
به گزارش
جام جم آنلاین، انتخاب این شش مدیر جوان خبر از گرایش رئیس رسانه ملی و در کنار او معاون سیما به جوانگرایی در سازمان صداوسیما میدهد. خبری که موجب طرح این پرسش شد؛ آیا جوانگرایی در انتخاب مدیران سازمان صداوسیما، به جوانگرایی در انتخاب کارگردانان و عوامل تولید سریالهای تلویزیونی هم میانجامد؟ پرسشی که برای یافتن پاسخش سراغ احمد زالی تهیهکنندهای رفتیم که سابقه کار با کارگردانان جوان را در کارنامه دارد. از این تهیهکننده تازهترین کاری که در تلویزیون دیدیم «خوشنام» به کارگردانی علیرضا نجفزاده از شبکه یک سیما بود.
احمد زالی در پاسخ به پرسش آیا یک تهیهکننده میتواند به کارگردانی جوان اعتماد کند و ساخت سریالی تلویزیونی را به او بسپارد یا ریسک این اعتماد بیش از آن است که چنین تصمیمی توجیهپذیر باشد، چنین میگوید: «پاسخ من به این پرسش مثبت است و میگویم میتوان به کارگردانان جوان اعتماد کرد، اما واقعیت این است که تلویزیون پس از این که بعد از سالها پروژه تلهفیلمسازی را متوقف کرد، مسیری که از طریق آن کارگردانان متعدد موفقی شکل گرفتند و به عرصه سریالسازی معرفی شدند، درواقع راههای رسیدن تهیهکنندگان به کارگردانان جوان را محدود کرد.»
سپردن ساخت تلهفیلم
او ادامه میدهد: «فراموش نکنیم مقوله کارگردانی سریال با کارگردانی فیلم متفاوت است؛ چه به لحاظ ذهنیتی که کارگردان باید برای بسط داستان و تفهیم اکت شخصیتها داشته باشد و چه به لحاظ رعایت حفظ عنصر غافلگیری در پایان هر قسمت و چه به لحاظ شخصیتپردازی درستی که باید کشش به معرض تماشا درآمدن برای قسمتهای متعدد را داشته باشد. با قطع روندی که به آن اشاره کردم رصد کارگردانان به رزومههای سالهای دورتر آنها یا رزومهشان در عرصه فیلمسازی که به تفاوت آن با سریالسازی اشاره کردم، منوط شد.»
زالی با اشاره به تجربه شخصیاش در کار کردن با کارگردانان جوان، چنین بیان میکند: «من سال ۱۳۹۵ برای پرکردن این جای خالی، پروژهای را در شبکه یک سیما تعریف کردم که براساس آن قرار شد برای پیدا کردن کارگردانان جوان و آتیهدار کاری انجام دهیم. ما از کارگردانانی جوان که برخی از آنها تنها ساخت یک فیلم را در رزومه داشتند برای ساخت مینیسریال دعوت کردیم. به این معنا که گفتیم به جای سپردن ساخت سریالی ۳۰، ۴۰ قسمتی به کارگردانی جوان که تا پیش از این تنها یک اثر ساخته است و بالابردن درجه ریسک، ساخت مینیسریالی پنج یا شش قسمتی را به او میسپاریم و خروجی کارش را آنجا میبینیم. اگر خروجی کارش خوب بود؛ هم مینیسریالی موفق در دست داریم و هم میتوانیم ساخت سریالی ۳۰ قسمتی را به آن کارگردان بسپاریم، اگر هم جواب نداد ما یک مینیسریال پنج، شش قسمتی را از دست دادهایم، نه یک سریال ۳۰، ۴۰ قسمتی را.»
او میافزاید: «نام آن پروژه «روزهای بهتر» بود و نه تنها منجر به معرفی نیروهای جوان در حوزه کارگردانی که در همه بخشهای جلو و پشت دوربین اعم از فیلمنامهنویسی، تصویربرداری، طراحی صحنه و بهخصوص بازیگری هم شد و در مجموع به جرات میتوانم بگویم کارگردانان بزرگی از آن پروژه بیرون آمد که اکنون میتوان کارهای بزرگ و سنگینی به آنها سپرد.»
زالی در پایان این بخش از صحبتهایش میگوید: «در نتیجه میتوان به کارگردانان جوان اعتماد کرد، اما در پروسه تولیدات کوتاه مثل مینیسریال و این سپردن ساخت مینیسریال از نظر من راهکاری برای رصد کار کارگردانان جوان است.»
او در توضیح این که چرا ساخت مینیسریالهای پروژه روزهای بهتر متوقف شد، تاکید میکند: «متاسفانه از آنجا که طرح کوتاهمدت و زودبازده بهدلایل متعدد همواره در اولویت قرار دارد این طرح بعد از تولید ۹ مینیسریال شش قسمتی و در مجموع ساخت ۵۴ قسمت که برخی از آنها بسیار موفق بودند و برخی دیگر نه و کارگردانان آنها نتوانستند جوابگوی انتظارات باشند، متوقف شد در حالی که اگر ادامه پیدا میکرد امروز شاهد ظهور و بروز و حضور کارگردانانی جوان و خوشآتیه بودیم.»
انتخاب عوامل حرفهای
او در جواب اینکه «اشاره کردید که سپردن ساخت مینیسریال به کارگردانان جوان میتواند معیاری برای سپردن سریالهای بلند تلویزیونی به آنها باشد، حال در فقدان پروژههایی برای ساخت مینیسریال چه راههای دیگری برای رصد کار کارگردانان جوان وجود دارد؟» میگوید: «بههرحال کارگردان باید رزومه کار تصویری داشته باشد و حتی ساخت فیلم کوتاه در اغلب اوقات و نه همیشه نمیتواند معیاری برای سپردن ساخت سریال به کارگردانان جوان باشد. هرچند تاکید میکنم ما امروز کارگردانان بسیار موفقی داریم که در گذشته فیلم کوتاه میساختهاند کسانی مانند شهرام مکری، امیر تودهروستا و... کسانی که کارشان را با ساخت فیلم کوتاه شروع کردهاند و امروز ازجمله فیلمسازان موفق هستند، اما عموما، چون بسط داستان، حفظ ریتم، تمپو و ضربآهنگ در سریال با فیلم کوتاه متفاوت است ساخت فیلم کوتاه نمیتواند معیاری قطعی برای تشخیص توانایی کارگردان محسوب شود.»
او میافزاید: «تاکید میکنم که امروزه در کنار اینکه شاید بتوان فیلم کوتاه را نیز معیاری برای سپردن ساخت سریال به یک کارگردان در نظر گرفت، اما کار دیگری هم میتوان کرد و آن اینکه کارگردانان جوان را در کنار عوامل حرفهای گذاشت، مثلا در کنار فیلمبرداری بسیار حرفهای یا دستیارانی بسیار حرفهای تا بهعنوان دو عنصر توانمند و حرفهای، کمتجربگی کارگردان را جبران کنند. من در چارچوب قواعد و انتظارات تلویزیون صحبت میکنم. یکی از چالشها تبیین زمان و امکانات تولید در چارچوب برآوردهایی است که سازمان صداوسیما به سازندگان پروژهها اعلام میکند. یعنی این که کارگردانان جوان ما بدانند این داستان را در n مدت روز میتوانند فیلمبرداری کنند و فیلمبرداری باید در فلان تاریخ به پایان رسیده باشد، پس این فضا لامتناهی نیست و چارچوب مشخصی دارد. چالش بعدی نیز انتقال جدی بودن فضای سریالسازی و تفاوت آن با تجربههای قبلی است.
باز هم با کارگردانان جوان کار خواهم کرد
زالی در پاسخ به این سوال که باز هم مایل به همکاری با کارگردانان جوان هست یا خیر؟ میگوید: «البته. با توجه به تجربهای که در پروژه روزهای بهتر بهدست آوردم و درواقع کار را از ب بسما... شروع میکردیم و انتخاب عوامل پشت دوربین، بازیگران و حتی انتخاب لوکیشن را با یکدیگر پیش میبردیم و در کنار اغلبشان، جز یک مورد همه چیز بسیار خوشایند و دلچسب بود قطعا مایل به تکرار دوباره همکاری با کارگردانان جوان هستم.»
راهی برای رصد کردن کار کارگردانان جوان؟
سپردن ساخت مینیسریال به آنها.
اولین چالش کار کردن با کارگردانان جوان؟
آشنا کردنشان با فضای سریالسازی در تلویزیون.
سختترین چالش با کارگردانان جوان؟
محدودیت زمان و بودجه.
منبع: روزنامه جام جم