونه توصیف میکنید؟
آثار کیفی و قابلقبول اندک هستند و میتوان گفت بسیاری از آثار حتی بسیار سردستی ساخته شدهاند که نمیخواهم از این جنس آثار نام ببرم اما میتوانم یک تعریف کلی یا نکتهای کلی درباره آنها بیان کنم. درواقع یک دستهبندی وجود دارد؛ طیفهای مختلفی از محصولات و تولیدکنندگان هستند که هرکدام با سلیقهای خاص کار میکنند و نگاهشان به سینما و کودکان با یکدیگر تفاوت دارد. برخی از این محصولات به گونهای هستند که من علاقهای ندارم آنها را به همراه بچهها تماشا کنم.
و اگر بخواهید صرفا در یک جمله به عنوان یک فعال فرهنگی و رسانهای نظرتان را بگویید، به نظرتان وضعیت تولیدات کودک و نوجوان ما در حال حاضر از نظر کیفی مناسب است؟
از نظر کیفی، نه مناسب نیست.
شما اشارهای هم به محتوا داشتید. از نظر محتوا، بهویژه در انیمیشن و فیلم، به نظر میرسد نگاه ما به آثار کودک و نوجوان همان نگاهی است که در دهههای ۶۰ و ۷۰ حاکم بود؛ این در حالی است که کودک و نوجوان امروز، حتی از نظر دیدگاه، تفاوتهای بسیاری با کودک و نوجوان آن دوران دارد. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
ببینید، هم بله و هم نه. در دهههای ۶۰ و ۷۰، تقریبا اغلب مردم جامعه به یک شکل زندگی میکردند، بچهها به یک شیوه تربیت میشدند و اختلافات فرهنگی و طبقاتی چندان زیاد نبود. بههمین دلیل، یک محصول فرهنگی، مانند یک سریال یا فیلم، توسط درصد بالایی از مردم تماشا میشد اما اکنون اینگونه نیست؛ امروزه هم از نظر اقتصادی و هم از نظر فرهنگی، اختلاف طبقاتی و فرهنگی بسیار جدی است. بنابراین، گروههای مختلف با سبکهای زندگی متفاوت در میان مردم وجود دارند و فرزندان خود را به شکلهای گوناگونی تربیت میکنند. به همین دلیل است که میتوان گفت بسیاری از محصولات کودک و نوجوان از برخی طیفهای جامعه عقبمانده نیستند؛ یعنی آن طیفها، خوراک هنری و فرهنگیای را که برای فرزندانشان میخواهند، در محصولات تولید داخل مییابند. این موضوع به تفاوتهای تربیتی آن خانوادهها و گروههای اجتماعی بازمیگردد اما برای طیفهای دیگر، محصولی تولید نشده است. درواقع، میخواستم اینگونه بگویم که برای طیف گستردهای از مردم محصول تولید میشود.
ما در آستانه جشنواره فیلم کودک و نوجوان اصفهان قرار داریم. خواستم درباره نقش این جشنواره، به عنوان مهمترین و فکر میکنم تنها جشنواره تخصصی این حوزه، بپرسم. به نظرتان این جشنواره چقدر توانسته در همین زمینهای که به آن اشاره کردید، موفق عمل کند؟ آیا توانسته آن تنوعی که مدنظر شما هست را در این چند سال اخیر برآورده بکند؟
ببینید، خود جشنواره از نظر تنوع محصولاتی که نمایش میدهد، وضعیت مناسبی دارد؛ اما من دو ایراد به آن وارد میدانم. نخست اینکه مخاطب بسیاری از فیلمهای حاضر در جشنواره، بزرگسالان هستند. این فیلمها درباره کودکان و نوجوانان ساخته میشوند اما برای مخاطب بزرگسال تولید شدهاند. به عنوان مثال، امسال فیلمهای «چشم بادومی» و «بچه مردم» در جشنواره حضور دارند که به نظر من کاملا آثاری بزرگسالانه هستند. اگر جشنوارهای برای فیلمهای کودکان و نوجوانان برگزار میشود، مخاطب فیلمها نیز باید کودک و نوجوان باشد. ایراد دوم این است که اساسا فکر میکنم جشنواره فیلم کودک و نوجوان جریانساز نیست. دلیل این امر آن است که جریان سینمای کودک و نوجوان، خصوصا سینمای کودک، بهشدت تجاری است و جریان تجاری براساس الگوهای بازار حرکت میکند، نه براساس سیاستگذاری جشنواره. بنابراین، شما میبینید محصولاتی که در جشنواره بهعنوان آثار تراز و پسندیده معرفی میشوند، بعدها تکثیر نمیشوند؛ اما محصولی که در گیشه فروش خوبی داشته، تکثیر و نمونههای مشابه آن دوباره تولید میشود. باید این نکته را در نظر گرفت که جشنوارهها اساسا برای این به وجود میآیند که برخی محصولات را برجسته کنند و بالا بیاورند اما جشنواره کودک، به دلیل اینکه محصولات داخلی ما تجاری هستند و براساس قواعد بازار عمل میکنند، آنطور که باید و شاید نمیتواند تأثیرگذار باشد.من واقعا نمیدانم راهحل چیست و چه میتوان کرد که جشنواره این کارکرد را به دست آورد یا حداقل آن کارکرد اندکی که دارد را بهبود ببخشد. این مشکل را میبینم.
پس معتقد هستید که جشنواره فیلم کودک اصفهان بیش از آنکه آثار را پروموت کند (ترویج دهد)، باید به عنوان یک ریلگذار فرهنگی عمل کند؟
درست است، اساسا کارکرد جشنواره بیشتر ریلگذاری فرهنگی است و ترویج محصولات تراز نیز درواقع اقدامی تاکتیکی برای همان استراتژی سیاستگذاری و ریلگذاری محسوب میشود و در یک راستا قرار دارند اما به دلیلی که عرض کردم، جشنواره این کار را نیز نمیتواند بهخوبی انجام دهد.
نکته جالب توجه در جشنواره امسال، کاهش تعداد آثار انتخاب شده بود. باتوجه به اینکه اسامی هیأت انتخاب نیز اعلام نشده، به نظر شما این کاهش تعداد آثار نتیجه سختگیریهاست و ما قرار است آثار باکیفیتتری را در این جشنواره ببینیم یا نه دلایل دیگری میتواند داشته باشد؟
به طور معمول کم پیش میآید که سینمای یک کشور، در یک بازه زمانی کوتاه چندساله، رشد کیفی بسیار چشمگیری داشته باشد. از آنجا که سینمای ما و جشنواره ما تقریبا داخلی است، میتوان حدس زد که سطح کلی محصولاتی که امسال به نمایش درمیآیند، تفاوت جدی با دورههای اخیر ندارد. وقتی تعداد آثار کم میشود، من میتوانم امیدوار باشم که احتمالا محصولات کمکیفیتتر از جشنواره خارج شدهاند؛ یعنی آن محصولاتی که در لبه مرز قرار داشتند و داوران در دورههای گذشته صرفا برای گرمتر شدن تنور جشنواره و افزایش تعداد آثار آنها را میپذیرفتند، امسال پذیرفته نشدهاند. ما در جشنواره فجر نیز آثاری باکیفیت دیدیم، مانند همان دو موردی که ذکر شد، «بچه مردم» و «چشم بادومی». من این امید را دارم. البته، اعلام نشدن اسامی اعضای هیأت انتخاب، قطعا یک نقطه ضعف برای جشنواره است. ما از یک جشنواره انتظار شفافیت داریم و طبیعتا اسامی اعضای هیأت انتخاب باید خیلی پیشتر از اینها اعلام میشد و اینکه اعلام نشده، یک نقطه ضعف است.
یک موضوعی هم که وجود دارد، نوع نگاه خود اصحاب فرهنگ و حتی گاهی اوقات اصحاب رسانه به جشنواره فیلم کودک است؛ چون اسم «کودک» روی آن است، خیلی جدیاش نمیگیرند. حتی منتقدان فیلمی که صاحبنظر هستند، توجهی به این جشنواره نمیکنند که به نظرم این خود باعث میشود سطح کیفی این جشنواره هم به خودی خود پایینتر بیاید. نظر شما در این رابطه چیست؟
بخشی از این کمتوجهی را ناشی از کمتوجهی عموم مردم به حوزه کودک میدانم. اینکه ما در جشنواره فیلم فجر با حضور گسترده منتقدان و روزنامهنگاران مواجهایم، ولی در جشنواره فیلم کودک تعداد کمی از آنها حضور پیدا میکنند، میتواند آینهای از نگاه عمومی مردم باشد. در ایام دهه فجر، فضا واقعا جشنوارهای است اما در روزهای برگزاری جشنواره فیلم کودک، اصلا چنین اتفاقی، حتی به میزان اندک، رخ نمیدهد.
بسیار عالی و اگر فکر میکنید نکتهای باقی مانده، بفرمایید.
خواهش میکنم، سلامت باشید. یک نکته میخواستم عرض کنم. ما وقتی عبارت «سینمای کودک و نوجوان» را بهکار میبریم، «کودک» را بسیار برجسته کردهایم و به «نوجوان» کمتر پرداختهایم.البته در سالهای اخیر چند اثر نوجوانانه نیز تولید شده، ولی به نسبت کاری که باید انجام شود، بسیار کم است. نوجوان، به نسبت کودک، نیاز و گیرایی بیشتری نسبت به محصولات فرهنگی و هنری دارد. کودک به دلیل مسائل رشدی و تربیتی، ممکن است کمتر به محصولات نمایشی رجوع کند اما نوجوان بسیار بیشتر این کار را انجام میدهد و دغدغههای تربیتی و رشد برای او کمتر مطرح است. بنابراین، باید محصولات بسیار بیشتری برای نوجوانان تولید شود که متأسفانه اینگونه نیست. وقتی عبارت «سینمای کودک و نوجوان» را به کار میبریم، انگار سینمای نوجوان واقعا نادیده گرفته شده است. این وضعیت باعث میشود نوجوانان ما در رده سنی، فرض بفرمایید، ۱۶ تا ۱۷ سال، تحت تربیت رسانههای خارجی قرار بگیرند؛ زیرا محصول ایرانی به اندازه کافی در اختیارشان قرار ندارد.