چنین مسائلی سبب شده مدیریت فضای مجازی برای بسیاری از کشورها جزو اولویتها باشد اما به نظر میرسد در کشورمان آنطور که باید به این مهم توجه نمیشود. در ادامه درباره این مسائل با دکتر عزیز نجفپور آقابیگلو، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به گفتوگو پرداختهایم.
چگونه میتوان فضای مجازی را مدیریت کرد تا جامعه از گزند آسیبهای آن در امان باشد؟
همه اعضای جامعه در صورت عدم کنترل و مدیریت فضای مجازی، در معرض آسیب خواهند بود و این آسیبها سویههای مختلف فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... خواهد داشت؛ چراکه ذات فضای مجازی از جنس کنترل و حکمرانی است و اگر ما در مدیریت فضای سایبر ورود جدی نکنیم، توسط دیگران مدیریت خواهیم شد. این مسأله علاوه بر اینکه آسیبزاست، به فرصتسوزی و از دست رفتن امکانهای پیشرفت نیز خواهد انجامید. باید پیشرفت فیزیکی سایبری را مورد توجه قرار دهیم؛ همانطور که دیگر کشورهای دنیا هم همین رویکرد را دنبال میکنند.
کدام کشورها موفق بودهاند؟ میتوانید مثال بزنید؟
درحال حاضر، ژاپن برنامه کلان جامعه۵ (society۵) را اجرا میکند. همچنین چین نیز برنامه اینترنتپلاس را پیشرو دارد و اتحادیه اروپا نیز برنامه صنعت۴ را در این راستا اجرا میکند؛ درحالی که در ایران، هیچ برنامهای در این رابطه
در نظر گرفته نشده است.
یکی از راهکارهایی که برای کاهش آسیبهای مجازی از سوی سیاستمداران اتخاذ شده، فیلترینگ است؛ درحالی که آمارها نشان میدهد بهرغم این مسأله کاربران فضای مجازی همچنان از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. چرا این سیاست آنطور که باید و شاید نتوانست موفق شود؟
فیلترینگ سرویس و محتوای آسیبزا در تمام دنیا بهعنوان ابزار سلبی حکمرانی کاربرد دارد؛ اتفاقا در آمریکا قوانین سفت و سختی از حیث فیلترینگ اجرا میشود که علاوه بر انسداد دسترسی، جریمههای سنگین و حتی زندان را برای متخلفان در پی خواهد داشت، ولی اینکه فکر کنیم صرف فیلتر شبکههای اجتماعی میتوان نتیجه گرفت و این رویکرد کفایت میکند، باید بگویم چنین باوری نادرست است. باید در توسعه سپهر مجازی کشور، هم از حیث سکوها و هم محتوا اقدام جدی انجام دهیم؛ وگرنه در روند مجازی شدن جهان آمریکایی هضم خواهیم شد.
نهادهایی همچون آموزشوپرورش تا چه میزان درارتقای سطح سوادرسانهای کودکان و نوجوانان میتوانند مؤثر باشند؟
نهادهایی مثل آموزشوپرورش وظیفه دانشافزایی و توانمندسازی دانشآموزان برای زیست مجازی را برعهده دارند؛ ضمن اینکه کتابی در حوزه سواد مجازی تدوین شده است؛ ولی این درس هم از حیث کارایی وهم اثربخشی نمره خوبی نمیگیرد؛ یعنی درست تدریس نمیشود و چنانچه شیوه تدریس آن مناسب باشد نیز نتوانسته اهداف را برآوردهکند. بنابراین لازم است هرچه سریعتر نحوه آموزش این درس مورد ارزیابی و اصلاح قرار گیرد.
به نظر شما راه مدیریت صحیح فضای مجازی چیست؛ بهطوری که هم شهروندان بتوانند از آن استفاده کنند و هم اینکه از آسیبهای آن در امان باشند؟
ما باید بهصورت جدی به سمت توسعه سکوهای بومی و همچنین حکمرانیپذیر کردن سکوهای خارجی حرکت کنیم و این مهم نیازمند دستیابی به فهم درست از منافع ملی و متعاقبا ارجحیت دادن آن به منافع گروهی و سیاسی است. با مسائل سیاسی و همچنین ملی نمیتوان برخورد سیاسی، رسانهای و باندی کرد.
از سوی دیگر نهضت تولیدمحتوا ضرورت دیگری است که باید شکل بگیرد و در نهایت تنظیمگری محتوا با رویکرد مشارکت بخش دولتی و خصوصی و عمومی باید سامان بیابد. دلیلی ندارد چند جوان روس، محتوای مردم ایران را در بستر تلگرام تنظیمگری کنند. این موضوع نیازمند همکاری ملی در عرصه تنظیمگری است.
برخی اعضای دولت و همچنین دبیر قبلی شورای فضای مجازی، پیگیر رفع فیلتر تلگرام و یوتیوب هستند؛ نظر شما در اینباره چیست؟
فیلترینگ یکی از ابزارهای سلبی حکمرانی است که نباید به رویکرد اثباتی غلبه کند. مهمترین ملاحظه نظام هم در فیلترینگ سکوهای آمریکایی، حکمرانیپذیر کردن آنها بوده است. مصوبه ۳۲بندی شورای عالی فضای مجازی هم که با ریاست رئیسجمهور تصویب شده، رفع فیلتر را با قید تأمین الزامات حکمرانی پذیرفته است. اگر این الزامات تأمین شده که حرفی نیست، ما هم استقبال میکنیم و درخواست داریم گزارش تأمین الزامات حکمرانی در سکوهای حکمرانی به مردم ارائه شود. از سوی دیگر فیلترینگ تلگرام در دولت آقای روحانی و با حمایت و تأیید صریح دبیر سابق شورا صورت گرفته و به گفته وی دلیل آن نیز تهدید حکمرانی کشور خصوصا در عرصه اقتصادی و امنیتی بوده است. حال سؤال این است آیا وی نشانهای دال بر تغییر رویه تلگرام و رفع تهدیدات مذکور دریافت کرده که موجب تغییر نظرش شده است؟
آنها معقتدند تلگرام یک سکوی جهان رواست و با فیلترینگ آن خودمان را از قابلیتهای فراوان محروم کردهایم!
من با عبارت جهان روایی چالش دارم؛ درواقع اینجا مجددا یکی از مصادیق دعوای جهانی شدن و غربیسازی را شاهدیم. آقایان حواسشان نیست که با سودای جهانی شدن، در طرح غربیسازی و تأمین منافع غرب افتادهاند. چرا جهان را معادل آمریکا میدانیم و برای تعامل با دنیا از ظرفیت سایر کشورها استفاده نمیکنیم؟
برای جلوگیری از غلبه رویکرد سلبی (فیلترینگ) به رویکرد اثباتی و پیشرفت سایبری که خودتان اشاره کردید، چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟
قبلا هم گفتهام که کشورهای جنبش عدم تعهد، ظرفیت عظیمی برای ایجاد سکوهای ارتباطی مشترک و مستقل بینالمللی دارند که هم آزادی مردم را تأمین و هم قوانین کشورها را رعایت و هم تعاملات جهانی را فراهم کنند. این دقیقا همان راهکار اثباتیای است که دولت به آن بیتوجه بوده.
چرا سیاستهای مختلف در این زمینه هنوز نتوانستهاند موفق شوند؟
چون سیاستها بهصورت جامع تصویب، برنامهریزی و به صورت صحیح اجرا نشدهاند. مثلا فیلترینگ تلگرام نیازمند سرمایهگذاری جدی در راستای توسعه سریع سکوهای با کیفیت داخلی و ساماندهی فیلترشکنها و تأمین نیاز ارتباطات بینالمللی مردم بود؛ درحالیکه این موارد مورد توجه قرار نگرفتند.