صمدی به عنوان فعال این حوزه، تأکید میکند که روایتگری در کشور ما دچار بحران کت و شلوارپوشی شده است. او معتقد است که برای اصلاح وضع موجود، چارهای جز بازگشت به قصهگویی و بیان بیتکلف نداریم و باید انقلاب را برای همه روایت کنیم.
صمدی در این خصوص به جامجم میگوید: بهنظر من روایت در کشور ما، دچار بحران شده. در حقیقت در ۳۰ سال گذشته یا مشخصا، چهاردهه بعد از انقلاب - به استثنای دهه شصت که به نظرم هنوز این اتفاق نیفتاده بود- از دهه ۷۰ تا الان، روایتها گرفتار یک بحران و آفت کت و شلوارپوشی و مهندسی روایت شده. البته این کار با اهداف سیاسی نبوده بلکه هدفش شیکسازی روایت و چارچوبسازیهای شیک بوده است. هرچند معتقدم چارچوبسازی چیز بدی نیست اما باید توجه داشت که فقط برای شیک کردن کار صورت نگیرد. درست مثل گوجه فرنگی فرآوری شده و گلخانهای، در بخش روایت هم شاهد آفت و روایتهای گلخانهای هستیم که با هدف جلب مخاطب اتفاق افتاده است.
پیام میدادند «چرا با شلوار کتان اجرا میکنی؟»
وی ادامه میدهد: هنوز هم وقتی در برخی برنامهها اجرا دارم، مخاطب تماس میگیرد و میگوید: «خجالت نمیکشی با لباس چهارخونه اجرا میکنی؟» یا میگویند: «چرا با شلوار کتان اجرا میکنی؟» متوجه این حرفها نمیشوم. هیچ وقت این چیزها برای من مسأله نبوده. احساس میکنم برای برخی مخاطبان تلویزیون این روایت گلخانهای جا افتاده. انگار اصلا به بیان من کاری ندارند. یا بالعکس، به بیان من خرده میگیرند و میگویند چرا محاورهای اجرا میکنی. اینها را بهتازگی دیدهام. مثلا میگویند چرا شلوار جین میپوشی؟ هیچ وقت برای من چنین چیزی مسأله نبوده. من با شلوار جین میرفتم مسجد و برمیگشتم. هیچ وقت برای من - که سیستم تربیتی بچه مسلمان و مسجدی داشتهام - این پوشش مسأله نبوده. برای من آبرومند بودن لباس مهم بوده و اینکه اشتباه برداشت نشود که گرایش غیرمذهبی دارم. چون جبهه من مشخص است و بچه انقلاب و مسجد هستم. هیچچیزی جز اینها برای من موضوعیت ندارد.
صمدی در تشریح بحران روایتگری اینطور بیان میکند: این مسأله به نظر من مشکل چهار دهه گذشته است. به نظرم این آفت قبلتر وجود نداشته است. این اتفاق، محصول اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد است. تنها یک راه نجات دارد و آن هم بازگشت به قصه گفتن است. ما با قصه بزرگ شدیم. امثال من، نسلی است که به نوار قصه گوش میداد. انگار الان پادکست جای نوار قصه را گرفته است. در همین پادکستها هم بحران شیکگویی و رسمیگویی را میبینیم. البته این بحران روایت، ربطی به دفاعمقدس ندارد. این بحران روایت در همهچیز دیده میشود؛ از تاریخ و مسائل سیاسی تا اقتصاد. اصلا مگر در بخش اقتصاد کسی را داریم که یک روایت همه فهم از این حوزه ارائه کند؟ در حالی که در جهان طور دیگری است. افرادی هستند که مسائل بسیار پیچیده سیاسی اقتصادی را با روایت داستانی همه فهم مطرح میکنند. من این را در حوزه خودم تجربه کردهام که یک نقشه بسیار پیچیده نظامی را به شکل داستان بیان میکنی و همه متوجه آن میشوند. ندیدهام کسی بگوید متوجه نمیشوم. در حالی که مطالبش از کتابهای دانشکده جنگ بیرون آمده بود. به نظرم بحران روایت در همه حوزهها داریم. در محافل دانشگاهی دچار رسمیگویی مکلف هستیم که برای خواندن آن، باید چند بار روایت را خواند.
دچار سطحیگرایی نشویم
این مجری و پژوهشگر تاریخ در خصوص روند روایتگری و حرکت آن به سمت مسیر درست هم، میگوید: قطعا مسیر روایتگری بهتر خواهد شد. چارهای جز این نیست. اگر تولیدکنندگان محتوا دنبال این هستند که محتوایشان مخاطب داشته باشد، باید در این مسیر بیفتند. این فضا را شبکههای اجتماعی شکسته است. بخشی از جامعه هدف، به همین دلیل ممکن است دچار ابتذال و جلفگرایی شود. مرزی وجود دارد که فضای مجازی اجازه دیده شدن آن را نمیدهد. سخت است و باید با آزمون و خطا جلو رفت. ما هم همین کار را کردیم. هنوز هم در حال آزمون و خطا هستیم. خیلیها نکاتی را میگویند و هنوز هم بعد از ۲۰ سال در حال روایت و آزمون و خطا هستم. چارهای نیست باید این مسیر را برویم و آفت و بحران روایت را اصلاح کنیم. البته با این ملاحظه که دچار سطحیگرایی و ابتذال نشویم.
وی ادامه میدهد: به نظرم باید به سمت تلفیق تخصص و زبان روز مردم برویم و این ملاحظه را داشته باشیم که به ورطه ابتذال کشیده نشویم. ممکن است برخی بگویند همه اینها با هم اجرا نمیشود. به نظرم میتوان به آن رسید و باید به سمت آن حرکت کرد که نمرهای برای هر سطح تعریف کنیم و آن را بالا ببریم. تخصص آمیخته با زبان قابل فهم با احتیاط سقوط نکردن در ابتذال.
صمدی در توضیح قسمتهای روی آنتن رفته برنامه نگاتیو که خودش اجرای آن را در دست دارد هم این طور میگوید: تاکنون سه فصل از برنامه نگاتیو روی آنتن رفته که شامل ۳۵۰ قسمت ۱۰ دقیقهای میشود. این برنامه طی ۲ سال و نیم قبل پخش شده است. برنامه دیگر، مثبت نگاتیو است که به نوعی پیوست نگاتیو است و ۱۰۴ قسمت آن، تا امروز روی آنتن رفته و روایت خطی دفاعمقدس را بیان کرده است. تلاش کردم استانداردهایی که در روایت به آن رسیدیم و ماحصل تجربیات خودم بود، در حد ۴۵ دقیقه و به شکل قابل درک ارائه کنم. به نظرم الان به بلوغ خوبی رسیده است. روزهای اول شاید قدری گنگ بودیم اما الان پختهتر شده است. تمام تلاش من این است نکاتی که در نقد بحران روایت گفتم را در برنامههای نگاتیو و مثبت نگاتیو مدنظر قرار دهم. قصدم این است که در این برنامهها از فرط سادگی به ابتذال دچار نشویم و در عین حال، مسائل پیچیده را که تاکنون به دلیل همین سنگین بودن سراغش نرفتهاند، به مخاطب ارائه کنیم. روایت حوزه تخصصی خودم است و به شکل روزمره با آن درگیر هستم. سعی میکنم نکاتی که گفتم را در آنها رعایت کنم. امیدوارم روز به روز بهتر شود و نتیجه خوبی داشته باشد.
انقلاب را برای همه روایت کنیم
وی در خصوص اهمیت بیان و روایتگری دفاعمقدس با وجود گذشت چند دهه از وقوع آن، تاکید میکند: به نظرم باید انقلاب را - به خصوص دو دهه اول آن یعنی شصت و هفتاد که دفاعمقدس بخشی از آن است - به شکل جدیدی روایت کرد؛ روایت صادقانه، منصفانه، تخصصی و همه فهم. باید این کار را کرد تا ابعاد انقلاب برای همه باز شود. البته معتقد نیستم که مخاطب این روایتگری تنها نسل جوان است. به نظرم نسل سالمند ما هم دچار فراموشی شدهاند. روایت تنها برای بچهها نیست. خداوند در قرآن میگوید ما قصهگو هستیم در حالی که قرآن کتاب کودک نیست و برای همه است. پس این قصهگویی و روایت به شکل قصه، درست مثل حقیقت قرآن و برای همه است. شاید به این دلیل بحران نسل جوان بیشتر دیده شود که این نسل، پر سر و صداست. سالمندان را کمتر میبینیم چون کم سر و صدا هستند و به یکباره حرف را بیان میکنند.
روشن کردن شبهات به شیوه مثبت نگاتیو
مصطفی فتاحی، تهیهکننده نگاتیو هم درخصوص تاثیرگذاری این برنامه درمدتی که روی آنتن بوده، به جامجم میگوید: وقتی برنامه نگاتیو را شروع کردیم و کمی جلو رفت، احساس کردیم زمان برنامه اندک است و شبکه تصمیم گرفت برنامهای با عنوان مثبت نگاتیو تولید شود تا به شبهات و اتفاقاتی بپردازد که در دوران هشت سال دفاعمقدس رخ داده است. ابتدا تصور میکردیم میتوانیم در ۵۲ قسمت میتوانیم سیر دفاعمقدس را از صفر تا صد بیان کنیم و آقای صمدی هم با بیان قصهگو و جذابی که دارند، مراحل را قبل از آغاز جنگ و شروع تنشها تا پایان جنگ در قالب یکفصل بیان کنند. وقتی وارد موضوعات شدیم، متوجه شدیم که گستردهتر از تصور ماست. بعد از ۱۰۸ قسمت، هنوز ابتدای جنگ هستیم و به اوایل سال ۱۳۶۰ رسیدهایم. هنوز وارد عملیات مهم نشدهایم؛ چرا که مسأله بسیار گسترده و خرده روایتها زیاد است. در عین حال نگاه مخاطب برایمان مهم بود. مشتاقانه برنامه را ادامه دادیم که تاکنون مدیریت شبکه با ما همراه بوده و امیدواریم که فصل سوم آن هم تا اردیبهشت روی آنتن برود.
وی ادامه میدهد: یکی دیگر از اتفاقهایی که در این برنامه افتاد، حضور نماینده برخی ارگانها و خود چهرههای مرتبط با دفاعمقدس بود که آمدند و نکات ما را تکمیل کردند. مثلا برای اولین بار به شرح ماوقع عملیات کربلای ۴ و ۵ پرداختیم. پروندههای مختلفی هم درباره شهدای شاخص داشتیم. تقریبا پیش از برنامه نگاتیو، روایتی نداشتیم که از ابتدای جنگ و حتی قبل از آن را تا انتها و به شکل یک سیر روایتی بیان کند. این برنامه توانسته و قابلیت این را دارد که در قالب منبع برای آنهایی قرار گیرد که قصد دارند کار پژوهشی انجام دهند. در عین حال، بازخوردی که از افراد معمولی و مردم کوچه و خیابان که ما را میبینند گرفتیم، نشان میدهد که آقای صمدی با بیان قصه محور خود توانسته گفتمان درست روایتگری دفاعمقدس را بیان کند. ما در مثبت نگاتیو، تقریبا هر ۱۵ قسمت یکبار، شبهات و پرسشهای مطرح شده را دستهبندی و مطرح میکنیم. ما برنامه را به شکل روز تولید میکنیم و همین باعث میشود بتوانیم واکنش درستی به وقایع روز داشته باشیم.