به گزارش جامجم، اگر این روزها گذرتان به راسته کتابفروشیها در خیابان انقلاب افتاده باشد، احتمالا تکرار نام یک نویسنده خارجی روی جلد کتابهایی که پشت ویترین کتابفروشیها به چشم میخورند، توجه شما را نیز جلب کرده است؛ «جوجو مویز.» نویسندهای که یکی از رمانهایش آن ور آب، پرفروش شد و فیلمی اقتباسی از آن ساخته شد. حالا این رمان و دیگر کتابهای این نویسنده به این ور آب رسیده و مترجمان مختلفی دست به کار شدند تا هر چه زودتر آثار این نویسنده خارجی را به دست مخاطبان برسانند. این پدیده در مورد برخی نویسندگان خارجی دیگر هم اتفاق افتاده است. برای مثال برخی مترجمان منتظر بودند تا کتاب دیگر از مجموعه «هری پاتر» رونمایی شود تا نخستین فردی باشند که ترجمه آن را به دست مخاطب برسانند، آن هم ظرف کمتر از دو سه هفته. اما آنچه که در این رقابت قربانی میشود کیفیت ترجمه است که گاهی سبب دلزدگی مخاطبان از کتاب و کتابخوانی میشود.
برخی کارشناسان دلیل این مساله را رعایت نکردن قانون حق مؤلف در کشور ما برمیشمرند و معتقدند این موضوع سبب شده تا برخی ناشران با انتشار ترجمهای نازل از آثار پرفروش خارجی، سودی به جیب بزنند. حتی این رقابت به ترجمه آثار دانشگاهی و کتابهای درسی هم کشیده شده است.
البته هستند کسانی که وجود ترجمههای مختلف از یک اثر را برای مخاطب مفید ارزیابی میکنند. برای مثال رضا رضایی که دست به ترجمه آثار کلاسیک زده است، درباره ترجمههای مختلف از یک اثر میگوید: وقتی دو یا سه ترجمه از یک کتاب در بازار باشد، به نفع مخاطب است چرا که او میتواند کتابها را انتخاب و با یکدیگر مقایسه کند.
ماندگاری ترجمههای خوب
مهدی غبرایی، مترجم باسابقه کشور با بیان اینکه ترجمه اثر نویسندهای که در خارج از کشور پرفروش میشود و عرضه دیگر آثار آن نویسنده توسط دیگر مترجمان فینفسه ایرادی ندارد، به جامجم میگوید: زمانیکه همه مترجمان سراغ همان کتاب میروند و همزمان چند ترجمه از آن منتشر میشود، پدیدهای نامطلوب و ناهنجار است.
به باور او، اصلیترین دلیل انتشار همزمان چند ترجمه از یک اثر، بیکاری است و عدهای بدون داشتن پشتوانه علمی کافی و تسلط به زبانهای مبدا و مقصد و همچنین بیآنکه با فرهنگ کشوری که کتاب اصلی به زبان آن نوشته شده آشنایی داشته باشند، دست به ترجمه آثار میزنند.
این مترجم پیشکسوت با اشاره به اینکه نگرانی چندانی از این موضوع ندارد، میافزاید: به قول نیما، آنکه از پی میآید غربال در دست دارد. موج میخوابد و آینده آثار را غربال میکند و اگر کاری ارزش نداشته باشد، نمیماند و اگر مترجم مایه گذاشته باشد و ترجمه باارزشی ارائه کرده باشد، کارش ماندگار میشود.
غبرایی در پاسخ به اینکه چرا در حالی که ترجمهای از کتاب ریموند کارور در بازار موجود است، دست به ترجمه دوباره آن زده، عنوان میکند: « هر چند خانم پیرزاد نویسنده برجستهای هستند، ولی مترجم حرفهای نیست و همین یک کتاب را ترجمه کردهاند.»
آیا نهادی چون صنف یا انجمن مترجمان نمیتواند به این آشفتهبازار سر و سامان دهد و جلوی موازیکاری و انتشار چندین ترجمه از یک اثر را بگیرد یا حتی بر کیفیت کار مترجمان نظارت کند؟ مترجم آثار هاروکی موراکامی در این باره میگوید: در جامعه ما جگرکیها هم صنف دارند اما متاسفانه مترجمان هنوز صنفی ندارند. من معتقدم این مشکلات به مرور زمان حل میشود، ولی ما مشکلات جدیتری در حوزههای اقتصادی و اجتماعی داریم که تا حل نشوند کاری از پیش نخواهیم برد.
غبرایی با اشاره به برگزاری نخستین دوره جایزه مرحوم ابوالحسن نجفی، آن را اتفاق فرخندهای میخواند و میافزاید: چنین جوایزی با تمرکز بر ترجمهها میتواند نقش موثری در معرفی آثار ارزشمند ایفا کند.
قانون کپیرایت رعایت نمیشود
سیامک گلشیری، نویسنده و مترجم نیز در پاسخ به اینکه چرا اثر یک نویسنده پرفروش خارجی بسرعت توسط مترجمان مختلف ترجمه و به بازار کتاب عرضه میشوند، با بیان اینکه این مساله طبیعی است، به جامجم میگوید: برای اینکه فکر میکنند در اینجا هم پرفروش میشود و مساله مهم برای بعضی از ناشران و مترجمان در درجه اول بحث مالی قضیه است. اما از سوی دیگر خیلی از آثار دیگر هم هست که این اتفاق برایشان نمیافتد. مثلا در آمریکا پرفروشند، اما اینجا چنین اتفاقی نمیافتد. مثل رمان بیمار از مایکل پالمر. البته این رمان جنبههای ادبی و ارزشهای جنایی دارد و جزو رمانهای عامهپسند نیست.
او با بیان اینکه ما در ایران نتوانستهایم خواننده تربیت کنیم، میافزاید: بعضی از فیلمها و کتابهای بازاری ما بشدت مبتذل هستند. این ابتذال از کتابها یا فیلمهای بعضی از کشورهای دیگر خیلی بیشتر است و البته خواننده هم به ابتذال عادت میکند.
نتوانستهایم خواننده تربیت کنیم
گلشیری، نویسنده مجموعه رمانهای «خونآشام»، هر چند عرضه همزمان چند ترجمه مختلف از یک اثر پرفروش خارجی را آسیب میداند، ولی معتقد است درحالیکه تیراژ کتابها به 500 نسخه رسیده و هیچکس هم برایش این موضوع اهمیتی ندارد، این کتابها میتوانند تا حدودی کمک کنند: همینکه یک نفر یاد بگیرد کتاب دستش بگیرد، خودش خیلیاست. آدم میتواند امیدوار شود که بعد ممکن است لااقل یک درصد از این آدمها به کتابهای جدی روی بیاورند.
اما آیا نیازی نیست تا بر روند ترجمه آثار نظارت صورت گیرد؟ گلشیری با بیان اینکه هیچ نظارتی لازم نیست، میافزاید: اگر در اینجا قانون کپیرایت رعایت میشد، اگر مجلههای پرفروشی بودند که کتابهای خوب را تبلیغ میکردند، اگر رادیو تلویزیون یک برنامه جدی برای این کار داشت، دیگر به هیچ نظارتی احتیاج نبود و کمکم جلوی سودجوییهایی که به تخریب جامعه میپرداخت، گرفته میشد.
از مترجمان پیشکسوت حمایت نمیشود
غبرایی معتقد است: بیشتر مخاطبان هنگام خرید آثار به نام مترجم دقت میکنند و در این میان مترجمانی که بهتر کار می کنند، ماندگار میشوند و دیگران به مرور کنار میروند.
با وجود این، به نظر میرسد این آثار به هدف دستیابی به سود در کوتاهترین مدت ترجمه و به بازار عرضه میشوند و چمدان دل در گرو ماندگاری ندارند. غبرایی در پاسخ به اینکه چرا مخاطبان از این آثار استقبال میکنند، با بیان اینکه این مساله را ضعف مخاطب نمیداند، میگوید: وقتی هیچ نهادی نباشد تا از مترجمی چون من که بیش از 30سال در عرصه ترجمه فعالیت میکنیم، حمایت کند و گاهی با ممیزیهای بیمورد در کار او کارشکنی شود، بازار ترجمه به سمت هرج و مرج میرود.
کمیل انتظاری
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد