این روزها با گذشت هشتسال هنوز بحث بر سر موفقیت عملکرد دولت درباره دریاچه ارومیه بسیار است.
مخالفانی هستند که باور دارند تغییر شرایط دریاچه را باید پای ترسالی چند سال گذشته نوشت و موافقان اما معتقدند کارهای بنیادینی صورتگرفته که حالا وقت بهرهوری از این فعالیتهاست.
پیش از این طی گزارشی نگاهی به اولویتهای دولت آینده در زمینه بحران آب داشتیم و حالا سعی داریم در این گزارش به دنبال پاسخ این پرسش محوری برویم که دولت سیزدهم برای دریاچه ارومیه چه کاری باید بکند؟ بدیهی است که بخشی از بدنه پاسخ به «کارهایی که باید انجام بدهیم» نقد عملکرد دولتهای دوازدهم درباره احیای دریاچه ارومیه است اما سعی کردیم نگاه منتقدانه را در روزهای پایانی عمر دولت کنار بگذاریم و بیشتر تلاش کنیم تا پاسخی کارشناسانه از «آنچه باید انجام دهیم» بهدست آوریم.
برای فهم بیشتر آنچه کارشناسان در پاسخ به اینکه دولت تازه درباره دریاچه ارومیه چه کاری باید انجام دهد باید شمایلی از وضعیت کنونی دریاچه ارومیه را در دست داشت؛ اینکه چه اتفاقاتی در هشتسال گذشته افتاده را کنار بگذاریم و ببینیم همین امروز حال و روز دریاچه ارومیه چگونه است.
براساس آخرین اطلاعات ستاد احیای دریاچه ارومیه درحال حاضر تراز این دریاچه 1271.25 متر، سطح آن ۳۴۰۵کیلومتر مربع و حجم آب آن 4.7 میلیارد مترمکعب گزارش شده؛ البته که مقایسه این آمار با اعداد و ارقام سال گذشته نشان میدهد که امسال تراز، سطح و حجم آب دریاچه ارومیه کاهش یافته است. به عنوان مثال سال گذشته در همین بازه زمانی دریاچه ارومیه بیش از ۶میلیارد متر مکعب آب داشته است.
چرایی این تغییرات البته که موضوع بحث این گزارش نیست اما همین چند روز پیش مسعود تجریشی، مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه بهصورت تلویحی «کاهش 20تا35درصدی بارشها در حوضه آبریز دریاچه ارومیه» و همچنین «عدم پرداخت 65درصدی حقآبه دریاچه از سوی وزارت نیرو» را از عوامل این تغییرات آماری دانسته بود. تجریشی با توجه به همه این موارد معتقد است دولت آینده باید «به سمت صرفهجویی آب در بخش کشاورزی و دریافت حقآبه تالابها از وزارت نیرو حرکت کند.»
آنطور که از حرفهای او میتوان متوجه شد دولت یازدهم و دوازدهم با وجودی که نتوانسته است حقآبه دریاچه ارومیه را حتی از وزارت نیروی خود دولت طلب کند اما با وضع قوانینی توانسته سازوکار شکایت قانونی نسبت به عدم پرداخت حقآبهها را فراهم کند!
فیل در تاریکی
حکایت شیرین فیل در تاریکی را ما از زبان مولانا شنیدهایم اما به گفته یکی از مدرسان منابع آب، فعالیت دولت پیشین درباره دریاچه ارومیه با درصد بالایی شبیه به همان قصه مولاناست.
به این مفهوم که هر کسی به بخشی از چالشهای مرتبط با دریاچه ارومیه ورود پیدا کرده و فقط به یک بخش این چالش اشراف دارد و راهکارهایش معطوف به یک حوزه و بخش است.
به باور کارشناسان اولین کاری که دولت سیزدهم در راستای احیای دریاچه ارومیه باید انجام دهد «کلاننگری» در فعالیتهایی است که تا امروز صورت گرفته است.
این نگاه را میتوان در حرفهای مدیر دفتر برنامهریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه هم دید. او معتقد است برای ادامه روند احیای دریاچه ارومیه در دولت سیزدهم سناریوهای مختلفی در نظر
گرفته شده است.
به گفته تجریشی «یکی از این سناریوها ایجاد مرکز آیندهپژوهی دریاچه ارومیه است. این مرکز پس از اتمام کار ستاد احیا به کار پایش و نظارت بر دریاچه ارومیه خواهد پرداخت و سطح دریاچه، تراز و حجم آب آن و توسعه اراضی کشاورزی و... را به نمایندگان مجلس و رئیسجمهوری گزارش میدهد.»
خطر بخشینگری
تلاش برای گرفتن حقآبه دریاچه ارومیه از وزارتنیرو، تونل انتقال آب کانیسیب، جلوگیری از احداث سدسازیهای تازه، تغییر رویه کشاورزی و مکانیزهشدن کشت، توجیه جوامع بومی و محلی برای گسترش کشت گلخانهای، اصلاح الگوی مصرف و... به باور بسیاری از کارشناسان ذیل مباحث کلیتری قرار میگیرند که دولت سیزدهم درباره احیای دریاچه ارومیه باید به کار گیرد. مباحثی که به باور برخی از کارشناسان زمینه آن در دولتهای یازدهم و دوازدهم فراهم شده با ذکر این نکته مهم که برخی از این زمینهها با روش آزمون و خطا و تحمیل هزینههای بسیاری به دست آمده است.
مسعود باقرزادهکریمی، مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالابهای سازمان محیطزیست هم از کارشناسانی است که معتقد است: «درباره دریاچه ارومیه ظرفیتی ایجادشده و آن هم مرهون این است که ما تمام اشتباهات و تجاربمان را انجام دادیم.»
به باور او دولت سیزدهم حالا اندوختههای زیادی در دست دارد که بخواهد احیای دریاچه ارومیه را به سرانجام برساند اما چالشهایی هم در پیشرو دارد که باید آن را به سرانجام برساند.
باقرزادهکریمی به جامجم میگوید: «چالش این است که کماکان باوجود اینکه ما چه به لحاظ اقلیمی و چه به لحاظ توسعه کشاورزی با کمآبی مواجهیم هنوز نتوانستهایم آن تفکر مناسب را پیاده کنیم. به این مفهوم که وزارت کشاورزی و وزارت نیرو و بقیه دستگاهها دور یک میز مینشینند و تصمیم میگیرند اما وقتی بر سر کار خودشان میروند باز هم نگاه بخشی خودشان را پیاده میکنند. هر دولتی اگر بتواند این چالش را حل کند که تفکر حوزهای را چه به لحاظ جغرافیایی و چه موضوعی چارهاندیشی کند راهبرای احیای دریاچه هموارتر خواهد شد.»
از حکمرانی آب تا پشتوانه قدرت
در کلام دیگر کارشناس حوزه آب هم مسائل کلیتر به عنوان راهکار اصلی پیش روی دولت سیزدهم قرار دارد. رضا مکنون، عضو هیاتعلمی دانشگاه امیرکبیر و کارشناس حوزه آب معتقد است: «تحلیل و ارزیابی حکمرانی دریاچه ارومیه» میتواند در اولویت فعالیت دولت سیزدهم دراینباره قرار گیرد.
به باور او هم آب مسالهای فرابخشی است و دراینباره باید جامعنگری وجود داشته باشد. او به جامجم میگوید: «درباره آب هم شاهد مباحثی سیاسی هستیم و هم این مساله ابعاد پررنگ اجتماعی دارد و به همین دلیل این مجموعهها باید به صورت کلانتری دیده شود. به نظرم ساختاری که در دولت قبل درباره دریاچه ارومیه ارائه شد فقط حکمرانی حوضه آبریز دریاچه ارومیه بود و توجهی به ابعاد دیگر حکمرانی آب نداشت.»
نقد عملکردی دولت یازدهم و دوازدهم در حکمرانی آب به نوعی اولویت اولیه فعالیت دولت آینده از زبان رضا مکنون است.
او با همین رویه معتقد است باید ضعفهای عملکردی دولت گذشته را جزو اولویتهای دولت آینده در احیای دریاچه ارومیه در نظر بگیریم.
این کارشناس حوزه آب درباره یکی دیگر از اولویتهای دولت آینده به جامجم میگوید: «یکی از کارهایی که دولت سیزدهم باید در اجرا و استحکام آن بکوشد وجود پشتوانه ملی برای انجام فعالیتهایش است. پشتوانهای که احیای دریاچه ارومیه را در حد عزم و ارادهملی و سیاسی به سطح اول مطالبات بکشاند. به همین دلیل ستاد مرکزی باید صاحب پشتوانهای در اندازه یکی از مراجع قدرت در ایران باشد و بدیهی است که وقتی از مرکزیت قدرت حرف میزنیم منظور وزیر یک دولت نیست.»
این نکته رضا مکنون وقتی مهمتر است که بدانیم. عیسی کلانتری بارها از این گفته بود که معصومه ابتکار نتوانسته حقآبه دریاچه ارومیه را از دستگاههای مربوطه بگیرد و از قرار این کار از عهده رئیس پیشین سازمان حفاظت محیطزیست برنمیآمده است اما جالب اینکه همین چند روز پیش مسعود تجریشی عنوان کرد: وزارت نیرو حدود ۶۵درصد حقآبه دریاچه ارومیه را طی سال آبی جاری پرداخت نکرده است!
در نگاه رضا مکنون سومین کار دولت آینده پیرامون احیای دریاچه ارومیه ورود جامعه دانشگاهی به حوزه تصمیمگیری است. او معتقد است تا وقتی دولتها باوری به تاثیر دانش در این زمینه نداشته باشند و تصمیمات را فقط براساس مصالح جوامع محلی یا نهادها و توسعه بگیرند و توجهی به دادههای علمی در نحوه تصمیمگیری نداشته باشند نمیتوان امیدی به احیای دریاچه ارومیه داشت.
چند پیشنهاد برای دولت سیزدهم
هم در آمارهای ستاد احیا و هم در کلام کارشناسان مستقل میتوان به راهکارهایی برای دولت آینده در راستای احیای دریاچه ارومیه رسید. راهکارهایی که میتوان آنها را جزو اولویتهای دولت آینده در این زمینه محسوب کرد.
به عنوان مثال رضا مکنون معتقد است اصلاح الگوی کشت و همزمان صرفهجویی در مصرف آب میتواند به عنوان راهکاری موثر در این زمینه باشد. او معتقد است میتوان حدود 28میلیارد متر مکعب در کشاورزی صرفهجویی کرد بدون اینکه تولید کاهش داشته باشد.
مسعود باقرزادهکریمی باور دارد اگر بتوان چالشهای و مسائل اجتماعی پیرامون دریاچه ارومیه را حل کرد «حتی همان بارندگیهای صورتگرفته هم میتواند در حوضه آبریز دریاچه ارومیه موثر باشد.»
مسعود تجریشی براساس آمارهای ستاد احیا معتقد است ما باید حدود ۹۵۰میلیون مترمکعب آب در بخش کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه صرفهجویی کنیم که طی سال آبی گذشته حدود ۴۵۰میلیون مترمکعب از این مقدار محقق شده اما نکته مهم این که با توجه هزینههای مالی گزافی که در این راه خرجشده هر عقبگردی در زمینه احیای دریاچه ارومیه میتواند نهتنها به نابودی کامل این دریاچه بینجامد که باعث خالی ازسکنهشدن بسیاری از روستاهای غربکشور بهواسطه توفانهای گردوغبار و نمک خواهد شد.
میثم اسماعیلی - جامعه / روزنامه جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد