اما این قصه هنوز و بعد از گذشت دو دوره ریاست جمهوری حسن روحانی سرانجامی نیافته است، در این میانه وعده دیگری از سوی حسن روحانی برای انتخابات سال 96 مطرح شد، او در اردیبهشت آن سال در جمع مردم اهواز اعلام کرد: «من قول میدهم یکی از اولویتهای دولت دوازدهم محیطزیست خوزستان باشد.»
اما سرانجام این وعده در سال پایانی دولت به جایی رسید که حتی ردیف بودجه مشخصی از سوی دولت در لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ برای مقابله با ریزگردها اختصاص نیافت! البته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در آخرین نشست خبریاش که چند روز پیش برگزار شد، گفت که در سالهای اخیر ۴۵۰ میلیون دلار برای مهار گرد و غبارها در کشور تخصیص داده شدهاست.
لازم به یادآوری است که موضوع ریزگردها چالش مخصوص این سالها نیست و از عمر این معضل نزدیک به دو دهه میگذرد. علاوه براین ریزگردها فقط محدود به خوزستان هم نیست چرا که در مقاطعی از سال حدود 22 استان کشور را با شدت و ضعفهای متفاوت گرفتار میکند.
از سیستان و بلوچستان واقع در شرق و جنوب شرق ایران گرفته تا یزد و کرمان در مرکز و البته خوزستان و ایلام و کرمانشاه در غرب و جنوب غربی کشور هر ساله با این پدیده روبهرو هستند و ریزگردها زندگی ساکنان این مناطق را با آسیبها و چالشهای جدی بسیاری مواجه کرده است. اما سؤال ثابت این است که چقدر این موضوع اجتنابناپذیر است و چقدر از شرایط کنونی محصول سوءمدیریت در این حوزه است؟ سؤالی که میتواند به عنوان یک عیار و سنجه به صحتسنجی وعدههای دولت در این حوزه کمک کند. هر چند دولت تدبیر و امید با صفر کردن ردیف بودجه مبارزه با ریزگردها به نوعی دست تسلیمش را در اثبات عدم تحقق وعدههای انتخاباتی بالا برده است.
منشأ ریزگردها کجاست؟
همین سؤال معمولی با پایش و پژوهشهای مختلف و مطالعات بسیاری همراه بوده اما بازه دادههای به دست آمده آنقدر گسترده است که نمیتوان به آن استناد کرد. بهعنوان مثال بررسیهای استانی در خوزستان نشان میدهد که 65 درصد ریزگردها دارای منشأخارجی و 35درصد آن دارای منشأداخلی است.
این مطالعه مربوط به اسفند 91 است، اما چند سال بعد یعنی در اسفند 1396 مجید ناصرینژاد، عضو وقت مجمع نمایندگان استان خوزستان اعلام کرد: «منشأ۸۰ درصد ریزگردهای خوزستان داخلی است.»
این اعداد باز هم تغییراتی داشت، بررسیهای صورت گرفته از سوی سازمان محیطزیست در سال 95 نشان داد منشأ ۸۳ درصد پدیده گرد و غبار خوزستان در آن سال داخلی بوده و برخلاف تصور عموم سرمنشأ ریزگردهای خوزستان نه از عراق و سوریه، بلکه از بیابانهای خود خوزستان پاگرفته است.
علیمحمد طهماسبی، دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار به هیچکدام از این اعداد باوری ندارد. او به جامجم میگوید: «به لحاظ کارشناسی این اعداد قابل استناد نیستند، چرا که برای بهدست آوردن دادهای علمی در این حوزه باید در یک دوره بلندمدت 10 ساله با مؤلفهها و معیارهای بسیار مختلفی به آگاهی از منشأ ریزگردها برسید این در حالی است که مؤلفههای عنوان شده در مطالعات مورد اشاره از یک جنس نیست و بنابراین مقایسه آنها با یکدیگر نتایج بهدست آمده را خدشهدار میکند.»
غباری که روی ایران مینشیند
مساله ریزگردها امروزه دیگر یک مسأله منطقهای نیست و تنها به استان خوزستان، ایلام و کرمانشاه ختم نمیشود، بلکه در مقاطعی از سال حدود 22 استان کشور را با شدت و ضعفهای متفاوت گرفتار خود میسازد. به غیر از خوزستان و استانهای غربی یکی از استانهای درگیر با این پدیده سیستان و بلوچستان است.
تفاوت شرایط این استان با مناطق دیگر در این است که اگر منشأ ریزگردها در خوزستان را به شرایط اقلیمی کشورهای عراق و عربستان گره زدهایم در سیستان و بلوچستان منشأ ریزگردها از اساس داخلی است.
وحید پورمردان، مدیرکل حفاظت محیطزیست سیستان و بلوچستان معتقد است کانون اصلی گرد و غبار در این استان خشکسالی تالاب هامون و البته کویر لوت است.
معینالدین سعیدی، عضو فراکسیون محیطزیست مجلس شورای اسلامی هم معتقد است دولت در بحث مهار کانونهای فوقبحرانی در جنوبغرب و جنوبشرق کشور مطلقا موفقیتی نداشته است.
او به جامجم میگوید: «از بحث اقدامات حداقلی از جمله نهالکاری و مالچپاشیها که بگذریم نتیجه فعالیت دولت در این حوزه آوردهای در مهار این معضل به همراه نداشته است و این فعالیتها در مقایسه با حجم فاجعه زیستمحیطی که بهواسطه گرد و غبار و ریزگردها پدید آمده هیچ است.»
استانهای درگیر با این پدیده همچنان در حال افزایش است. چند روز پیش ویدئویی از بروز توفان شن در شهر یزد و کاشان در فضای مجازی دست به دست میشد و بهتازگی هم رئیس سازمان حفاظت محیطزیست کرمانشاه اعلام کرده در حالی از ابتدای امسال شش روز شاخص هوای کرمانشاه در شرایط غیراستاندارد بوده که «سال 1398 هیچ روز غیراستانداردی در دو ماهه اول سال نداشتیم و سال گذشته نیز طی دو ماهه اول بهار تنها دو روز هوا غیراستاندارد بود.»
چه بلایی در انتظارمان است؟
در شرایطی که بنا به گفته کارشناسان میزان استاندارد ریزگردها در هوا 150 میکروگرم در مترمکعب است، میزان این ریزگردها در روزهای آلوده در شهرهای خوزستان مانند اهواز و سوسنگرد حتی تا 46 و 66 برابر حد مجاز نیز گزارش شده است!
نکته این است که در زمان وقوع پدیده ریزگردها در خوزستان، میزان مراجعات شهروندان اهوازی دارای سابقه بیماری ریوی به مراکز درمانی این شهر، گاه تا 70 درصد افزایش یافته است. این شاید به آن دلیل باشد که بهگفته کارشناسان هر انسان بالغی بهطور معمول روزانه حدود 10 هزار لیتر هوا استنشاق میکند.
برای فهم بهتر این مطلب، باید بدانیم طبق اعلام محققان، تقریبا 40 درصد از ذرات ریزگرد بین یک تا دو میکرون ضخامت دارند و همچنین بیشتر ذرات با قطر کمتر از 0.25 میکرون در کیسههای هوایی ریه باقی میمانند. اگر متوسط میزان گرد و غبار در هوا چیزی حدود 0.04 گرم باشد، هر فرد با متوسط فعالیت 10 ساعت در روز و 17 بار تنفس در دقیقه، روزانه حدود 6.6 گرم ریزگرد را وارد ریههای خود میکند! چنین اتفاقی قطعا میتواند بروز بیماریهایی نظیر سینوزیت، برونشیت، آسم، آلرژی، انسداد مزمن ریوی و صدمه به سیستم دفاعی بدن را بهدنبال داشته باشد و در مورد افراد مسن و کودکان نیز وضعیت پیچیدهتری به خود بگیرد.
وقتی مدیریتی در کار نیست
گرمایش زمین، دگرگونیهای اقلیمی، تغییر الگوی بارش، بیتوجهی به توسعه پایدار بهویژه در قالب مدیریت نادرست آب، تغییر جهت مسیر رودها در قالب سدسازی و انتقال میانحوضهای آب رودها، ویرانی زیستگاهها، جنگلزدایی، بیابانزایی و گسترش کویرها از جمله فصل مشترک دلایلی است که کارشناسان برای پیدایش گرد و غبار و ریزگردها عنوان کردهاند. هر چند همه آنها هم معتقدند گرچه تغییرات طبیعی اقلیمی ممکن است سرمنشأ و بهوجودآورنده اولیه این پدیده باشد اما عامل انسانی علت اصلی تشدیدکننده آن بوده است.
علیمحمد طهماسبی، دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گردوغبار هم معتقد است دولت در این حوزه فعالیتهایی صورت داده است اما سرعت تخریب نسبت به فعالیتهای صورتگرفته بسیار است.
او به جامجم میگوید: «نسبت اقدام مدیریتی و اجرایی ما به میزان بهرهبرداری از منابع پایه نسبت فاصلهدار و معنادار و کمی است. میزان بهرهبرداری ما از اراضی -چه زراعی و چه غیرزراعی - بسیار نامناسب است با توان سرزمینی ما. در حوزه مدیریت منابع آب ما میخواهیم آب را نگه داریم و از سوی دیگر انتظار داریم که پوشش گیاهی ما در دشتها همچنان سرسبز باقی بماند و جلوی فرسایش بادی و گرد و غبار را بگیرد و بیابانزایی هم رخ ندهد!»
آنطور که طهماسبی میگوید: « برای اولین بار، سال 80 مناطق با حاکمیت فرسایش بادی شناسایی شد که 20 میلیون هکتار بود و در سال 98 یک پژوهش ملی در ستاد ملی گرد و غبار صورت گرفت که کانونهای غبارخیز در آن مشخص شده بود و تا حدودی میتوان نتایج را به همان مناطق با حاکمیت فرسایش بادی تعمیم داد و متوجه شدیم این مقدار طی 18سال به 34.6 میلیون هکتار رسیده است.» به این مفهوم که طی 18سال نزدیک به 60 درصد به حجم این مناطق افزوده شده است. آیا در این فاصله کاری صورت گرفته است؟ دبیر ستاد ملی مقابله با پدیده گرد و غبار میگوید: « بله اما حالا چارهای جز مدیریت منابعمان نداریم. وگرنه با عملیات احیا که خیلی هم هزینهبر است نمیتوانیم به نقطه مطلوب برسیم.»
درمان به جای پیشگیری
پیامدهای گرد و غبار تنها روی ریه شهروندان و افزایش تعداد مرگ و میرها خودش را نشان نمیدهد. این قصه پیامدهای زیستمحیطی مخرب و پیامدهای اجتماعی و امنیتی بسیاری به همراه دارد. به عنوان مثال در شهریور سال95 دفتر صندوق جمعیت سازمان ملل گزارش داد سالانه یک میلیون نفر درون مرزهای ایران جابهجا میشوند و در این میان استان خوزستان بیشترین میزان مهاجرت منفی را به خود اختصاص داده است. پیش از این هم عنوان شده بود اتفاقات سوء در حوزه محیطزیست تا 20سال دیگر باعث مهاجرت 50میلیون نفر در ایران خواهد شد.
پیامدهای اقتصادی در این حوزه هم هولناک است آن هم برای استانی مثل خوزستان که هم از جمعیت حاشیهنشین بسیاری برخوردار است و هم مشکل اشتغال دارد یا سیستان و بلوچستانی که همیشه از فقر رنج برده است. به عنوان نمونه، طبق مطالعات صورت گرفته خسارات روزانه ناشی از تعطیلی در استانهای درگیر این بحران بالغ بر 320 میلیاردتومان است. معینالدین سعیدی، عضو فراکسیون محیطزیست مجلس معتقد است دولت هر چند در شهری مثل زابل فعالیتهای حداقلی از جمله نهالکاری و مالچپاشی کرده اما مناطق دیگر این استان بهویژه جنوب این استان و منطقه دشتیاری هیچکدام از قول و وعدههای دولت عملی نشده است و به نوعی این چالش در سیستان و بلوچستان رها شده است.
او به جامجم میگوید: « جالب اینکه حتی مسؤولان در رابطه با گلایه نمایندگان این حوزه به نوعی آب پاکی را روی دست مردم این منطقه ریخته و اعلام کردهاند مردم باید با این شرایط کنار بیایند!» نگاه علیمحمد طهماسبی اما به این موضوع جامعتر است. او معتقد است دولت به جای مدیریت ریسک همواره در حال مدیریت بحران است.
او به جامجم میگوید: « به توصیه کنوانسیونهای جهانی ما سه مدل عملیات در این حوزه داریم. اول عملیاتهای پیشگیرانه است و پس از آن، عملیات اصلاحی و در نهایت عملیات احیا قرار دارد. توصیه کنوانسیون اصرار بر عملیات پیشگیرانه است، در صورتی که این نوع مداخله در مدیریت ایران مغفول مانده است. یعنی نباید بیش از توان سرزمینی از منابعمان بهرهبرداری کنیم. این تنها راهحل مطمئن برای عدم بروز چنین مشکلاتی است که ما هیچ کاری در این ارتباط انجام ندادهایم. پیشگیری به نوعی یک مدیریت ریسک است، در حالی که ما به جای آن در حال مدیریت بحران هستیم. آنقدر بهرهبرداری میکنیم که به وضعیت بحران میرسیم و تازه کل کشور بسیج میشود و هزینه میکند که این بحران را به نوعی مدیریت کند.»
میثم اسماعیلی - جامعه / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد