اعتبار آمریکا و مدل حقوق بشری ادعایی این کشور بهشدت در طی کشتار مردم بیگناه از بین رفته است و اعتباری در نزد ملتها و حتی برخی دولتها ندارد اما با این وجود آمریکا به صورت همهجانبه و در تمام حوزهها از رژیمصهیونیستی حمایت میکند.
رویکرد آمریکا در جنگ اسرائیل و حماس پس از ۷ اکتبر
۷ اکتبر ۲۰۲۳، جنبش مقاومت اسلامی (که بیشتر با نام اختصاری آن، حماس شناخته میشود) یک حمله غافلگیرکننده چندوجهی به اسرائیل انجام داد که در آن بیش از۱۴۰۰ اسرائیلی کشته و حداقل ۳۴۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. واکنش آمریکا و غرب به وقایع ۷ اکتبر سریع، آشفته و احساسی بود و بیچون و چرا از اسرائیل حمایت کرد. موضع رسمی آمریکا در کمتر از ۱۰روز اول جنگ، سه مرحله را پشتسر گذاشته است:
نخست، واشنگتن و متحدان غربیاش مانند خود اسرائیل، از شوک و سرگردانی عمیق ناشی از شکست اطلاعاتی عظیم و هنوز غیرقابل توضیح آنها در شناسایی و جلوگیری از عملیات بیسابقه حماس در ۷ اکتبر، رنج بردند. مقامات امنیتی دولتی، غیرنظامی و نظامی اسرائیل کاملا از تعادل خارج شده بودند و در نتیجه در این جریانات غرق شدند. از قضا، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا وضعیت بهتری نداشتند. اگرچه سازمان اطلاعات مرکزی که همکاری نزدیک با موساد اسرائیل دارد، ادعا میکند که در هفتههای پیش از عملیات طوفان الاقصی دو هشدار امنیتی در مورد تهدیدات فزاینده حماس علیه اسرائیل صادر کرده است اما ظاهرا این گزارشها معمولی تلقی شده و توسط تلآویو یا واشنگتن جدی گرفته نشدهاست که یک اشتباه توسط آژانسهای امنیتی وابسته بههم در هر دو کشور بوده است.
دوم، واکنش دولت آمریکا به این یورش بیسابقه بهسرعت به یک واکنش تندوتیز تبدیل شد که کاملا بر حمایت از متحد متزلزل خود در اسرائیل متمرکز بود، بدون توجه به شبکه پیچیده منافع ملی خود در منطقه، از جمله تداوم سیاسی. اهدافی مانند تلاش برای گسترش فهرست اعراب عادیساز با اسرائیل. این امر با دیپلماسی بیشفعالی که طی هفته گذشته در شش کشور عربی توسط آنتونی بلینکن، وزیر خارجه انجام شد، منعکس شده است که به دنبال بازگرداندن تعادل به روابط آمریکا با متحدان مانند مصر، اردن، عربستانسعودی، امارات، بحرین و قطر علاوه بر تشکیلات خودگردان فلسطین بود.
در مرحله سوم و فعلی، دولت بایدن به دنبال جلوگیری از گسترش درگیری به خارج از غزه، بهویژه در جبهه شمالی است. با این حال، همچنان اصرار دارد که دست اسرائیل را برای اجرای جنگ انتقامجویانه وحشیانه خود علیه مردم فلسطین، همراه با نمایش قدرت در منطقه که بدون شک برای کشاندن آمریکا به جنگ نظامی و جنگی مناسب است، باز بگذارد. تصمیم بایدن برای دیدار از اسرائیل و دیدار بعدی با ملک عبدا...دوم، پادشاه اردن،عبدالفتاح السیسی،رئیسجمهور مصر و محمود عباس، رئیسجمهور فلسطین را میتوان چهارمین تحول در واکنش آمریکا به این حمله دانست. در مجموع باید گفت نقش آمریکا در مدیریت این جنگ بیشتر بر دیپلماسی بازدارندگی وجلوگیری ازورود سایر نیروهای مقاومت و گشودن جبهه جدید است که میتواند بر اسرائیل فشار وارد کند.
اقدامات آمریکا و مدیریت آن در راستای تداوم جنگ غزه
در تاریخ ۲۷اکتبر، مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اکثریت قاطع به قطعنامهای رأی داد که در آن خواستار برقراری آتشبس بین حماس و رژیمصهیونیستی شد. از بین تمام ۱۹۳عضو این نهاد، آمریکا یکی از ۱۴کشوری بود که به این قطعنامه رای منفی داد. حتی دولتهای محافظهکار عربی طرفدار غرب که با اسرائیل عادیسازی روابط را از سر گرفتهاند نیز خشم خود را از این رژیم بهدلیل حملاتش به غزه که تاکنون بیش از یک میلیون نفر را آواره کرده است و همچنین از آمریکا بهدلیل حمایتش از پاکسازی قومیتی اسرائیل ابراز کردهاند. حتی بیانیه مشترک رهبران اتحادیه اروپا نیز خواستار ایجاد کریدورهای امدادرسانی و توقف در تلاشهای جنگی مورد حمایت آمریکا برای رساندن کمکهای بشردوستانه به غزه شدهاست. از سوی دیگر، کلیسای کاتولیک، کلیسای ارتدوکس، کلیسای انگلستان و حتی اکثر فرقههای اصلی پروتستان خواستار برقراری آتشبس شدهاند. با این حال دولت آمریکا همچنان در حمایت از حملات رژیمصهیونیستی در کنار مسیحیان راستگرای حامی اسرائیل قرار گرفته و بایدن به سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل گفته است که هرگونه درخواست برای برقراری آتشبس را وتو خواهد کرد. همانطور که پیشتر قطعنامه ۱۸ اکتبر پیشنهادی از سوی برزیل مبنی بر توقف جنگ جهت ارسال کمکهای بشردوستانه را وتو کرد. در چنین شرایطی تنها تلاش آمریکا بر این است که در قالب قطعنامهای حماس را محکوم کرده و از حق اسرائیل برای دفاع از خود حمایت کند. آمریکا بهعنوان حامی اصلی جنگ اسرائیل علیه غزه تمام تلاش خود را برای سرپوش گذاشتن به این جنایات جنگی به کار میبرد. او در مورد آمارهای مربوط به تعداد بالای تلفات غیرنظامیان، شک و تردید ایجاد میکند و سعی در پوشاندن اخبار مربوط به غزه و جنایات اسرائیل دارد؛ همانطور که وزیر خارجه کشورش از دولت قطر خواسته تا مانع از پوشش خبری گسترده الجزیره از جنگ اسرائیل و حماس شود.
دوگانگی استانداردها
تضاد بین خشم دولت بایدن از روسیه بهدلیل حملاتش به غیرنظامیان در اوکراین و حمایت دولت بایدن از حملات اسرائیل علیه غیرنظامیان فلسطینی در غزه بسیار قابل توجه است. عمق فاجعه را زمانی میتوان متوجه شد که بدانیم تلفات غیرنظامیان غزه تاکنون بیش از نیمی از تلفات غیرنظامیان اوکراینی درجریان جنگ ۲۰ماهه این کشور با روسیه بوده است. اقدامات حماس علیه رژیمصهیونیستی به هیچ عنوان بمباران مراکز جمعیتی غیرنظامی در غزه را از سوی اسرائیل توجیه نمیکند.حتی ناظران در سراسر جهان به این نکته اشاره کردهاند که چگونه میشود که واکنش بایدن نسبت به غیرنظامیان درگیر در جنگ در دو منطقه اوکراین و غزه تا این حد متفاوت باشد!از اینرو نقش آمریکا و ادامه جنگ تحت مدیریت این کشور ادامه دارد. این در حالی است که نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد، با وجود آنکه اکثر آمریکاییها از کمکهای نظامی آمریکا به اوکراین حمایت میکنند اما در عین حال مخالف کمکهای نظامی کشورشان به اسرائیل هستند. با این وجود بایدن بازهم اصرار بر این دارد که بسته کمکی پیشنهادی به دو طرف در کنار هم و در قالب یک لایحه بررسی شود.
ادعاهای توخالی
روسایجمهور آمریکا اصرار داشتند که بر این ادعا تکیه کنند که آمریکا بهعنوان یک کشور حامی دموکراسی، از خود در برابر تروریستها دفاع میکند. در این راستا، حتی آمارهای مربوط به وزارت بهداشت کشورهای مورد حمله را زیر سوال برده و گزارشهای مربوط به سازمانهای بزرگی مانند عفو بینالملل و سایر گروههای حقوق بشری را بهدلیل مخالفت با مواضع آمریکا، جانبدارانه خوانده و رد کردهاند. در تمامی این موارد دولتهای مختلف آمریکا همچنان اصرار داشتهاند تا بگویند که تلفات غیرنظامیان، تقصیر دولت مورد حمایت آمریکا نیست، بلکه تقصیر تروریستهاست. این ادعا با متهمکردن مخالفان سیاست آمریکا به حمایت از ایدئولوژیهای خشونتآمیز همراه بودهاست. اکنون سیاست آمریکا در حمایت از کشتار در نوار غزه اساسا مربوط به فشار لابی اسرائیل نیست، بلکه بخشی از سنت دیرینه سیاست خارجی آمریکا برای کم اهمیت جلوه دادن و سرپوش گذاشتن بر جنایات جنگی از سوی متحدان جناح راست افراطی آن است.
آمریکا به دنبال بقا در منطقه
آمریکا از بودجه نظامی خود و همچنین با حمایت کنگره آمریکا ردیف بودجه نظامی و غیرنظامی جداگانه برای رژیمصهیونیستی قرار داده است. از سوی دیگر با ایجاد یک پل هوایی نظامی تمامی تجهیزات نظامی مورد نیاز رژیمصهیونیستی را تامین میکند. این پل هوایی بهمراتب از پل هوایی اکتبر سال ۱۹۷۳سنگینتر ومجهزتر است. درواقع آمریکا تحت هر شرایطی به دنبال جلوگیری از فروپاشی رژیمصهیونیستی است. رژیمصهیونیستی برای آمریکا هم از نظر ایدئولوژیک و هم از لحاظ استراتژیک اهمیت داردوآمریکا بقای رژیم را تنها برگبرنده خود جهت بقا در خاورمیانه ارزیابی میکند. به همین دلیل جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا در سخنرانیهای مختلف عنوان میکند که حتی اگر رژیمصهیونیستی وجود نداشته باشد، ما آن را ایجاد خواهیم کرد. در مجموع باید گفت نسلکشی در غزه بدون حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی و انفعال سازمانهای بینالمللی حتی یک روز هم دوام نمیآورد؛ آمریکا مشوق و شریک اصلی این جنایات است. در این زمینه، استقرار دوناو هواپیمابر جرالد فورد و یواساس آیزنهاور در دریای مدیترانه و تمام تجهیزات ماهوارهای، جاسوسی، شنود و... آنها، درخدمت اتاق جنگ رژیمصهیونیستی است؛ به طوری که حتی نقشه و مختصات محلات غزه را هم ازطریق ماهوارههای آمریکایی دراختیار این رژیم قرار میدهند. کمکهای نظامی و جلوگیری از آتشبس در فلسطین نمونه رویکرد و مدیریت آمریکا نسبت به جنگ موجود است. از اینرو سفر پیدرپی مقامات نظامی آمریکا و شرکت در اتاق جنگ اسرائیل بهخوبی نقش این کشور را در تحولات جاری نمایان میکند.