پسماندسوزی در اراضی اطراف شهرها و روستاها مدتهاست که بهعنوان معضلی جدی فاش و دستهای پنهان پشت پرده این اتفاق دیر زمانی است که آشکار شده اما با این حال پسماندسوزی هرگز متوقف نشده و گازهای سمی ناشی از آن همیشه به خورد مردمان شهرهای دور و نزدیک رفته است.
در کشوری که زبالهها در آن ثروت شناخته نمیشود یا عدهای سودجو از لابهلای آنها بهدنبال سودهای کلان میگردند یا عدهای ترجیح میدهند هرطور که شده از شر زبالههای بیارزش خلاص شوند، پسماندسوزی ماجرایی کاملا رایج است؛ درست مثل ما که همه این مصادیق شامل حالمان میشود ولی برای حذف این مصادیق گامی عملی برداشته نمیشود.
گنجهای نهفته در زبالهها
پروفسورکریستین کخ، مخترع فناوری تبدیلکننده زباله به انرژی که رویای زندگی بدون پسماندسوزی دارد، معتقد است «وقتی پسماندها بهویژه پلاستیک سوخته میشود، مثل این است که قتل عامی روی میدهد یا این که در یک خیابان شلوغ، کسی پایش را روی پدال گاز خودرو میفشارد و با سرعت از روی مردم عبور میکند.»
طبق این تعریف تعداد کسانی که در کشور ما بهواسطه پسماندسوزی مشغول قتل عام هستند یا پایشان را روی پدال گاز خودرو فشار میدهند و با سرعت به سمتمان میآیند بسیار زیاد است که حتی حسابش از دست مسئولان محیط زیست هم در رفته است. این مسئولان فقط از واژه «خیلی زیاد» استفاده میکنند تا نشان دهند آدمهایی که زباله سوزی میکنند، بسیار پرتعدادند و افراد از طیفهای مختلف را در برمیگیرد. محمدحسین بازگیر، مدیرکل سابق اداره محیط زیست تهران و مدیرکل فعلی اداره محیط زیست قم است که دیروز در گفتوگو با جامجم این افراد را اینگونه دستهبندی کرد: «یک عده از سر ناآگاهی، ندیدن آموزش و نداشتن سواد محیط زیستی زبالهها را میسوزانند. یک عده هم به خاطر سودجویی و منفعت طلبیهای شخصی پسماندسوزی میکنند و عدهای دیگر هم که نمیخواهند هزینهای برای مدیریت زباله هایشان به مراجع رسمی بپردازند، پسماندها را بهآتشمیکشند.» در میان این سه گروه اما دسته دوم از همه خطرناکتر وسازمان یافتهترند که پیگیریهای جامجم آن را تایید میکند. یکی از کارشناسان اداره محیط زیست شهرری در جنوب تهران که با چشمهای خودش پسماندسوزیهای گسترده را در اراضی جنوبی«دوتویه» دیده این خاطره را برایمان نقل میکند: «هنگام گشتزنی به نیسانی برخوردیم که بیش از حد ظرفیتش، سیم بار زده بود و رانندهاش با فرغون در فاصلههای دومتری این سیمها را خالی میکرد و سپس آنها را میسوزاند تا روکش سیمها آب شود و مسها و آلومینیومهای جامانده را بار بزند و با خودش ببرد.»
او میگوید افرادی که در این حجم عمل میکنند رفتارهای خشن باندی هم دارند برای همین گشتهای محیطزیست با نیروهای پلیس همراه میشوند تا اگر لازم باشد در پناه اسلحه، اعمال قانون کنند. لاستیکسوزیهایی که بهطور گسترده در اراضی اطراف شهرها ازجمله در استان تهران انجام میشود نیز با هدف رسیدن به مفتولهای قیمتی مسی و آلومینیومی صورت میگیرد هرچند حاصل سوختن این حجم از لاستیک، تولید انبوهی از گازهای سمی است که هوای مناطق اطراف را تیره و مرگبار میکند اما آیا این اتفاق برای کسی مهم است؟
متولیانی که خودشان زباله سوزند!
مدیریت پسماند درشهرها و حریم آنها بهعهده شهرداریها، در روستاها بهعهده دهیاریها و در حدفاصل شهرها و روستاها بهعهده بخشداریهاست. این مرّ قانون است ولی وقتی نوبت عمل به قانون میرسد یک جای کار میلنگد.دقیقا در «بخش»ها که تقریبا هیچکسی مدیریت پسماند و جلوگیری از پسماندسوزی در آنها را گردن نمیگیرد. این موضوع را چندی پیش زهره عبادتی، معاون محیط زیست انسانی اداره کل محیط زیست استان تهران نیز تایید کرده بود. اما حالا محمد حسین بازگیر، مدیرکل محیط زیست استان قم حقایق هولناکتری را فاش میکند و آن را پاسخی برای سؤال ما قرار میدهد که پرسیدیم «وقتی همه از پسماندسوزی مطلعند، چرا کاری برای توقف آن انجام نمیشود؟»
او میگوید: «یکی از ریشههای شکلگیری و تداوم زبالهسوزی در کشور این است که برخی دستگاهها مانند شهرداریها و دهیاریها که خودشان متولی مدیریت پسماند هستند بهجای مدیریت، زبالهسوزی میکنند، یعنی نهادهایی که خودشان باید با این معضل مقابله کنند به آن دامن میزنند که مصادیق آن هم بهوفور وجود دارد.» بازگیر به همین علت ادامه میدهد چون پسماندسوزی، ابعاد مختلف و پیچیدهای دارد، جمع کردنش کار سختی است مگر این که هر استان خودش مجدانه پیگیر کار باشد مثل این که تولید زباله از مبدأ را رصد کند، بر تخلیه پسماندها نظارت داشته باشد و خودروهای حمل کننده زباله را زیر نظر بگیرد. به غیر از این اقدامات اما چون عمده پسماندسوزیها در اراضی ملی و در حریمها که ثروتی همگانی است، انجام میشود، ساماندهی اراضی نیز باید در دستور کار باشد و باید از شورای حفظ حقوق بیت المال مطالبه کرد که چرا به این آسانی اجازه سوءاستفاده و سودجویی از اراضی ملی داده میشود.