در موضوع موسیقی، اینکه من و شما چقدر به احکام دینی عامل هستیم یک حرف است و اینکه از درب انکار و تغییر و تبدیل آن دستورات مطابق دلبخواهیهای مان برآییم حرف دیگر است!
نظر مشهور علماء درباره موسیقی مشخص است و اینکه فلان هنرمند سالها قبل این ادعا را مطرح کند که هیچ جای قرآن کریم از رد یا قبول موسیقی سخن نگفته است، نشان از نشناختن اصول و اسلوب فقه دارد. فقیه باید اوامر و نواهی الهی را از متن و بطن آیات و احادیث و روایات استنباط کند و مستفاد از آن، محدوده باید و نبایدها را تعیین نماید.
الان مساله مطروحه ما همین مبحث هم نیست و پرسش دیگری وجود دارد: سوال این است که لیبرالها، در اقتصاد به آزادسازی قیمتها و برداشتن یارانه و واقعیسازی نرخ خدمات و حاملهای انرژی و... تاکید دارند ولی در حوزه فرهنگ، برخلاف ادعایشان، به شدت انحصارگرا هستند. اینکه تا برگزاری کنسرت هم مداخله شود و دستگاه دولتی، به جای انجام وظایف تسهیلگری، مانند فلان مؤسسه موسیقی، وسط میدان بیاید و داعیهدار انجام کنسرت گردد، حتی با همان تفکرات لیبرالی که به آن باور عمیق دارند، همخوانی ندارد!
بد نیست از مدعیان پرسیده شود که غیر از برپایی کنسرت، برای ترویج کتابخوانی و رونق سینما و اصلاح و ارتقاء فرهنگ عمومی و تقویت هویت ملّی و حفظ آیینهای ملی و صیانت از میراث مکتوب فرهنگی و جلوگیری از ثبت مواریث فرهنگ ایرانی و اسلامی توسط همسایگان زیادهخواه و... چه کردید که حالا میخواهید با اجرای یک کنسرت، سند اتحاد ملی را که خونبهای شهدای اقتدار است به نام خود بزنید!!