اعتراف تاریخی به پایان عصر هژمونی جهانی

سند امنیت ملی جدید ایالات متحده که در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ منتشر شده و توسط نهاد‌های سیاست خارجی و اطلاعاتی این کشور تدوین گردیده، در سه حوزه اساسی از سند امنیت ملی دولت جو بایدن فاصله می‌گیرد. این تفاوت‌ها نه تنها نشان‌دهنده تغییر رویکرد است، بلکه اعتراف آشکار به محدودیت‌های قدرت آمریکا و ضرورت بازنگری در راهبرد‌های هفت دهه گذشته به شمار می‌رود. 
سند امنیت ملی جدید ایالات متحده که در دوره دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ منتشر شده و توسط نهاد‌های سیاست خارجی و اطلاعاتی این کشور تدوین گردیده، در سه حوزه اساسی از سند امنیت ملی دولت جو بایدن فاصله می‌گیرد. این تفاوت‌ها نه تنها نشان‌دهنده تغییر رویکرد است، بلکه اعتراف آشکار به محدودیت‌های قدرت آمریکا و ضرورت بازنگری در راهبرد‌های هفت دهه گذشته به شمار می‌رود. 
کد خبر: ۱۵۳۲۸۰۷
نویسنده فواد ایزدی - کارشناس مسائل امریکا

نخستین نکته برجسته، اعتراف صریح به اشتباه تاریخی دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه پس از جنگ جهانی دوم در پیگیری سلطه دائمی بر سراسر جهان است. این سند تأکید می‌کند تلاش برای حفظ برتری جهانی درازمدت، منابع آمریکا را به شدت تحلیل برده و امکان پرداختن جدی به مسائل داخلی را از این کشور سلب کرده است. این برای نخستین بار است که در سطح رسمی اذعان می‌شود ایالات متحده نمی‌تواند همزمان هم هزینه یک امپراتوری جهانی را بپردازد و هم به مشکلات داخلی مانند کسری بودجه، زیرساخت‌های فرسوده، نابرابری اجتماعی و کاهش قدرت خرید مردم رسیدگی کند. این اعتراف در واقع پذیرش روند تدریجی از دست رفتن جایگاه برتر آمریکا در نظام بین‌المللی است؛ روندی که از دهه ۱۹۷۰ آغاز شده و با ظهور چین و دیگر قدرت‌ها شتاب گرفته است. 

دومین تفاوت مهم، توجه بی‌سابقه به سلامت فرهنگی جامعه آمریکا و نگرانی از نفوذ اندیشه‌های خارجی است. سند به طور ضمنی به گسترش حمایت از فلسطین در دانشگاه‌ها و شهر‌های بزرگ اشاره دارد و این پدیده را تهدیدی جدی علیه انسجام ملی می‌داند. دانشگاه‌های آمریکا که همیشه محل تربیت نسل بعدی نخبگان سیاسی، اقتصادی و نظامی بوده‌اند، اکنون به کانون‌هایی برای ترویج دیدگاه‌هایی تبدیل شده‌اند که با منافع راهبردی واشنگتن و متحد نزدیک آن یعنی اسرائیل در تضاد است.

نتایج برخی انتخابات محلی در نیویورک نیز نشان داد که این گرایش دیگر محدود به محیط دانشگاهی نیست و به سطح جامعه شهری نفوذ کرده است. این نگرانی، امنیت ملی را از حوزه نظامی و اقتصادی به قلمرو فرهنگ و هویت گسترش داده و نشان‌دهنده درک جدیدی از آسیب‌پذیری درونی آمریکاست. 

سومین محور اساسی، تغییر اولویت‌های جغرافیایی است. سند می‌گوید تلاش برای سلطه بر کل جهان باعث شده آمریکا حتی از حیاط خلوت سنتی خود یعنی قاره آمریکا و به‌ویژه آمریکای لاتین غافل بماند. در حالی که واشنگتن منابع خود را در خاورمیانه و شرق آسیا هزینه می‌کرد، چین و تا حدی روسیه توانستند نفوذ خود را در کشور‌های همسایه آمریکا گسترش دهند؛ بنابراین راهبرد جدید بر این اصل استوار است که قدرت‌های بزرگ باید نفوذ منطقه‌ای خود را تقویت کنند و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای را نیز در حوزه‌های خودشان بپذیرند، اما با یک استثنای مهم: خاورمیانه. در این منطقه، سند صراحتا اعلام می‌کند که هیچ قدرت منطقه‌ای نباید اجازه یابد جایگاه آمریکا و اسرائیل را به چالش بکشد. به عبارت دیگر، در همه جهان می‌توان چندقطبی شدن را پذیرفت، اما در غرب آسیا همچنان باید یک‌جانبه‌گرایی آمریکایی-اسرائیلی حفظ شود. 

در مجموع، سند امنیت ملی جدید از یک سو به پایان عصر سلطه جهانی آمریکا اعتراف می‌کند، از سوی دیگر با برجسته کردن تهدید‌های فرهنگی داخلی و ضرورت تمرکز بر نیمکره غربی، تلاش دارد منابع محدود آمریکا را صرف حفظ منافع حیاتی کند. این سند نشان می‌دهد ایالات متحده دیگر نمی‌خواهد وزنه‌ای سنگین‌تر از توان خود بلند کند، مگر در یک منطقه استراتژیک که آن را خط قرمز می‌داند. این تغییر راهبردی، پیامد‌های عمیقی برای نظم آینده جهان خواهد داشت و احتمالا به کاهش تعهدات جهانی آمریکا و تشدید رقابت در مناطق کلیدی منجر خواهد شد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها