نقش توقعات ساده و حمایت خانوادهها
یکی از مهمترین دلایل این موضوع، پایین بودن سطح توقعات در گذشته بود. جوانان زندگی مشترک خود را با سادهترین امکانات آغاز میکردند. داشتن خانهای کوچک، وسایل ابتدایی و حتی برگزاری مراسمی ساده کافی بود تا خانوادهای تازه شکل بگیرد. معیار خوشبختی نه تجملات و نه مقایسه با دیگران بلکه «با هم بودن» و «ساختن آینده» بود و همین روحیه قناعت باعث میشد اختلافات مالی یا کمبودها کمتر به فاجعه و جنگ و دعوا تبدیل شوند. درواقع زن و شوهر بهجای اینکه خود را محروم ببینند، تلاش میکردند در کنار هم زندگیشان را آرام آرام بسازند.
از سوی دیگر، نقش خانوادهها و بزرگان در ازدواجهای قدیمی بسیار پررنگ بود. اگر اختلافی میان زن و شوهر پیش میآمد، آنها به پدر، مادر یا بزرگان فامیل مراجعه میکردند. حضور این افراد بهعنوان میانجی و مشاور باعث میشد مشکلات زودتر حل شوند و دیگر کینهای در دلها باقی نماند. بهعبارت دیگر، زن و شوهر خود را تنها نمیدیدند و همیشه تکیهگاهی از تجربه و آگاهی در کنارشان بود.
مثلا در گذشته اگر مردی بهدلیل مشکلات مالی نمیتوانست برای همسرش وسیله یا لباس نو تهیه کند، زن شاید ناراحت میشد اما به مادر یا مادربزرگ خود پناه میبرد و بزرگترها با نصیحتهایی مثل «زندگی با صبر و قناعت شیرینتر میشود» او را آرام میکردند. همین گفتوگوها مانع از تبدیل ناراحتیهای کوچک به بحرانهای بزرگ میشد. در حالی که امروز ممکن است همین موضوع بهظاهر ساده، بهدلیل مقایسه با دیگران و بالا بودن سطح توقعات به دعوایی جدی و حتی جدایی منجر شود.
عامل دیگری که نباید نادیده گرفت، جایگاه ارزشهای اجتماعی است. طلاق در گذشته کاری ناپسند بود و جامعه برای خانواده ارزش ویژهای قائل بود.
همین نگاه فرهنگی و اجتماعی باعث میشد زن و شوهر برای حفظ زندگی مشترک خود بیشتر تلاش کنند. در حالی که در دنیای امروز، با تغییر ارزشها و افزایش فردگرایی، تمایل به جدایی در صورت بروز مشکلات بیشتر شده است.
در مجموع ازدواجها در گذشته بهدلیل سادهزیستی، توقعات کم، حمایت خانوادهها و ارزش بالای حفظ زندگی مشترک پایدارتر بودند. هرچند آن ازدواجها هم خالی از مشکل نبودند اما صبر و همراهی و پناه بردن به تجربه بزرگترها باعث میشد اختلافات به بنبست تبدیل نشوند و خانوادهها استوارتر باقی بمانند.