
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این نشست با حضور دکتر مجید شریفی نویسنده کتاب و استاد دانشگاه واشنگتن شرقی، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر داریوش رحمانیان رئیس انجمن ایرانی تاریخ و استاد تاریخ دانشگاه تهران و برخی از پژوهشگران و علاقمندان روز چهارشنبه 15 مردادماه 1393 توسط انجمن ایرانی تاریخ در ساختمان آرشیو ملی برگزار شد.
در ابتدا دکتر شریفی با بیان اینکه مخاطب این کتاب دانشجویان آمریکایی هستند این سوال را طرح کرد که چرا در عرض هفتاد و سه سال، ما پنج نوبت تغییر رژیم داشته ایم؟
وی گفت: پنج نظام مختلف با نظام ها، قوانین، هنجارها و توقعات خود بر سر کار آمدند. هر یک هویتی داشته اند، و سعی کرده اند هویت و برنامه های خود را ملی کنند اما همه شکست خوردند. ملی کردن پدیده منحصر به نفت نیست. هویت نیز ضروری است ملی شود. شواهد نشان می دهد این پنج رژیم با وجود اختلافات عقیدتی، مکانی، زمانی و جهانی اساسا شکست خوردند و در بیشتر موارد ملی نشدند. ساقط شدن رژیم ها شکست آنها در ملی کردن هویتشان را اثبات می کند.
دکتر شریفی افزود: در تشریح بحث خود کمتر به وقایع تاریخی نظر دارند. بیشتر به مفاهیم و گفتمانهایی نظر دارند که طی صد و ده سال گذشته به صحنه آمده و تغییر کرده است. این گفتمان ها، و تحولات آن، نشانگر تبارشناسی ناسیونالیسم ایرانی است. نشانگر آن است که ناسیونالیسم ایرانی طی مدت عمر خود چه معانی داشته، چه مضامینی با خود همراه کرده، و چگونه به لحاظ محتوایی دستخوش تحول شده است. خرده گفتمان های درونی اش چه بوده و چگونه با ترکیب های تازه ظاهر شده است.
وی در ادامه اضافه کرد :قصه از مشروطیت آغاز می شود. مشروطیت نخستین عرضه ظهور خواست حکومت ملی بود. و این همان طلیعه مدرن شدن مردم بود. معنای مدرن ملت در ایران در اواخر سال 1800 شروع شد. قبلا در ایران رژیم های شاه-خدایی بودند. ایران هویتی به عنوان ایران زمین داشت اما ملیتی نداشت ولی بعد از مشروطیت این ملیت آغاز شد. ناسیونالیسم در اینجا چهار خرده گفتمان و معنا دارد که بدون داشتن حکومت ملی هیچکدام معنای واقعی پیدا نمی کنند. یکی از ان ها امنیت ملی است. در گذشته امنیت ملی معنایی نداشته که وظیفه حکومت باشد. مورد دیگر توسعه است. Development یک مفهوم جدید است. حکومت قانون وجود خارجی نداشت. تمام قانون در شاه و دربار خلاصه می شده است. در نتیجه می توانیم بگوییم ناسیونالیسم چهار شکل امنیتی- توسعه ای- ملی و قانونی دارد. همه در زمان مدرن ارجحیت پیدا کرده است و مساله اصلی ملی کردن حکومت شده است. این چهار گفتمان یک مساله جهانی است و فقط منحصر به ایران نیست. معنای هرکدام در این 110 سال تغییر کرده است. مثلا معنای توسعه در دوران رضاه با دوران محمد رضاشاه یکی نیست. تفاوت این ها، در خرده گفتمان های هر یک و ترکیبات تازه ای است که ظهور پیدا کرده است. هر کدام به یک صورت متفاوت شکست خورده اند. سه تا با دخالت مستقیم بیگانه و دو تای دیگر در آن به دلیل مشخصات زمینه فرهنگی و اجتماعی خود، امکان پذیر نبودند.
مجید شریفی در ادامه تعریفی از ناسیونالیسم ارائه داد. وی ناسیونالیسم را یک احساس ذهنی بین مردم و حکومت می دانند، که مولد همبستگی سیاسی است. احساس سیاسی است و با همبستگی فکری و فرهنگی فرق می کند. همبستگی فکری و و فرهنگی می تواند زمینه هایی برای ناسیونالیسم فراهم کند اما خود ناسیونالیسم نیست. بطور خلاصه کاری که این رژیم ها انجام میدادند این بود که همه هنجارها و نخبه های کشور را عوض کرده اند. هیچکدام یک ارتباط سیاسی با مردم ایجاد نکردند. نتوانستند حکومت خود را مردم گرا کنند. همه بعد از چند سال جامعه را امنیتی کردند چون نتوانستند جامعه را ملی کنند و در این امنیتی شدن رژیم بقای خودشان وجود دارد. در این زمینه ملی شدن هم ضعیف و سرد می شود و این دو با هم در تقابل هستند. مقاومت های مختلف به شکل های مختلف بوجود آمد. انقلاب، کارهای چریکی، نافرمانی های نامنظم روزانه حتی ترافیک و خیلی از مسائل اجتماعی و سرخوردگی ها.
استاد دانشگاه واشنگتن شرقی با اشاره به اینکه بحث اصلی این جلسه نقدی به ادبیات غالب امروز در مورد این گفتمان هاست، این ادبیات را به دو سنخ ذات گرایانه و منطق گرایی عینی طبقه بندی کرد و به نقد آنها پرداخت و گفت: ذات گرایان به کسانی اطلاق می شود که نوعی ذاتیت برای فرهنگ ایرانی قائلند و مشکلات و دشواری ها را به سرشت و ذاتی تاریخی نسبت می دهند. ایشان در این زمینه به آثار برنارد لوئیس، دکتر طباطبایی، رضاقلی و امثالهم پرداخت. از نظر ایشان، این نحو نگاه ذات گرایانه، در مطبوعات ایرانی و در میان مفسران و خبرنگاران مطبوعاتی موج می زند. به نظر دکتر شریفی این نگاه خطرناک است و منحصر به روشنفکران ایرانی هم نیست.
به اعتقاد وی ، منطق گرایان که زیر کلاه علمی و عینی گرایی قرار دارند دسته دوم هستند. اینها خطرناک تر و قوی تر هستند. چون انتقاد به اینها کمتر است. اینها مفاهیمی مثل توسعه و حکومت ملی و امثالهم را اساساً غربی می انگارند و آنچه در ایران و کشورهای پیرامونی دیگر اتفاق افتاده را مدل های شکست خورده از اصل می انگارند. در این مدل است که کاتوزیان می گوید شبه مدرنیته داشتیم. کسان دیگری چون حسین بشیریه و کاظم علمداری هم به این شیوه عمل می کنند. این گروه در عرضه شواهد تاریخی قوی عمل کرده اند اما متدولوژی قابل دفاعی داشته اند اما مشکل آنها آنتالوژی مفاهیم سیاسی است.
دکتر شریفی سپس این مساله را مطرح کرد که اگر این دو گرایش را رد کنیم الگوی جایگزین چیست؟ وی در این زمینه به نوعی مناسبات بین المللی اشاره کرد و از ظهور سنخی از آگاهی در سطح جهانی که اصولا، تحقق حکومت ملی را در کشورهای پیرامونی مساله دار کرده است سخن گفت. این ماجرا به نظر دکتر شریفی به کشورهای پیرامونی نیز منحصر نماند و در خود کشورهای امپراتوری نیز ظهور کرده است.
وی تاکید کرد: مشروطه خواهان برای اولین بار یک هژمونی ایجاد کردند. چطور شد که حکومت شاه خدایی به حکومت ملی تبدیل شد. حکومتی که شاه مالک همه بود. زمین و خاک و احشام و رعایا. در زمان مشروطیت یک نفر می نویسد که اگر شاه و اطرافیان نتوانستند سلطه خارجیان را از بین ببرند ما او را خلع می کنیم. حال این را با زمان شاه طهماسب مقایسه کنیم. جرات نمیکردند به شاه بنویسند. این یک تحول فکری است.
به گفته شریفی،در حکومت رضاشاه ناسیونالیسم ها، روحانیون و .... توافق می کنند که یک قدرت مرکزی قدرتمند از یک قدرت ضعیف مرکزی بهتر است. دوباره همه معناهای مشروطه خواهی وارونه می شود. یک نوع شاه خدایی مدرن ایجاد شد. پس از آن یک دوره ده ساله است که تمام نیروهای اجتماهی شروع به تقابل و تفاهم و برخورد می کنند. اینها معنای دموکراسی و مردم سالاری را می فهمند این است که مصدق بر عکس رضاشاه دالش را بر روی توسعه نمی گذارد و بر مردم می گذارد و می گوید قانون زیر پوشش مردم باید باشد. این حکومت مردمی بخاطر اختلاف گفتمان دوباره با یک کودتا فروپاشی می کند و محمدرضاشاه دال های جدید می آورد. وی اسلام را به گونه ای دیگر معنا می کند. یک اسلام مدرن. وی استقلال را در اتحاد با دنیای غرب می داند و مخالفت با کمونیست ها. هیچکدام از این رژیم ها نتوانستند حکومت خود را ملی کنند در حالیکه هرکدام از اینها یک دال مشخصی را برجسته کردند اما همه در همان شکم ملی کردن حکومت ملی هستند.
دکتر شریفی در پایان دلیل اصلی این مشکل را مطالعه ساختار جهانی، و سازمان قدرت و گفتمان بین المللی خواند و فهم این ناتوانی را بدون توجه به بستر جهانی ناممکن دانست.
سپس دکتر غلامرضا کاشی نظرات خود را درباره اندیشه و کتاب دکتر شریفی به این صورت بیان کرد و گفت: نکته مهم در کار دکتر شریفی این است که جوانب نظری کتاب خیلی روشن نیست و لازم است وضوح پیدا کند. به طور کل رنگ ادبیات چپ در کتاب دکتر وجود دارد. مناسبات جهانی را امپریالیستی می بیند و امور را در پرتو یک سلطه امپریالیستی تحلیل می کند. چیزی که به کار ایشان تازگی میدهد مقوله زبان است. چرخش از مقوله اقتصادی سیاسی به مقوله زبان. و اینکه وی چقدر به لوازم این چرخش وفادار مانده اند جای بحث دارد. مساله ناسیونالیسم را می شود با توسع دادن نظریه کتاب توضیح داد و می توان گفت که ناسیونالیسم در پرتو یک صورت بندی جهانی شده آگاهی اساسا ممتنع بوده است. این نکته منحصر به کشورهای پبرامونی نیست.بلکه می توان به کشورهای متروپل نیز این نکته را منتسب کرد. سرشت این سازمان زبانی جهانی است اما مقتضیات و مقدورات سازمان قدرت ایجاب کرده اینها منطقه ای شکل بگیرند. مانند بحث «پروژه تجدد ناتمام هابرماس» ؟ وی می گوید که بنیادهای مدرنیته آنقدر رادیکال هستند که علی الاصول تن به هیچ نظمی نمی دهند و هر صورتی از نظم که در عالم شکل می گیرد به بهای سرکوب همان بنیادهای رادیکالی است که ناسیونالیسم بنا کرده و این بنیادها سرانجام اقتضائات خود را بر سرنوشت بشر بار می کند. کتاب از این نظر مهم است که چشم ما را بر تقدیر ایده حکومت ملی گشوده است. این تقدیر آن است که بر حسب مقتضیات قدرت ما در این سازمان جهانی آگاهی تلاش کرده ایم دولتهای ملی را تاسیس کنیم. اما این پروژه محکوم به شکست و ناکامی بود. در این کتاب امید به اینکه یک روزی ما خود را از قید صورت بندی های جهانی آزاد کنیم و حکومت ملی تاسیس کنیم وجود ندارد و چنین سودایی با آن منطق نظری ممکن نیست. ما به یک صورت بندی امپراطوری جهانی نزدیک می شویم. کانون مشخصی که صدور قدرت می کند فقط سرکوب قدرت نمی کند بلکه تولید مقاومت هم می کند. پس ما با یک نظم آشوبناک جهانی مواجهیم که مقاومت های جهانی و محلی ایجاد می کند و احتیاج به ذهنیت های پیچیده تری برای فهم مناسب آن داریم.
در پایان دکتر رحمانیان رئیس انجمن ایرانی تاریخ به طور خلاصه آفات و آسیب های احتمالی به کار گیری مفهوم شکست در بررسی رویدادها و روند تحولات تاریخ معاصر سخنانی را مطرح کرد و همچنین یادآوری شد از آنجا که کتاب برای مخاطب غیر ایرانی نوشته شده در پاره ای موارد به توضیح واضحات پرداخته است که در برگردان فارسی بایستی مد نظر نویسنده اثر و مترجم قرار گیرد و پرداخت جدیدی از آن طبق نیازهای مخاطب ایرانی انجام شود. وی افزودند که نویسنده کتاب چیرگی ویژه ای را بر مباحث مندرج و آشنایی کاملی با ادبیات مورد نظر و چارچوب مورد نظر دارد و کتاب از بعد تحلیلی قابل توجه است.
گزارش: مریم صالحی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد