به نظر میرسد بزرگترین مولفههای اجرا نشده بانکداری اسلامی در ایران دو موضوع نرخ بانکی و ربا باشد.
شاید در نگاه نخست این دو موضوع ارتباط ارگانیک و ساختاری با یکدیگر نداشته باشند، اما مقداری دقت نشان میدهد که اتفاقا این دو موضوع به قدری با یکدیگر ارتباط دارند که حل یکی به حل دیگری منجر میشود.
به طور دقیقتر باید گفت اگر رئیس کل جدید بانک مرکزی بتواند احکام بانکداری اسلامی درباره نرخ سود بانکی را در سیستم بانکی جاری کند، موضوع ربا تا حد زیادی حل شده و ریشههای اقبال ناخواسته و ناچارانه به آن خشک خواهد شد.
میدانیم که اصل و اساس بانکداری اسلامی بر ضرر نکردن طرفین معامله استوار است، یعنی چه سپردهگذار که پولش را به بانک میسپارد و چه بانک که زحمت تولید سود از پول سپردهگذار را بهعهده دارد، باید به حق خود برسند.
بدیهی است در شرایط کنونی که نرخ سود بانکی به طور دستوری ـ یعنی کمتر از تورم ـ تعیین میشود، بانک و سپردهگذار به حق خود نمیرسند. از نظر سپردهگذار، وی به اندازه مابهالتفاوت نرخ دستوری سود سپردههای بانکی تا تورم، متضرر میشود.
یعنی مثلا اگر حداکثر نرخ سود سپردهها 20 درصد و نرخ تورم 35 درصد است، وی سالانه 15 درصد از ارزش پول خود را از دست داده و متضرر شده است.
از سوی دیگر بانک هم که با سودی کمتر از تورم سپردههای امانت نزد خود را به متقاضیان وام میدهد، شرعا خلاف کرده؛ چراکه پول مردم را به قیمت ارزان به دیگران داده و در وکالت خود رعایت حقوق موکل را نکرده است. همه اینها ما را به این نکته میرساند که بانک مرکزی باید نرخ سود سپردههای بانکی را واقعی و براساس تورم تعیین کند تا از وارد آمدن ضرر به مردم جلوگیری شود. البته در مقابل یارانه سود تسهیلات را برای بانکها در نظر گرفته و واقعا پرداخت کند تا وامهای پرداختی بخش تولید از افزایش قیمت پول مصون بماند.
با این حال بخش دوم پرسش این است که واقعی کردن نرخ سود بانکی چه ارتباطی به ربا دارد؟ پاسخ روشن است. برای مبارزه با هر پدیده اقتصادی از جمله ربا، باید عوامل اقبال مردم به آن را شناسایی و با خشکانیدن آن، پدیده رباخواری را محو کرد.
چرا مردم به رباخواران روی میآورند؟ چون بانکها پولی برای پرداخت به مردم ندارند یا نمیخواهند به مردم وام بدهند. چرا نمیخواهند؟ چون نرخ سود بانکی واقعی نیست. به عبارت دقیقتر، وقتی نرخ سود تسهیلات بانکی کمتر از تورم باشد، بانک چون ضرر میدهد، راضی به پرداخت وام به مردم به قیمت کمتر از نرخ واقعی نمیشود و تلاش دارد منابع نزد خود را در فعالیتهای دیگر اقتصادی سودده چون ساختمانسازی، خرید و فروش، صادرات و واردات و... به جریان بیندازد.
از سوی دیگر، برخی افراد که رابطه و پارتی در بانکها دارند، موفق به دریافت وامهای ارزان قیمت شده و به ثروتهای نجومی میرسند، اما دست مردم از منابع بانکی کوتاه شده و آنان بناچار به سوی رباخواران هل داده میشوند.
اما اگر نرخ سود بانکی واقعی شود، پرداخت وام بانکی از سوی بانکها با منطق اقتصادی به صرفه است و بنابراین از یک سو مردم منابع خود را به بانکها میسپارند و سود منطقی میگیرند و در نتیجه منابع بانکها زیاد میشود و از سوی دیگر بانکها براحتی به مردم وام میدهند و سود منطقی متناسب با تورم دریافت میکنند.
این چنین است که بازار رباخواران کساد و کسادتر میشود، چون ریشه این پدیده با ابزار اقتصادی بانکداری اسلامی خشکانیده شده است و دلیل اقتصادی برای مراجعه به رباخوار وجود ندارد. حال اگر در این میان سیاستهای پولی و مالی دولت به کاهش تورم منجر شود هم که نور علی نور است، چون قیمت پول کاهش یافته و منافع مردم بیش از پیش تامین میشود... .
این چنین است که باید در هفته بانکداری اسلامی به رئیس کل جدید بانک مرکزی توصیه کرد که راه اصلاح نظام بانکی و رباخواری در بازار پول از اجرای بانکداری اسلامی و همانا شاهکلید آن ـ واقعی کردن نرخ سود بانکی ـ میگذرد.
سید علی دوستی موسوی - دبیرگروه اقتصاد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد