به گزارش جام جم آنلاین ، پیش بینی می شد که تیم ملی والیبال ایران در مسابقات مرحله اول رقابت های المپیک کار سختی در پیش رو داشته باشد.
در جریان لیگ ملتهای والیبال همگان دیدند که ضرب آهنگ تیم ملی از ضرب آهنگ خوبی برخوردار نبود و پس از دو برد در برابر لهستان و ونزوئلا و سه باخت در برابر کانادا، ایتالیا و تلخ تر از همه ژاپن، در نهایت با عدم صعود ما از مرحله اول به جمع 8 تیم مرحله دوم به پایان رسید. اگر چه فدراسیون نشینان با رد انتقادهای بحق مردم و کارشناسان در خصوص ضعف عملکرد تیم در مسابقات لیگ ملت ها، وعده بهبود و صعود از سکوی المپیک را به مردم داده بودند اما در این دوره مسابقات المپیک از همان بازی اول با لهستان که با برد تیم ایران همراه بود، ریتم ناهماهنگ تیم ملی مجدداً هویدا بود. حال اگر حضور تیم ایران را در این مسابقات را بدون تعصب و از چهار جنبه عملکرد روحی روانی، مهارت های تهاجمی، مهارت های دفاعی و هماهنگی و هدایت تیمی مورد بررسی و مداقه قرار دهیم، به چند نکته خواهیم رسید.
عملکرد روحی و روانی: بدون هیچ تعارفی باید گفت بازیکنان تیم ملی در بازیهای المپیک دقیقا همانند بازیهای لیگ ملتها، از آن آمادگی روحی روانی کافی برخوردار نبودند. در واقع می توان گفت در این دوره استرس شدیدی بر بازیکنان حاکم بود که البته برای بازیهای المپیک تا حد کمی طبیعی و پذیرفتنی است اما بیش از این مقدار برای بازیکنانی حرفه ای که در طی سالهای اخیر در کوران مسابقات متعدد در کنار هم بازی کرده اند، این موضوع نباید تاثیرگذاری زیادی داشته باشد. متاسفانه افکار عمومی، یعنی رسانه های جمعی و مردم علاقه مند، از بابت نتیجه نگرفتن تیم در لیگ ملتها و لزوم جبران آن در المپیک، بار روحی و روانی سنگینی بر دوش تیم مخصوصاً تنی چند از بازیکنان شاخص آن از جمله معروف، عبادی پور، موسوی و غفور و ... و همچنین کادر فنی قرار دادند و وعده وعیدهای صعود از سکو در المپیک توسط فدراسیون نشینان نیز این بار را دو چندان سنگین تر کرد. بنظر می رسد پذیرش واقعیتهای موجود و درک اختلاف میان بردهای مقطعی و برنامه ریزی بلند مدت تیمها برای موفقیت در مسابقات مختلف با توجه به ظرفیتهای موجود و بهره گیری از روان شناسان ورزشی مجرب جهت آماده سازی اذهان بازیکنان ضمن ندادن وعده های عجیب و غریب به مردم، راهکار درستی باشد که تشکیلات تیم ملی والیبال هنوز از آن بهره مند نشده است.
مهارت های تهاجمی: بدون هیچ گونه تعارفی و به صراحت در یک جمع بندی باید گفت بازیکنان تیم ملی در ارائه مهارت های انفرادی مخصوصاً مهارتهای تهاجمی خود عملکرد پر نوسانی را ارائه کردند. مشخص نیست که در زمینه بهبود انجام این مهارتهای بازیکنان چه اقدامی توسط کادر فنی انجام شده، می شود و احتمالاً در آینده نیز خواهد شد! والیبال ورزشی است که از مهارتهای حمله و تهاجم چند گانه ای برخوردار است و امروزه در آکادمی های پیشرفته والیبال دنیا استراتژی های متعددی برای آنها مطرح می شود. در بازیهای المپیک 2020 بازیکنان تیم ملی والیبال ایران ادر حمله روی تور عملکرد نسبتاً مناسبی از خود نشان دادند در این خصوص تنها نکته ای که در مورد عملکرد بازیکنان تیم ملی باید گفت این است که باو جود توانمندی بالای تیم ما در اسپک، بازیکنان تیم ملی ایران هنوز لزوم پوئن گرفتن به هر شکل از حمله بر روی تور را درک نمی کنند. بطور مثال میثم صالحی و میلاد عبادی پور با آن پرش بی نظیر و قدرت مثال زدنی نهایت تلاش خود را می کند تا توپ را در زمین حریف عمود کند. در بسیاری از لحظات با وجود توانمندی بالای میثم و میلاد بواسطه زاویه زدن و عمود کردن براحتی دفاع شدند که آه از نهاد خود ایشان برآمد و البته باعث تعجب بینندگان نیز شد! در حالیکه در والیبال امروز دنیا این نکته منسوخ و لزوم امتیاز گیری ولو از طریق دستان دفاع حریف به بازیکنان گوشزد و ظاهرا فرهنگ شده است. در خصوص سرویس بازیکنان ما با وجود کسب چند امتیاز مستقیم، در سرویس بعنوان یک مهارت تهاجمی استثنایی و تعیین کننده، عملکرد خوبی از خود نشان ندادند. در هر بازی آمار بالایی از سرویس های خراب شده توسط بازیکنان ایران به ثبت رسید به گونه ای که داد مردم و کارشناسان بالا می رفت. هنوز مشخص نیست چه اصراری بر نواختن سرویسهای ریسکی آن هم بدون تمرین کافی توسط بازیکنان وجود دارد. بطور مثال برای موسوی بعنوان یک دفاع وسط تقریباً دو گام، چرا باید بدون تمرین کافی و عدم مهارت در تنظیم فاصله توپ با بدن و گام های اشتباه در هنگام حرکت و پرش، سرویس پرشی بزند؟ پس نقش کادر فنی چیست؟ اگر چه بازیکنان مشهوری چون لئون، کورک، زایتسف، خوان تورنا، نیشیدا و ... نیز در مواردی چنین اشتباهاتی را داشته و دارند، اما این بازیکنان ضریب اشتباهات بسیار بسیار پایین تر و البته روش سرویس تمرین شده و ثابت دارند. یک دریافت کننده حرفه ای والیبال بایستی حداقل بتواند 4 یا 5 سرویس پرقدرت را بصورت ثابت در یک سیکل سرویس بزند. در حالیکه موسوی ما در طول یک دست 25 تایی، 5 مرتبه آنهم به 5 روش متفاوت سرویس خراب می کند! یکی از پیشنهادات عملی برای اصلاح این وضعیت استفاده از مربیان شاخص داخلی برای بازنگری و اصلاح مهارت سرویس بازیکنان است که متاسفانه عزمی برای انجام آن وجود ندارد و داستان ناکامی سرویس همچنان ادامه دارد. سایر بازیکنان مانند میثم صالحی، مرتضی شریفی و مجرد و ... نیز در زدن سرویس مشکلاتی (مثلاً فاصله بسیار کم پا با زمین) دارند که باید بطور جدی مورد بررسی و آنالیز و اصلاح مهارت قرار گیرد.
مهارت های دفاعی: در خصوص عملکرد مهارت های دفاعی، متاسفانه تیم ما هنوز به آن پختگی لازم در زمینه دریافت، دفاع و حمایت و پوشش دست نیافته است. مثلاً پیش بینی میشد که ما با ضعف شدید دریافت تیمی مواجه خواهیم شد. در این دوره کماکان دریافت ها ضعیف، خارج از منطقه یک سوم و اکثراً در منطقه 6 و غیر قابل برنامه ریزی و طراحی بودند. سوال اینجاست که کادر فنی ما چه تمهیداتی برای بهبود دریافت های بازیکنان دریافت کننده قدرتی اندیشیده بودند. البته این موضوع با توجه به فرصت کم و عدم شناخت کادر فنی مختص تیم ملی نیست بلکه عدم ایفای مسئولیت باشگاههای بازیکنان ملی پوش نیز مطرح است. در خصوص دفاع روی تور علی رغم بهبود دفاع در این دوره هنوز دفاع یکپارچه ما مشکل دارد. در بسیاری از مواقع دفاع وسط به دفاع های کناری نمی رسند یا حتی مدافعان وسط در دفاع شرکت نمی کنند. همچنین زاویه دستان دفاع کنار آنتن مخصوصاً در منطقه 4 به سمت بیرون است ضمن اینکه تقسیم مسیر میان دفاع کنار آنتن و لیبرو در منطقه 4 و 5 اصلاً خوب و حساب شده نبود. علاوه بر این دفاع های وسط ما در منطقه سه در خیلی از مواقع ناقص و کوتاه انجام میشد. مهارت توپگیری (Digging) در این دوره تقریبا وجود نداشت! توپگیری بازیکنان ما چه مستقیم در منطقه 5 چه در زاویه در منطقه 2 و 4و 6 اصلاً خوب نیست. در بسیاری از امتیازها ما اصلاً توپگیری نمی کنیم، انگار که والیبال فقط و فقط سرویس، دریافت، پاس، اسپک و دفاع است. درست است که اسپک های والیبال مدرن امروز با سرعتهای وحشتناک و بالایی می آیند، اما دریافت های بازیکنان کنونی نیز بسیار بهبود یافته است. این نقطه ضعف بسیار بزرگی است. باید در تمرینات تیم ملی و همچنین باشگاهی نسبت به قرار دادن بازیکنان در موقعیت های دشوار توپگیری تمرینات لازم دیده شود. در مورد حمایت ها و پوشش ها، در بسیار از مواقع مشاهده شد که در مناطق مختلف مخصوصاً 2 و 4 اشتباه است. زاویه قرار گیری بازیکنان حامی یا پوشش دهنده در مناطق 2 و 4 بسیار نزدیک، هم پوشان و کاملا اشتباه بود. اگر چه مسئولیت پذیری بازیکنان برای برگرداندن توپ های بد دریافت شده نسبت به لیگ ملتها بهبود محسوسی پیدا کرده بود، اما این میزان برای یک تیم ملی شاخص و جویای سکوی المپیک هنوز کافی نیست. یقیناً کادر فنی باید برای ترغیب بازیکنان به ایجاد حمایت های بهتر برای فرد مهاجم و مدافع تمرینات متنوع و پیشرفته تری را در نظر بگیرند.
کوچینگ و هدایت تیمی: یکی از مهم ترین موارد مستلزم توجه و تحلیل تیم ملی در این مسابقات وضعیت کوچینگ و هدایت تیم است. همانگونه که قبلا گفته شده فدراسیون والیبال برای به خدمت گرفتن یک مربی کلاس جهانی زحمات زیادی را کشیده و رایزنی های بسیار زیادی را انجام و با مربیان مختلفی مذاکره کرد تا سرانجام قرعه بنام آلکنو این مربی کلاس جهانی کاربلد از شرق و کشور روسیه افتاد. اگر چه زمان زیادی از تصدی مسئولیت فنی تیم ملی والیبال ایران توسط مربی گرانقیمتی چون الکنو نمی گذرد، اما با توجه به تجربه و توانمندی بالای ایشان، و تجربه و شناخت از تیم در جریان مسابقات لیگ ملت ها، انتظار می رفت وضعیت کوچینگ نسبت به گذشته یا همان لیگ ملتها اساساً دگرگون شود. حال آنکه وضعیت کوچینگ در المپیک در حد رضایتبخشی نبود. البته این موضوع تا حدودی قابل انتظار بود چرا که بر اساس نقل محافل والیبال، ضعف عمده مربیان شرق نه در طراحی تمرینات و علم بدنسازی بلکه در کوچینگ و هدایت بازی است که متاسفانه همسان با توانایی بالای تمرین دهندگی و بدنسازی ایشان رشد نیافته است.
کادر فنی بایستی با توان آنالیز عملکرد تیم خودی و حریف و تغییر شرایط حاکم بر بازی در پوئن های مختلف، به کمک بازیکنان می آمد. متاسفانه چنین چیزی دیده نشد یا اگر بود بسیار کم اثر بود. بر اساس شواهد و آنچه از دوربین های تلویزیونی ملاحظه میشد در بسیار از مواقع مخصوصاً در دست چهارم با ژاپن، دست سوم با ایتالیا، هر سه دست بازی با کانادا، توانایی تغییر روند بازی نزد آقای آلکنو به چالش کشیده شده و البته با بازخورد مناسبی از سوی ایشان همراه نبود. مثلاً توانایی باز کردن دفاع حریف اگر چه نقش پاسور است اما تاکید آن به پاسور توسط مربی کمک بزرگی به تیم می کند. همچنین تاکیدات لازم به بازیکنان سرویس زننده، مهاجم یا دریافت کننده ها در امتیازهای بحرانی مخصوصا پس از تایم های استراحت و پوئن های استرس زا و حساس پایانی و کمک فکری به پاسور جهت تغییر یا حفظ روند بازی از جمله وظایف سرمربی تیم است که در این مسابقات کمتر مشاهده شد.
متاسفانه هنوز مشخص نیست نقش مربی ایرانی تیم در کنار آلکنو چیست؟ نگارنده یقین دارد عدم همراهی یک مربی کاربلد ایرانی بر روی نیمکت مانند پیمان اکبری و بهروز عطایی یا حداقل همراهی یک سرپرست والیبالی که به واسطه سالها حضور در لیگ برتر والیبال آشنایی کاملی با توانمندی بازیکنان ایرانی داشته باشد، ضربات جبران ناپذیری به عملکرد تیم ملی والیبال ما وارد کرد. هنوز برای جامعه والیبال موضوع حضور یک بسکتبالیست بعنوان سرپرست تیم ملی والیبال هضم نشده و باید پرسید آیا فدراسیون بسکتبال نیز اجازه می دهد متقابلا یک والیبالیست ناشناس سرپرستی و مدیریت تیم ملی بسکتبال را در دست بگیرد؟ از طرف دیگر خالی بودن خود خواسته دست سرمربی از دریافت کننده های قدرتی جایگزین مانند فیاضی یا قائمی بواسطه همراه بردن دو لیبرو، یا همراه بردن تقریباً نمایشی شریفی از جمله تصمیمات اشتباه و مهلک آقای آلکنو در این مسابقات بود. ضمن اینکه با تصمیم آلکنو از وجود جواد کریمی پاسور جوان و خوش آتیه تیم ملی آنطور که باید استفاده نکردیم. البته این نقیصه در لیگ ملت ها هم ضربه عجیبی به تیم ملی زد که هنوز دلیل آن نامشخص است. مطمئناً حضور یک پاسور جوان با توانایی دفاع خوب مانند گیم دوم و سوم بازی با ژاپن می توانست به ما کمک شایان توجهی نماید و احتمالا حداقل تا مرحله دوم هم می توانستیم پیش برویم. ضمناً مشاهده شد که در برخی از بازیها ما پوئن های بسیاری را از دست دادیم تا آلکنو تایم استراحت بگیرند و وقفه ای در پیشرفت تیم حریف ایجاد نمایند. در صورتیکه طبق روال و عرف موجود، در دست های اول تا چهارم سه تا چهار پوئن و در دست پنجم دو یا سه پوئن اختلاف مربی تیم را ملزم به اخذ تایم استراحت می کند. شاید هم ایشان مانند آقای کولاکوویچ محو تماشای بازی می شدند و فراموش می کردند.
جمع بندی نکات بالا اینکه متاسفانه عادت دادن ژاپن به برد ما در دو سال گذشته می تواند زنگ خطری برای ما و انگیزه ای برای حاکمیت دوباره و طولانی مدت ژاپن و سایر رقبای سنتی آسیایی مانند کره و چین، استرالیا و ظهور رقبای جدید مانند قطر، قزاقستان و تایلند که اخیراً در حال سرمایه گذاری سنگین بر تشکیلات والیبال خود جهت خروج از سلطه حاکمان سنتی والیبال آسیا هستند، در عرصه والیبال آسیا خواهد شد. پس باید گفت والیبال ما ملزم به پوست اندازی است. این یک هشدار جدی جدی است. این پوست اندازی نه تنها باید در زمینه تزریق خون جدید به تیم ملی با جوانگرایی و دعوت جوانان جویای نام شاغل در لیگ های کشور یا حتی شناسایی بازیکنان ناشناس ایرانی شاغل در سایر لیگ های معتبر سراسر دنیا و در کل اصطلاحاً ایجاد کارخانه بازیکن سازی معنی پیدا می کند، بلکه تغییر در بنیان های کنونی والیبال ما اعم از اصلاح تمرینات والیبال از پایه و از درون آکادمی ها و باشگاه ها تا تیم ملی و پرورش استعدادهای ناب با تکیه بر بهبود و اصلاح ضعف های مهارتی بازیکنان کنونی از قبیل سرویس، دریافت، پاس، دفاع، اسپک، توپگیری، حمایت و پوشش و البته تربیت مربیان کلاس جهانی را الزامی می کند. کلام آخر اینکه مطمئنا حضور مربیان تراز اولی چون ولاسکو، لوزانو، کواچ، کولاکوویچ و الکنو و .... به والیبال ما کمک شایان توجهی نموده و همچنان می نماید اما از یاد نبریم این مربیان با بازیکنانی می توانند نتیجه بگیرند که فیزیک مناسب و مهارت های پرورش یافته در سطح بازیکنان جهانی را داشته باشند ضمن اینکه ساختار و تشکیلات باشگاهها و تیم ملی و فدراسیون نیز حرفه ای تر و هدفمند تر و با برنامه تر باشد. مطمئناً حصول چنین هدفی مستلزم کار و تلاش و برنامه ریزی و مسئولیت پذیری بسیار زیادی در تمام سطوح جامعه والیبال ما از خانواده ها گرفته تا باشگاه ها و فدراسیون والیبال است.
هومن ستاره آسمان
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد