درست در اوج وانفسای مشکلات درمانی و زیستی و طبیعی مردم که دیگر جایی برای از تاریخ و میراث تاریخی نوشتن و گفتن نمانده بود، یک اتفاق در سطح جهان و یک رویداد بینالمللی بار دیگر میراث فرهنگی ایران را به صدر اخبار رسانههای داخل و خارج از کشور رساند و ممتاز بودن تاریخ و تمدن ایرانیان و هویت ایرانی بودن را در به جامعه جهانی یادآوری کرد.
ثبت راه آهن سراسری ایران (راهآهن شمال ــ جنوب) در فهرست یونسکو اتفاقی بود که در نشست چهل و چهارمین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو رخ داد و با افزایش آمار آثار جهانی ایران به 25 اثر، نام ایران را در بحبوحه جنگ و آشوب و اختلاف خاورمیانه بهعنوان کشوری باستانی با تمدنی بزرگ و قابل احترام بالا برد و تحسین جهان را برانگیخت.
این اتفاق شیرین گرچه میتواند از منظر عمومی تا حدودی و دستکم برای مدتی از اندوه شرایط سخت زندگی امروزمان بکاهد یا پردهای از فراموشی موقت روی آن بکشد اما از همین حالا برای گروهی از دغدغهمندان و فعالان حوزه میراث فرهنگی محل سؤال و ناراحتی شده، آنقدر که نهتنها بابت ثبت جهانی راهآهن سراسری اظهار رضایت و خوشحالی نکردهاند بلکه این پرسش را مطرح میکنند که چرا باوجود صدها اثر ارزشمند تاریخی باقدمت بسیار بالا که در معرض تخریب قرار دارند و ثبت جهانی آنها میتواند مانع از تخریبشان شود، مسیر ریلی ایران که قدمت چندانی ندارد در اولویت ثبت قرار گرفته و با رایزنی دولتمردان به ثبت جهانی رسیدهاست؟
راهآهن سراسری ایران موسوم به راهآهن شمال ــ جنوب حدود 1400 کیلومتر طول دارد و بیستوپنجمین میراث فرهنگی ملموس و نخستین میراث صنعتی کشورمان بهشمار میرود که در ردیف بهترین آثار جهان به ثبت میرسد.
این مسیر ریلی، بندر شمالی ترکمن ایران از دریای کاسپین را به بندر امام خمینی در خلیجفارس متصل میکند و از محدوده هشت استان گذر میکند. استانهای خوزستان، لرستان، مرکزی، قم، تهران، سمنان، مازندران و گلستان هشت استانی هستند که در هر یک از آنها، بخشی از راهآهن شمال جنوب قرار دارد.
مصطفی پورعلی، مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی طبیعی کشور درخصوص اینکه راهآهن سراسری ایران به دلیل چه شاخصه یا ویژگی مهمی مورد توجه جامعه میراثی جهان قرار گرفته و به ثبت رسیده است به ما میگوید: این راهآهن با توجه به اینکه در اقلیمهای مختلف سرزمینی ایران از جنوب تا شمال حرکت میکند، مناظر بسیار زیبایی را در چشمانداز مسافران قرار میدهد.از سویی این راهآهن هم از منظر تاسیسات معماری و هم از منظر تاسیسات ریلی و تونلسازی و پلسازی در مقیاس جهانی حائز اهمیت است و همین شاخصها هم توانسته رأی مثبت داوران یونسکو به ثبت این میراث را به همراه داشته باشد. بههرحال راهآهن شمال ــ جنوب ایران به لحاظ همافزایی دانش بینالمللی و تجربه و خواست ملی ایران در ساخت راهآهن به مثابه مهمترین عنصر تحولات عصر صنعتی بسیار دارای اهمیت است.
بیشک عبور مسیر ریلی شمال به جنوب ایران به دلیل گذر از میان کوهها و درههای زیبا و سرسبز و کویرهای چشمنواز میتواند در توسعه گردشگری کشور هم نقش مهمی ایفا کند. اما جدای از بحث گردشگری آنچه به عقیده مدیرکل دفتر ثبت آثار تاریخی طبیعی کشورمان باعث ارزشگذاری بیشتر این مسیر ریلی میشود، نقش آن در تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی منطقه است، طوری که نماینده روسیه در کمیته میراث جهانی به نقش مهم راهآهن ایران در جنگ جهانی دوم اشاره میکند یا نماینده چین به جایگاه این راهآهن در تداوم جاده ابریشم و ادویه و این نشان میدهد کشورهای همسایه و منطقه نیز تحت تاثیر اهمیت تاریخی این راهآهن بودهاند.
پورعلی به ما میگوید که یک نکته بسیار مهم دیگر درخصوص ثبت راهآهن ایران که شاید کمتر به آن توجه میشود حمایت از آثار جهانی ذیل کنوانسیون 1954 لاهه است که با هدف حمایت از اموال فرهنگی در زمان تخاصمات مسلحانه تدوین شدهاست. اثری که در فهرست میراث جهانی قرار میگیرد با تفسیری حقوقی که از این کنوانسیون میشود در صورت بروز تخاصمات مسلحانه، مناطق امن محسوب میشوند و تعرض به این محدودهها در زمره جنایات جنگی است و این به لحاظ امنیت ملی ما به نظرم بسیار حائز اهمیت است.
میراثی هایی که قانع نشدند
دلایلی که برای ثبت جهانی راهآهن سراسری ایران مطرح شد به نظر میرسد آنقدر محکم و متقن هستند که جای هیچ پرسش و گلایهای را بابت در اولویت قرار دادن ثبت این اثر باقی نگذارند. با این همه هنوز برخی از کارشناسان و فعالان میراثی معتقدند آثار مهمتر از راهآهن سراسری هم برای ثبت وجود داشت و مورد توجه وزارتخانه میراث فرهنگی قرار نگرفت.
به زعم این کارشناسان، راهآهن شمال به جنوب محصول فناوری و ابتکار ایرانیان نیست و با وجود معماری فوقالعاده و گذر از مناطق صعبالعبور، کاملا وارداتی است، ضمن اینکه نه قدمت چندان طولانی دارد و نه در معرض تهدید و تخریب است؛ (البته دستکم در عصر حاضر)، درحالیکه ایران میراث باارزش چندینهزارسالهای دارد که هنوز به ثبت نرسیدهاند و حفاظت از آنها به گونهای است که هر لحظه امکان تخریب و نابودی کاملشان وجود دارد و با ثبت دستکم میشد مورد حمایت و حفاظت جامعه جهانی قرار گیرند.
این گروه از کارشناسان به سهمیه اندک ایران در ثبت اثر هم اشاره کرده و با بیان اینکه با ثبت جهانی راهآهن به نوعی فرصتسوزی شده است، میگویند: سیستم ثبت در میراث یونسکو به گونهای است که چه ایران و چه هر کشور دیگری در جهان، هر دو سال یکبار میتوانند دو اثر تاریخیشان را برای ثبت جهانی پیشنهاد دهند. از آنجا که پرونده راهآهن ایران پیش از این یکبار در یونسکو مطرح و رد شده بود و به عبارتی یکبار سهمیه ایران را سوزانده و حق اثر دیگری را خورده بود، دیگر نباید مطرح میشد. ضمن اینکه نباید سهمیه یونسکو برای جایی سوزانده شود که خطری تهدیدش نمیکند.
میتوانستیم گزینه بهتری ارائه دهیم
امید ابراهیمی، کارشناس و کنشگر میراث فرهنگی در این خصوص به ما میگوید: «ارائه پرونده راهآهن به یونسکو برای ثبت جهانی کار اشتباهی نبوده، چراکه راهآهن یک میراث صنعتی است و ما تاکنون میراث صنعتی جهانی نداشتهایم، ضمن اینکه یکسری از ایستگاهها و بناها و پلهای مسیر مثل پل ورسک جنبه و ارزش تاریخی هم دارند، ولی با این همه میتوانستیم گزینه بهتری را برای ثبت در فهرست جهانی یونسکو ارائه دهیم و انتخاب بهتری داشته باشیم.»
به عقیده مسؤول انجمن دیدهبانان میراث و تمدن کرمان (کارمانیا)، برخی آرامگاهها مثل آرامگاه بایزید بسطامی، برخی جزیرهها مثل جزیره هرمز، قلعههای باستانی و مجموعه کاروانسراهای ایرانی میتوانستند گزینههای بهتری برای ثبت در میراث جهانی باشند. بهویژه اینکه برخی از این آثار اکنون به دلایلی همچون عدم مراقبت و مرمت و همچنین ساختوسازهای عمرانی و تجاری در جوارشان در آستانه تهدید و تخریب هستند و ممکن است برای همیشه فرصت ثبت در میراث جهانی را از دست بدهند، نظیر کاروانسرای گنجعلیخان کرمان که هماکنون یک پروژه تجاری چندطبقه در حریمش در حال ساخت است یا ارگ کریمخان شیراز که حریم و منظرش با برج آسمان از بین رفته یا بخش بزرگی از میراث طبیعی و تاریخی ما که با ایجاد مجموعههای گردشگری نظیر ساخت تلهکابین در حال تخریب هستند.
ثبت هر اثری در این شرایط غنیمت است
احسان رعنایی، کنشگر و فعال میراث فرهنگی در اصفهان اما معتقد است با توجه به اینکه میراث تاریخی - فرهنگی ایران تقریبا برای هیچیک از مسؤولان در وزارتخانهها و سطوح مختلف مدیریتی ما ارزش و منزلتی که باید داشته باشند، ندارند. هر اثری که به ثبت ملی یا جهانی برسد غنیمت است و باید شکرگزارش باشیم.
این کنشگر میراثی به ما میگوید تقریبا بیشتر آثار تاریخی ما رها شدهاند و مراقبت درستی از آنها صورت نمیگیرد، زیرا کسی به اهمیت آنها واقف نیست و نمیدانند چه گنج و سرمایه گرانبهایی از نیاکان به ما رسیده است که میتوان با حفظ آنها هم هویت جامعه بزرگ ایرانی را حفظ کرد و هم از قبل آن اشتغالزایی و درآمدزایی کرد و به توسعه اقتصادی کشور کمک نمود.
از نگاه رعنایی، حال که میراث ایرانی دستکم در دولت و وزارتخانه فعلی میراث فرهنگی مورد توجه و اهمیت و مراقبت نیست، ثبت هر اثری چه با قدمت و چه کمقدمت، چه در حال تخریب و چه سالم میتواند ارزشمند باشد زیرا تحت حمایت و حفاظت شدید جامعه جهانی قرار میگیرد.
فاطمه مرادزاده - ایران / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد