دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
سلب آرامش اهالی
کورس شبانه این موتورسواران در بزرگراه نیایش، آرامش شبانه ساکنان حاشیه بزرگراه نیایش را برهم زده و آنها نیمههای شب با صدایی سرسامآور که حتی باعث لرزش پنجرهها میشود، از خواب میپرند.
یکی از اهالی این منطقه میگوید: موتورسوارها معمولا نیمههای شب، درست زمان استراحت ما به اتوبانها میآیند و ویراژ میدهند. این کار آنها سر و صدای زیادی تولید میکند و آسایشمان را به هم میزند. یکی دیگر از اهالی نیز میگوید: موتورسوارها با سرعت خیلی بالایی از بین ماشینها عبور میکنند که این کار بسیار خطرناک است و میتواند باعث وقوع تصادفات بدی شود.
عباس هم از اهالی سابق این منطقه است. او به خاطر بیماری مادرش و مزاحمتهای شبانه موتورسواران مجبور شد قبل از عید، خانه خود را تغییر دهد. او میگوید: مادرم بیمار است و پزشکان گفتهاند باید استراحت مطلق کند. وقتی او را به خانه آوردیم، به استراحت نیاز داشت، اما تردد این موتوسواران آسایش ما را برهم زده بود. صدای اگزوز موتورها خیلی آزاردهنده است. گاهی نیز با هم دعوا میکردند و صدای فحاشی آنها آسایش ما را میگرفت. چند بار با پلیس تماس گرفتم، اما آنها همچنان در آن منطقه تردد میکردند. دیگر کاری از دستمان بر نمیآمد جز این که خانهمان را تغییر دهیم و به محله دیگری برویم.
صدای ویراژ دادن موتورسواران نهتنها باعث برهم زدن آرامش شهروندان شده که صدای رانندگان را هم درآورده است. موتورسواران با حرکتهای مارپیچ و خطرآفرین خود در کنار خودروها نظم حرکتی خودروها را در بزرگراه برهم زدهاند. وحید، مرد میانسالی است که گرفتار یکی از همین موتورسواران شده است. او به جامجم گفت: من سالهاست با خودروی پرایدم مسافر جابهجا میکنم. دو هفته پیش بود که مسافر بیماری سوار کردم تا از بیمارستان به خانهاش منتقل کنم. وقتی به نزدیکی بزرگراه نیایش رسیدم، ناگهان راکبان دو موتور اقدام به گذاشتن کورس کردند. من مانده بودم میان دو موتورسیکلت. آنها یکی پس از دیگری بسرعت از کنارم عقب و جلو میرفتند.
وی ادامه داد: وحشت، خودم و مسافر همراهم را فرا گرفته بود. خیلی سعی میکردم بتوانم خودرویم را کنترل کنم و آسیبی به کسی وارد نشود. هر چه از آن دو موتورسوار خواستم دست از این کار بردارند، توجهی نمیکردند. آنها فقط قهقهه زنان با سرعت خیلی بالا از کنارم عبور میکردند. کمی فاصله میگرفتند و دوباره با سرعت بالا به سمت خودرویم میآمدند. بسختی میتوانستم در آن تاریکی شب خودرویم را کنترل کنم. این راننده افزود: توانستم شماره پلیس 110 را بگیرم. زمانی که ماموران آمدند، آن دو موتورسوار فرار کردند. وحشتی که موتورسواران ایجاد کردند، باعث شد حال مسافرم دوباره بد شود و او را به بیمارستان بازگردانم.
نداشتن سند و عدم مراجعه به پیست
نخستین سوالی که پس از بیان این قبیل اعتراضها بر زبان اهالی جاری میشود این است که چرا موتورسوارها به جای بزرگراه، پیست را برای تخلیه هیجان خود انتخاب نمیکنند؟
اصلیترین دلیل، در خرید قاچاقی یا تملیکی موتورهای سنگین و نداشتن سند نهفته است. قیمت موتورهای بالای 250 سیسی که به موتورهای سنگین مشهورند از 80 میلیون تومان به بالاست حال این که بیشتر موتورسوارها به دلیل نداشتن توانایی مالی ترجیح میدهند با یکچهارم قیمت، اقدام به خرید قاچاقی یا تملیکی موتور سنگین کنند که به این شکل از داشتن سند محروم میشوند. همان مجوزی که فقط با داشتن آن میتوان از پیستها استفاده کرد.
بیشتر موتورسوارها، موتور خود را به شکل تملیکی خریدهاند به این معنی که موتورهای قاچاقی که دولت برای اوراق کردن به مزایده گذاشته است را با قیمتی معادل 20 تا 30 میلیون تومان میخرند، اما به جای اوراق کردن، سوار آن میشوند. در این شرایط انتخابی که برای موتورسوارها باقی میماند، راندن در همان بزرگراههاست که نهتنها جان خود موتورسوار را به خطر میاندازد، تصادفات مرگباری را رقم میزند و پای افراد را به پروندههای گاه مرگبار باز میکند، بلکه آسایش اهالی را نیز برهم میزند.
سعید، بیش از ده سال است موتورسنگین دارد. او همه حرف هایش را در هیجان سرعت خلاصه میکند و میگوید: همه موتورسوارها هیجان را دوست دارند، بخصوص آنها که موتور سنگین دارند. این افراد به خاطر محدودیتهای ترافیکی و حضور ماموران نمیتوانند در شهر تردد کنند برای همین اتوبانهایی مثل صدر و نیایش را انتخاب میکنند. عاشقان موتور با هم در شبکههای اجتماعی یا محیطهای دوستانه آشنا میشوند و نیمههای شب، در گروههای چهار پنج نفره قرار میگذارند و وارد اتوبان میشوند.
قصد مزاحمت نداریم
او اعتراض اهالی منطقه را بحق میداند و میگوید: مردم بیشتر به خاطر سر و صدا اعتراض میکنند که از این بابت حق دارند. خیلی از ما، اگزوز موتورمان را دستکاری کردهایم تا صدای آن بیشتر شود، اما من خودم وقتی میخواهم با موتورم از خانه خارج شوم، زیاد گاز نمیدهم. آرام از منطقه مسکونی خارج میشوم و وقتی به بزرگراه رسیدم، سرعت میگیرم. مردم میخواهند استراحت کنند و عدهای بیمار دارند. آزار دادن آنها، نامردی است. سعید درباره نرفتن به پیستهای موتورسواری نیز میگوید: قیمت موتورهای سنگین تا 130 میلیون تومان هم میرسد. آنها که توانایی پرداخت این مبلغ را دارند، از نمایندگیهای مجاز اقدام به خرید موتور میکنند و سند میگیرند. سپس خود نمایندگی، معرفینامهای میدهد که در واقع همان مجوز استفاده از پیست است، اما افرادی که موتورها را به شکل قاچاقی یا تملیکی میخرند، سند ندارند بنابراین نمیتوانند از پیست استفاده کنند.
پیست، امکانات خاصی دارد که ضامن حفظ جان موتورسوار است. موضوعی که بزرگراهها فاقد آن هستند. سرعت بسیار بالا که گاه تا 320 کیلومتر بر ساعت هم میرسد، هر لحظه میتواند به حادثهای دلخراش تبدیل شود. علی، یکی دیگر از موتورسوارها میگوید: میزان سرعت، بستگی به مدل موتور دارد. بعضی موتورسوارها مقطعی پر میکنند؛ مثلا صفر تا صد کیلومتر را در 3/2 ثانیه پر میکنند. خود من 299 کیلومتر را پر کردم. البته اگر کلاه و لباس مخصوص نداشته باشی، باد صورتت را پر میکند، مثل چتر بازی که از ارتفاع میپرد. خودم جوانی را یادم هست که به دلیل نداشتن لباس هنگام ویراژ دادن بین ماشینها تعادلش را از دست داد و با افتادن روی زمین، کشته شد.»
برخورد با پلیس در بزرگراهها هم اتفاقی است که بارها برای راکبان موتورهای سنگین رخ میدهد. علی میگوید: سرعت موتورهای سنگین خیلی بالاست، برای همین براحتی نمیشود آنها را متوقف کرد. تردد با آنها هم ممنوع است. برای همین اگر پلیس ما را ببیند برای توقفمان وارد عمل میشود.
بسیاری از راکبان موتورهای سنگین، تجربه تصادفهای گاه سهمگین را نیز دارند. با این حال هنوز هم دست از این تفریح برنمیدارند. علی علت را در علاقه وافر به موتورسواری خلاصه میکند و حرف آخرش را میزند: «یک بار چهار پنج نفر جمع شده بودیم و با سرعت در اتوبان حرکت میکردیم که ناگهان یک پژو 206 از فرعی بیرون آمد. بشدت با آن برخورد کردیم و روی زمین کشیده شدیم. من دماغم شکست. یکی از دوستانم هم بشدت مجروح شد. عشق سرعت کارش را میکند. وقتی زخم هایم خوب شد، دوباره سوار موتور شدم.
برخورد پلیس با موتورسواران هنجار شکن
جانشین رئیس پلیس راهور تهران بزرگ، تردد موتورهای بالای 250 سیسی را در تمام خیابانها ممنوع اعلام کرد و به جامجم گفت: نهتنها تردد موتورهای سنگین، بلکه خرید و فروش آنها نیز ممنوع است و فقط سازمانهای خاص میتوانند از آنها استفاده کنند.
سرهنگ حسن عابدی با بیان این که مالکان این موتورها فقط میتوانند در پیستها از آنها استفاده کنند، افزود: تردد حتما باید در پیستها باشد و حتی این موتورها باید با خودرو بر جابهجا شوند. پلیس راهور مدتی قبل به فدراسیون مربوط (موتورسواری) پیشنهاد کرد در نزدیکی پیستها، پارکینگهایی در نظر بگیرند تا مساله جابهجایی نیز حل شود. او درباره اعتراض برخی اهالی اتوبان نیایش درباره مزاحمت راکبان موتورهای سنگین نیز گفت: پلیس راهور همواره طرحهای مهار را به کار بسته تا از تردد این موتورها جلوگیری کند. این طرحها ادامه خواهد داشت و ما بنابر قانون، موظف به توقیف این موتورها هستیم.
رئیس پلیس راهور تهران بزرگ به توقیف چند دستگاه موتورسنگین در چند ماه گذشته اشاره کرد و گفت: این موتورها پس از توقیف دیگر تحویل مالک نمیشوند. بعضی زمانها ممکن است پلیس به خاطر حفظ جان موتورسوار، از تعقیب و گریز خودداری کرده باشد، اما اگر راکبان را متوقف کند، موتورشان را ضبط میکند و تحویل مراجع قانونی میدهد. خود راکبان هم اگر اتهامی مثل برهم زدن نظم جامعه متوجهشان باشد، دادگاه صالحه به آن رسیدگی خواهد کرد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد