بزرگداشت آمدن بهار شاید برای عامه مردم، با خرید و جان دادن به بازارها و گشت و گذارهای این چنینی، چیدن سفره هفتسین، دید و بازدیدها و احیانا زدودن غبار کینههای تازه و کهنه از دل، معنی پیدا کند اما از نگاه اهالی فرهنگ و ادبیات، میراث بزرگی همچون نوروز زمانی به درستی ارج نهاده میشود که بهرهگیری از ظرفیتهای عظیم فرهنگی این میراث از حرف به عمل برسد. دکتر محمود جعفری دهقی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تهران و رئیس انجمن علمی ایرانشناسی در واپسین روزهای منتهی به بهار ۱۴۰۱ برای ما از چیستی نوروز و عظمت این میراث سخن میگوید. او بر لزوم شکلگیری یک اتحادیه فرهنگی بین کشورهایی تاکید میکند که نوروز را عید مشترک خود میدانند.
در آغاز بحث از چیستی نوروز برای ما صحبت کنید و این که چه توجیهی برای بزرگداشت آن وجود دارد؟
ایرانیان علاوه بر اعیاد مذهبی، دو عید ملی داشتند که یکی نوروز بود و دیگری مهرگان و هنوز هم این چنین است. وقتی میگوییم نوروز یک جشن ملی ایرانی است، منظور از ایران در اینجا، ایران بزرگ و گستردهای است که ما به آن جهان ایران میگوییم. نوروز، نخستین روز فروردین و نقطه اعتدال ربیعی است چون در آغاز بهار روز و شب از نظر طول زمان یکسان میشوند و آن فصل رویش، جنبش و جان یافتن طبیعت است. ایرانیان از دیرباز هنگامه نوزایی طبیعت را تحت عنوان نوروز با برگزاری جشنها و آیینهای ویژه گرامی میداشتند. به عقیده بنده بهترین توجیه برای جشن نوروز این است که ایرانیان در عهد باستان معتقد بودند خداوند جهان را در شش مرحله آفریده است بنابراین در فاصله هر یک از این آفرینشها (آسمان، زمین، آب، گیاه، چارپا و انسان) چند روزی را جشن میگرفتند که به آن گاهنبار یا جشنهای آفرینش گفته میشد. آخرین مرحله، آفرینش انسان بوده که با آخر سال قرین میشدهاست؛ بنابراین میتوان گفت نوروز از جهتی جشن تولد انسان هم هست که برای ایرانیها و ملتهای ایرانی بسیار حائز اهمیت بوده است.
این جهان ایرانی که شما به آن اشاره کردید و برایش پاسداشت نوروز حائز اهمیت است، کدام گستره را در برمیگیرد؟
ایرانیان قوم بسیار بزرگی بودند. در گذشته مدتها با هندیها میزیستند که به آنها اقوام هند و ایرانی میگفتند. بعدها از هم جدا شدند و اقوام هندی به شبهقاره هند رفتند و ایرانیان در جاهای مختلف پراکنده شدند. بخشی از ایرانیان در فلات ایران (همین سرزمین فعلی) مستقر شدند که مادها، پارسها، شاخهای از سکاها (که در سیستان مستقر شدند) و بلخیها را (که در افغانستان فعلی ساکن شدند) در بر میگیرد. جالب است بدانید گروهی از اقوام ایرانی در اوکراین فعلی (با شاخهای از سکاها، سرمتها، آلانها و...) ساکن هستند. در قفقاز هم آسیها یا آسها (اوستیاییها) از اقوام ایرانی هستند که نوروز را جشن میگیرند. در آسیای میانه هم سغدها، خوارزمیها، ختنیها و شاخهای دیگر از سکاها نوروز بزرگ را جشن میگیرند. در واقع امروز گستره عظیمی در آسیا و بیرون از آسیا این جشن بزرگ را برپا میکنند. نمونهای از این گستره شامل بخشهای وسیعی است از سرزمینهای اسلامی در شرق و غرب، سوریه، مصر، عراق، ترکیه، آلبانی، افغانستان، پاکستان، بخشهایی از شبه قاره هند، جمهوری آذربایجان، تاجیکستان، بخشهایی از روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، گرجستان، ازبکستان، بخشهایی از چین و هند، ترکمنستان و... بنابراین ملاحظه میکنید چه گستره وسیعی از اقوام به نحوی به واسطه این جشن به هم متصل میشوند.
متون کهن و شاخص، چه سیمایی از نوروز و چیستی آن ارائه میکنند؟
در این زمینه نگاه مورخان به نوروز جالب توجه است. مثلا ابوالحسن علیبنحسین مسعودی در التنبیه و الاشراف اثر بسیار مهمش چنین آورده که فرمانروایان دوران کهن در روز اول فروردین به مظالم مینشستند. یعنی دادخواهان را فرا میخواندند و اگر بر کسی ظلمی شده به آن رسیدگی میکردند، بنابراین به این روز نوروز میگفتند. فردوسی البته نظر دیگری دارد و نوروز را به جمشید مربوط میسازد. او میگوید وقتی جمشید همه امور کشور را سر و سامان داد، با اولین روز فروردین مصادف شد و بر همین اساس آن روز را نوروز نامیدند. فردوسی در این خصوص چنین میسراید: به جمشید بر گوهر افشاندند/ مر آن روز را روز نو خواندند/ چنین جشن فرخ از آن روزگار/ به ما ماند از آن خسروان یادگار.
به باور شما نوروز چه ظرفیتهای فرهنگی بارزی دارد و چه استفادهای میتوان از این ظرفیتها داشت؟
در جهان امروز اشتراکات فرهنگی متعددی بین ما و سایر ملل ایرانی و در وهله بعد ملل غیرایرانی وجود دارد. ما با بعضی کشورها اشتراکات زبانی داریم، با برخی اشتراکات اسطورهای و با بعضی هم اشتراکات دینی که باید از همه آنها استفاده کنیم اما یکی از اشتراکات برجسته و گسترده، نوروز است و ما به کمک نوروز میتوانیم بین این ملل نوعی اتحاد، اتفاق، دوستی و برادری ایجاد کنیم. بنده معتقدم بهترین و بیشترین بهرهای که میتوان از میراث ارزشمند نوروز برد این است که میان این همه قوم، کشور و سرزمینی که به طور مشترک چنین میراثی را ارج مینهند، پیوند مودت و اتصال فرهنگی برقرار کرد. بر همین اساس از سالها پیش به توصیه ادبا و بزرگان تصمیم گرفته شد کشورهایی که نوروز را عید مشترک خود میدانند، یک اتحادیه فرهنگی ایجاد کنند. بنده معتقدم باید مشترکات فرهنگی خودمان با سایر ملل را جستوجو کنیم. فرهنگ ایرانی، فرهنگ صلح، دوستی و آرامش است و یکی از راههای گسترش صلح و دوستی، بهره گیری از امکان اشتراکات فرهنگی از جمله نوروز است.
فرزانه غلامی / روزنامه جام جم