اگر هم میل هنرمندان به دیده شدن و استفاده از این نفوذ در جامعه را برای کنشهای اجتماعی و سیاسی تا پیش از رواج شبکهها، معدل عدد 50 از 100 بگیریم، باز هم پس از رواج آنها، افزایش سهولت و دسترسی کاری کرده که میتوانیم تصور کنیم این عدد مثلا به 70 ارتقا یافته باشد. این اعداد هر چند متکی بر پژوهش نیستند اما بهترین راهند برای اینکه تصورمان را از اتفاقاتی که پیرامون کنش سیاسی هنرمندان افتاده، به هم نزدیک کنیم. روزگاری، شهرت، رهاوردی مختص فعالیت حرفهای هنرمندان و ورزشکاران بود اما وقتی شبکههای اجتماعی، چاشنی اقتضائات حرفهای این قشر شد، آش را آنقدر شور کرد که مجبور شدیم اسم بخشی از این چهرهها را سلبریتی بگذاریم تا هم به وسعت نفوذ آنان در شبکههای اجتماعی اشاره کرده و هم شکل و عمق این اثرگذاری را تا حدودی مورد توجه قرار داده باشیم. در این میان کنش سیاسی، آرام آرام تبدیل شد به مساله سازترین و پر تبعاتترین کنش سلبریتیها، چه برای جامعه و چه خودشان و سوالات بسیاری حول و حوش کم و کیف این کنش شکل گرفت: آیا حق شهروندی سلبریتیها برای آنان این حق را هم ایجاد میکند که از نفوذشان در جامعه برای جهت دهی به افکار عمومی استفاده کنند؟ آیا آنان به واسطه شهرتشان از حق مضاعفی نسبت به سایر شهروندان برخوردار شدهاند یا از مسؤولیتی بیشتر؟
دست اندازهای مسیر مشارکت
بی تردید، مشارکت سیاسی در سرنوشت هر کشور حق همه شهروندان از جمله هنرمندان است به علاوه در گروههای اثرگذار بر افکار عمومی همواره علاقه دارند دیگران را هم دعوت به نقش آفرینی کنند. اما در این مسیر، دست اندازهایی هم وجود دارد که لازم است به آنها توجه داشته باشیم:
1) تابع پسند و ناپسند فالوئرها نباشیم
فضای شبکههای اجتماعی در مجموع فضای دو سر طلا شدن است. دست کم طی پنج سال گذشته به اغلب هنرمندان ثابت شده که فشار امواج فعالان خشمگین و دمدمیمزاج سنگین است و اساسا فرقی هم نمیکند از سوی کدام گروهها و دستهها باشند و در هر صورت به شکل هدایت شده یا خود خواسته آمادهاند با لایکها و نظراتشان، هنرمندان را تحت فشار قرار دهند. پس از آن جا که جلب حمایت امروز این دست فالوئرها، فردا به فحاشی همانها تبدیل خواهد شد، باید خاستگاه هواداریهای سیاسی ما جایی بیرون از پسند و ناپسند فالوئرها باشد.
2) افزایش سواد سیاسی
خود هنرمندان بیش از سایرین میدانند که نظرات آنان در میان افکار عمومی تا چه حد تاثیرگذار است. خصوصا در مقاطعی که جامعه درگیر چالشهای سیاسی و اجتماعی باشد این اثرگذاری هم بیشتر میشود و هم تبعات مضاعفی را برای هنرمندان به همراه میآورد؛ بنابراین اگر هنرمندی واقعا قصد دارد که در حوزه سیاسی یک کنشگر جدی باشد، نیازمند است که مطالعات تخصصی را در این حوزه دنبال کند و منابع و چهرهها را دقیقتر بشناسد تا بتواند نظرات مستقل و در عین حال قابل اعتنایی داشته باشد.
3) استفاده از مشاوران سیاسی
پویشهای حمایتی، امضا کردن بیانیههای سیاسی و همراهی با موجها همیشه مصونیت ساز نیست. تجربه نشان داده برخی هنرمندان به محتوای بیانیهها توجهی ندارند و صرف دیدن نام سایر دوستانشان به حامیان یک جریان یا چهره سیاسی تبدیل میشوند در حالی که تبعات آن را نمیشناسند یا حتی اصلا قبول ندارند. در عین حال هنر یک حرفه و تخصص مستقل و وقتگیر است که به فعالانش، فرصت درگیر شدن در حوزه سیاست را نمیدهد. استفاده از مشاوره افراد متخصص در حوزه سیاست میتواند راهکاری مناسب برای مشارکت سیاسی هنرمندان باشد.
4) پرهیز از سوزاندن سرمایه اعتماد مردمی
دو دوره اخیر انتخابات به هنرمندان بسیاری از نزدیک نشان داد که اعتماد افکار عمومی به آنان چه سرمایه عظیم و در عین حال حساسی است که سخت به دست میآید و آسان از دست میرود. بازی با این سرمایه یا هدر دادن سهلانگارانه آن میتواند حتی سرنوشت درخشان یک هنرمند جا افتاده یا یک چهره نوپای خوشآتیه را بهسادگی از بین ببرد. بهتر است هنرمندان پیش از اعلام عمومی موضعگیریهای سیاسی خود به اهمیت این اعتماد، توجه داشته باشند و از سوزاندن آن به عنوان بخشی از سرمایه فرهنگی کشور پرهیز کنند.
5) شجاعت در ابراز مواضع فکرشده
اگر هنرمندی، پس از تحقیق و استفاده از مشاوره کارشناسان و رسیدن به نتیجه، تصمیم بگیرد که مواضع خود را در حمایت از یک چهره یا جریان سیاسی اعلام کرده تا توجه هواداران خود را به آن سمت جلب کند، باید از عوارض طبیعی و اقتضائات آن هم آگاهی داشته و برخوردی مداراجویانه و در عین حال شجاعانه با این عوارض داشته باشد. فشار گروههای معارض قدرتطلب در کنار فشار گروههای مختلف افکار عمومی، بخشی از این عوارض غیرقابل حذف است که هنرمندان باید پیش از کنشگری مدنظر داشته باشند.
6) ارجحیت منافع عمومی بر منافع شخصی
مناسبات قدرت معمولا به گونهای است که ستادهای انتخاباتی برخی نامزدهای را به سمت استفاده از ابزارهایی برای ترغیب مشارکت چهرههای بانفوذ در میان مردم سوق میدهد. این ابزارها میتوانند شامل وعدههایی چون پول، جایگاه، تسهیل امور و شهرت برای چهرههای سرشناس باشد اما نقش هنرمندان در جامعه ایجاب میکند که همواره منافع عمومی را بر منافع شخصی ترجیح دهند. به علاوه توجه به این نکته انتخاب را برای هنرمندان آسان میکند که هیچ رهآورد مادی از سوی قدرت به انسان نمیرسد مگر آن که چند برابرش را بازپس گیرد.
دردسرهای شیرین دموکراسی
«رأی دادن پایه و اساس دموکراسی و آزادی ماست و من انتخابات آتی را مهمترین انتخابات عمرمان میدانم». این جمله را جنیفر لارنس، بازیگر سرشناس آمریکایی درباره همین انتخابات اخیر آمریکا گفته بود تا مانند بسیاری از هنرمندان و سلبریتیهای دیگر، پیش از طرح گزینهاش برای رأی دادن، بر چرایی مشارکت در انتخابات تاکید کردهباشد. او تنها نبود. آنها که روی پرده سینما شمایل آمریکای آرمانی را ساخته بودند حالا بیرون از صحنه هم با همان آرمانها ظاهر میشدند. تام هنکس، یکی از همین شمایلها در همین انتخابات گفته بود: «لازم نیست سوپرمن باشید تا به خاطر حقیقت، عدالت و سلوک آمریکایی بجنگید» و برد پیت، در حالی که صدایش را در اختیار تبلیغات بایدن قرار داده بود، میگفت: «آمریکا جایی است برای همه ـ آنهایی که این کشور را انتخاب کردند، آنهایی که برایش جنگیدند ـ بعضی جمهوریخواه هستند، بعضی دموکرات و تقریبا اکثریت به دنبال یک چیزند: کسی که امیدهایشان، آرزوهایشان، دردشان را بفهمد.»
حالا 8-7 ماهی از انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریکا میگذرد. دیگر خبری از رقابتهای انتخاباتی نیست اما اثر این مشارکت و تلاش چهرههای سرشناس برای جلب آن به جا مانده است. انتخاباتی که با سر و صدای زیاد میان دو قطبی بایدن و ترامپ برگزار شد و نهایتا رئیسجمهوری پیشین آمریکا را در فهرست نه چندان بلند تک دورهایهای تاریخ ایالات متحده قرار داد. تشکیل این دو قطبی پرحرارت میان جمهوریخواهان و دموکراتها که یک سر آن را ترامپ حسابی داغ کرده بود، البته تاثیر بسزایی در انگیزه مردم برای مشارکت در این انتخابات داشت و نهایتا با حضور 66 درصدی رای دهندگان از میان تعداد کل واجدین شرایط، به سرانجام رسید.
بدون تردید، سهم سلبریتیها در داغ کردن بازار این انتخابات کم نبود. آنها تحت تاثیر فضای داغ انتخابات بودند و این حرارت را به سایرین سرایت میدادند. با این همه برچسبهای «من رای دادم» با طرح پرچم آمریکا، چیزی است که اگر اسم سلبریتیهای آمریکایی را همراه با کلید واژه انتخابات در اینترنت جست و جو کنید بیش از سایر تصاویر خواهید دید.
برچسبهایی که بیش از آنکه به گزینههای منتخب افراد اشاره داشته باشند بر مشارکت در این رویداد دموکراتیک تاکید میکردند. سلبریتیها با این استیکرها، پای صندوقهای رای، در صف و در کنار دوستانشان عکس میگرفتند و این عکسها در رسانههای شخصی و عمومی منتشر میشد و هواداران ترامپ و بایدن برای استفاده از این برچسبها تفاوتی میان خود نمیدیدند چرا که میدانند سرمایه ملی آمریکا را بیش از هر چیز دموکراسی آن شکل داده است تا گزینهای که نهایتا از صندوقها بیرون می آید.
حتما دقت كردهاید كه «our democracy» یا «دموكراسی ما» عبارتی است كه از زبان سیاستمداران آمریكایی زیاد شنیده میشود و از قضا همان كلید واژهای هم هست كه نه تنها در فیلمهای آمریكایی كه در ادبیات چهرههای سرشناس فرهنگ و هنر این كشور هم زیاد به گوش میخورد. آنان باور دارند كشورشان بدون نقش فعال مردم فارغ از آن كه انتخابشان چه باشد، دیگر آن آمریكای آرمانی دستكم برای خودشان نخواهد بود. آیا این باور، نشانه ارجحیت فرهنگ سیاسی نسبت به خود سیاست در میان كنشگران فرهنگی جامعه آمریكا نیست؟
تلخی های سیاست زدگی
«به روحانی رأی میدهم چون هشت سالِ پیش از او را به یاد دارم و نمیخواهم به آن روزها برگردم. چون گران شدن ساعت به ساعت ارز و دارو را در هشت سال پیش از او به یاد دارم. به یاد دارم گاهی با كمترین خطا در اظهار نظرهای مسؤولان، چطور وبسایتهای خرید و فروش ارز بر اثر هجوم مردم وحشتزده از كار میافتاد. به روحانی رأی میدهم به خاطر تك رقمی شدن تورم، به خاطر شروع به رفع ساختاری مشكلات اقتصادی و نه توهین به عزت مردم با حاتمبخشی و اعانه. به خاطر طرح تحول سلامت، به خاطر شهیندخت مولاوردی، به خاطر بنزین پاكتر، به خاطر محمد جواد ظریف، به خاطر فضای بازتر فرهنگی، به خاطر برجام و مهمتر از همه به این خاطر كه بتوان هنگام نقد، هنگام شكایت و هنگام مطالبه، با دولتی رو به رو بود كه اخم نمیكند و اهل گفت و گوست». اینها را ترانه علیدوستی، بازیگر سرشناس سینمای كشورمان در انتخابات سال 96 در دفاع از گزینه خود در اینستاگرامش نوشت. انتخاباتی كه با مشاركت 73 درصدی واجدان شرایط رای كه تعدادشان به حدود 56 میلیون نفر میرسید، برگزار شد.
چهرههای شناختهشده فرهنگی و ورزشی دیگری هم نظیر مهدی پاكدل، باران كوثری، امیر جعفری، هانیه توسلی، مهراب قاسمخانی و بسیاری دیگر روی هواداری از یك نامزد خاص تمركز كردهاند. آنان به درستی حق شهروندی خود را تشخیص داده و مایل بودند بر اساس آن، گزینه منتخب خود را بر سرنوشت كشورشان حاكم كنند. اما چیز متفاوتی وجود داشت؛ انگار كه یك جای كار میلنگید. آنها رویكرد سیاسی را در پیش گرفتند كه تا چندی بعد باعث دلسردی و اظهار پشیمانی خود آنها و سرافكندگی نزد مردم شد اما این دلسردی و نومیدی و پشیمانی از كجا نشأت میگرفت؟ آیا چهرههای مشهور نقش و سهم خود را برای اثرگذاری در صحنه فرهنگ و سیاست كشور درست تشخیص داده بودند؟
در واقع اگر نام روی برگه رأی را مهمتر از خود برگه رأی بدانیم، دستكم از منظر فرهنگی، اصل و فرع را جا به جا كردهایم. كنش سیاسی مبتنی بر اعتقاد به مشاركت و تاثیر نقش هر فرد در سرنوشت كشور، بیشتر یك جور كنش فرهنگی است در حالی كه كنش سیاسی مبتنی بر «گزینه مطلوب من و لاغیر»، بیشتر بوی نوعی سیاستزدگی میدهد. از این جهت است كه قاعدتا تیپ اول كنشگری به اهالی فرهنگ و هنر بیشتر میآید تا تیپ دوم. تیپ اول، یك منطق فرهنگی نزدیك به خود دارند كه همیشه میتوانند از آن دفاع كنند حتی اگر گزینهشان انتخاب نهایی مردم آن كشور نباشد یا حتی باشد اما موفق نشود انتظارات هواداران خود را طی دوران مسؤولیت خود، برآورده كند. اصل اساسی فرهنگ سیاسی ما، انتخابگری و فعال كردن نقش آحاد مردم است و قانون اساسی، مسؤولان كشور و عموم مردم، كنش سیاسی خود را بر این قاعده تنظیم میكنند و شكل میدهند. آیا هنرمندان میتوانند از جامعه عقب بمانند و گزینه مطلوب خود را مهمتر از بنیان اصل مردمسالاری بدانند؟ آیا این شكل از كنش سیاسی، باعث ایجاد سیاستزدگی و به حاشیه رفتن فرهنگ سیاسی درست در كشور نخواهد شد؟
فعالیت ها
۱۳۷۶
آغاز همکاری تبلیغاتی
سیفا... داد و بهروز افخمی برای سید محمد خاتمی و رسول صدرعاملی برای رضا زوارهای فیلم میسازند.
۱۳۸۰
همگام با تبلیغات سیاسی
احمدرضا درویش فیلم تبلیغاتی دور دوم خاتمی را میسازد اما فیلمی که ضیاءالدین دری برای علی فلاحیان میسازد، هرگز پخش نمیشود.
۱۳۸۴
جای پای سیاست در جامعه هنر
ورود رخشان بنیاعتماد تا جواد شمقدری، واگرایی دیدگاههای سیاسی هنرمندان را بیش از قبل نمایندگی میکند.
۲۴ خرداد
اولین تبلیغات میدانی
جهانگیر الماسی و زیبا بروفه به عنوان نمایندگان هنرمندان زن و مرد در دیدار با آیتا... هاشمی، حمایت خود را از وی در نهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری اعلام کردند.
۳۰ خرداد
آغاز بیانیههای جمعی
چهار روز قبل از برگزاری دور دوم انتخابات، تعدادی از هنرمندان از جمله پرویز پرستویی، امیرمهدی ژوله، رسول صدرعاملی، فرشته طائرپور و... در حمایت از آیتا... هاشمی، بیانیه صادر میکنند.
۱۳۸۸
دو قطبیهای سیاسی در جامعه هنری
مجید مجیدی، احمدرضا درویش و مهدی کرمپور فیلم میرحسین موسوی، علی معلم و بهروز افخمی، فیلم مهدی کروبی و جواد شمقدری، فیلم محمود احمدینژاد را میسازند.
۱۵ خرداد
شمایلهای آشنا در زمین سیاست
800 هنرمند از جمله داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز علی نصیریان و داریوش ارجمند طی بیانیهای از میرحسین موسوی اعلام حمایت کردند.
۱۷ مرداد ۱۳۸۹
آغوش پر دردسر سیاست و هنر
در مراسم بزرگداشت روز خبرنگار، افتخاری و احمدینژاد یکدیگر را در آغوش کشیدند. این اتفاق، حمایت این هنرمند از رئیسجمهوری تلقی شد.
۱۳۹۲
تجربه و پختگی
سینماگران نسل اول از جریان فیلمسازی تبلیغاتی برای نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری بیرون آمدهاند. از جوانان، بهروز شعیبی و مجید برزگر برای قالیباف و عارف فیلم تبلیغاتی میسازند
۲۱ خرداد
اعتماد جبههای به چپ
۱۴۰هنرمند عرصههای سینما و ادبیات همچون منیژه حکمت، ساعد باقری، پیمان قاسمخانی، طناز طباطبایی، فاطمه راکعی و لیلی رشیدی پس از انصراف عارف طی بیانیهای از حسن روحانی اعلام حمایت میکنند.
۲۲ خرداد
گوشه راست
چهرههای سرشناس موسیقی نظیر مصطفی کمال پورتراب، داوود گنجهای، شاهین فرهت، تقی ضرابی، حمیدرضا نوربخش در کنار قالیباف میایستند.
۲۲ خرداد
شرح علت حمایت
داریوش مهرجویی در یادداشتی در روزنامه شرق در حمایت از قالیباف مینویسد: «اینکه چگونه میشود حوزه سینما رونق بگیرد روشن بگویم اگر آقای قالیباف رای بیاورند احتمالا امکان این رونق خواهد بود... همین طور شنیدهام که کتابخوان است و فرهنگ دوست و این ویژگی میتواند در این حوزه کمکرسان خوبی باشد».
۱۳۹۶
تب تند عرق سرد
موج حمایت از حسن روحانی، همه هنرمندان سرشناس را به شکلی بیسابقه در مینوردد تا به سرعت در فاصلهای کمتر از دو سال به اظهار پشیمانی و نا امیدی و سرخوردگی مجدد تبدیل شود.
۲۷ اردیبهشت
موقعیت غیرمنتظره
دیدار ابراهیم رئیسی با امیر مقصودلو مشهور به تتلو، خواننده موسیقی رپ زیرزمینی بمب خبری را منفجر میکند. بعدها ستاد انتخاباتی رئیسی اعلام کرد این دیدار به صورت غیرمنتظره رخ داده است.
۱۴۰۰
موضع نامشخص
هنوز اهالی هنر برای اعلام مشارکت در انتخابات رقبتی از خود نشان ندادهاند ، انتظار میرود با نزدیک شدن به روزهای پایانی تبلیغات حضور هنرمندان جدیتر شود.
فاطمه ترکاشوند - ادبیات و هنر / روزنامه جام جم