معلّم فلان شهر دورافتاده استان ایلام، یا مدیر بهمان مدرسه روستایی در خور و بیابانک و...، جدای از مطالعه سند تحول بنیادین و مشاهده دیدگاههای مسئولان نظام تعلیم و تربیت، کِی و کجا فرصت مییابد تا از نزدیک با مدیران ارشد سخن گوید و متوجه عمق نگرش و دغدغههای آنان شود؟ در گسترهٔ وسیع جغرافیایی ایران، با خانواده میلیونی معلمان و فرهنگیان، برای اطمینان از اثرگذاری مطلوب دستورالعملها و بخشنامههای اداری همچون طرح مولد سازی و...، نیاز به تعریف حلقههای واسط کارآزموده و آگاهی است که با الگوی مدیریت زنجیره تأمین در تمشیت اقتصاد آموزش و پرورش آشنا باشند و بتوانند باورهای سازمانی را در قامت طلایهداران پیشرفت و تعالی نظام تعلیم و تربیت به مرحلهٔ اجراء درآورند...
چنین هدفی، از جمله میتواند در اندیشه و عمل مدیران آموزش و پرورش شهرها و مناطق جنبه عملیاتی بیابد. روزگاری پیشتر که دخالتهای روا و ناروای این و آن، در انتصاب مدیران مثل سالیان اخیر موثر نبود و برخی توصیههای غیرمسئولانه، جایگزین احراز صلاحیتهای لازم و در نظر گرفتن لیاقتها و تجارب مفید نشده بود؛ جامعه انتظار داشت تا لایقترین اشخاص در سمت های مرتبط با آموزش و پرورش به کار گمارده شوند و یک مدیر مقبول و مردمی و فهیم، ضمن برخورداری از مراتب علم و ایمان و ادب، با تکیه بر تجارب انبوه و توان تدبیر درست امور، وثاقت، صداقت، استحکام اراده، قدرت اجماع و بینش والای خود، به جایگاه بالاتر راه پیدا کند و در یک کلام؛ واجد شایستگی مدیریت مجموعهای از بهترین و کیفیترین سرمایه های انسانی باشد.
نزدیکترین جایی که شایسته است با رصد و پایش مستمر کیفی آن، تحقق این مطالبه صحیح را ارزیابی نموده و مطمح نظر داشت؛ بررسی سیر انتصابات صورت گرفته در مسیر پیشبرد اهداف عدالت آموزشی مندرج در قانون اساسی، برنامه هفتم توسعه و دیگر اسناد لازم التوجه و لازم الاجرای بالادستی است.
معلمان مناطق دور و نزدیک به پایتخت، در آینه رفتار و گفتار مدیران، افق تحولات آموزشی و تربیتی را میبینند و با سنجهٔ عملکرد آنها، به کارآمدی و اثربخشی راهبردها امتیاز میدهند.
فارغ از وارد بودن بعضی نقدها به مبانی شکلگیری ساختار آموزش و پرورش جدید در دهههای پیشین، نباید نکتهای مهم را از نظر دور داشت که مقارن با ابتناء این نظامات نو، علاوه بر الگوگیری از اصول و روشهای آموزش غربی که محصول آن «جدایی علم از دین» است، به تناسب داشتن چنین رویکردی با عوامل میدانی اش التفات خاص شده بود و در فهرست اسامی افراد متصدی مقام ریاست ادارات فرهنگ سابق، نام تعدادی از پیشقراولان جریان روشنفکری متمایل غرب، به چشم میخورد. یعنی: اگر قرار است تفکر خاصی با بهرهمندی از ابزارهای نهاد تعلیم و تربیت نهادینه گردد، حتما به نسبت میزان دانش و نوع بینش مجریان آن با پیمودن راه پر فراز و نشیب توسعه فرهنگ غربی در جوامع هدف نظام سلطه عنایت ویژه میشود. حالیا پرسشم این است که آیا متولیان امر آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی طیّ ادوار مختلف بویژه اعضای حقیقی و حقوقی شورایعالی انقلاب فرهنگی، به تربیت مدیرانی طراز و متناسب با ایست و زیست انقلابی و مکتبی، اهتمام کافی نمودهاند؟ اگر چه احیای مراکز تربیت معلّم در بستر تأسیس و توسعه دانشگاه فرهنگیان، از اقدامات ارزشمندی بود که زمینه تحقق یافت، اما علیرغم احساس وجوب تربیت دبیر، همچنان به مقوله محوری تربیت مدیر پرداخته نشده است.
بدیهی است که مدیر آموزش و پرورش باید چکیده و عصاره فضائل معلمان و دبیران آن شهر و منطقه باشد... تنها با اسباب بخشنامه و دستور بر نیروهای تحت امرش ریاست نکند بلکه پیامد گذراندن دورههای تخصصی و تجربی، پس از حصول توانمندیهای اخلاقی و روانشناسی، با پذیرش و قبول او در بین همکاران، بر قلبها حکومت کند و رهبری تحولات مثبت آموزشی و فرهنگی را در شهر و دیار خویش برعهده گیرد. محقق نمودن چنین مهمی در میان مدت و بلند مدت، جز با سامان یافتن مدارس آموزش توسعه مهارتهای رهبری سازمان و زمینهسازی و مساعدت در اتخاذ سیاستهای لازم برای مهارتافزایی مدیران، امکانپذیر نمیباشد.
مورد دیگری که نباید از نظر دور داشت؛ تقویت و تعمیق روحیه جهادی در فرایند تربیت مدیر است.
زمانی دورتر، در روزهای پرخاطره دهه شصت، مقارن با عهد ریاستجمهوری شهید رجایی، بسیاری از زعمای قوم و صاحب منصبان اجرایی و تقنینی مانند: نمایندگان مجلس، فرمانداران و همچنین مسئولان نهادهای انقلابی و...، از بین معلمان متعهد و فاضل و یا وابستگانشان انتخاب میشدند و همان سابقه درخشان از اخلاص و وارستگی و دلسوزی آن فرهنگیان مبرّز، زیباترین خاطرات مردمی از بهترین دوران مدیریتی مملکت را رقم زده است. همین امروز هم، با وجود ثروت عظیم معلمان جهادگر، آموزش و پرورش این امکان و توان را دارد تا مثل گذشته، از دو سرمایه بیبدیل اعتماد مردم به خود و سرمایه بزرگ انسانیاش برای ارتقاء شیوههای حکمرانی مطلوب بهره گیرد و توأمان، دو بار سنگین تحول در نظام مدیریت آموزشی و اجرایی کشور را عهدهدار شود. کسانی که عظمت بنای رفیع آموزش و پرورش ایران و سرمایه انسانی آنرا میشناسند، بر دیدگاه حقیر در این فقره صحّه میگذارند.
ما معلمان؛ عمق خلوص نیّت، جهادی بودن، مکتبی ماندن، ولایت پذیری، تخصص گرایی، شایسته گزینی، تحول آفرینی، اقامه واجبات دینی، احیای ارزش های اخلاقی، اهتمام به انجام تربیت تمام ساحتی و... را در آثار و تبعات امضایی میدانیم که زیر حکم انتصاب مدیران ارشد و ادارات کل و مناطق می نشیند و صعوبت این بار گران مسئولیت را متوجه زعیم تعلیم و تربیت و مشاوران و سایر تصمیمسازان میکند.
نگارنده البته نمیخواهد به موضوع، نگاهی ایدهآلیستی داشته باشد و چنین مدینه فاضلهای را طلب کند که تمام عناصر موثر در تمشیت آمورش و تربیت آن، واجد همهٔ مؤلفههای پیش گفته باشند، اما نظارت عالیه بر نصب گماشتگان و کارگزاران، در نظامی که عهدنامه علوی جناب مالک اشتر علیهالسلام، سرلوحه قول و فعل زمامداران آن است، مطلبی محوری و تکلیفی اصولی میباشد. ایجاد ساختار و یا فعال نمودن هر چه بیشتر دفتر بازرسی ویژهٔ مقام عالی وزارت برای تضمین دوام و بقای صلاحیتهای اساسی مدیران، تا مادامیکه مدرسه عالی حکمرانی آموزشی تأسیس گردد و ثمراتش به عرصه مدیریت ورود یابد، از ضروریات است.
اصلاح برخی قوانین نیز در این روند، موضوعیّت دارد. مسئولانی که حتی دستشان در انتخاب و انتصاب و عزل و جابجایی قانونی مدیران مدارس، آنچنان که باید و شاید گشوده نیست و گاهی اوقات انگار نقشی جز تماشای عملکرد غیر قابل قبول بعضی از آنان ندارند، چگونه میتوانند روند تحول ساختاری آموزش و پرورش را راهبری کنند و تکالیف بزرگتر قانونی را به نحو مطلوب، عملیاتی نمایند؟!
اگر با بازبینی و اصلاح روال انتصابات، به شایستگان جرأت گام نهادن در چرخه مدیریت ببخشیم و از وزانت و سیادت منصوبان خود، اطمینان کافی داشته باشیم؛ به یقین، ایفای وظایف مربوط به ایجاد تحول فرهنگی و اجتماعی در جامعه را از غیر مدیران آموزش و پرورش نمیطلبیم و مانند برخی ادوار گذشته، چوب کمتوجهی به ظرفیت شگرف معلمان مشفق و مؤمن و بیادّعا را نمی خوریم... آن وقت است که به جای یافتن گوهر صیانت از اعتبار معلّم و حفظ شئونات معلّمی در مسیر تصحیح روشها و منشهای مدیریتی معیوب، همچون قصه پرغصّه رتبهبندی، به چند برگ تقدیرنامه و امثالهم، اکتفا ننموده و ضریب افزونتری به نادیده انگاشتن خواست و نظر فرهنگیان در برکشیدن نخبگان و فرهیختگان هر شهر و منطقه و ارتقاء موقعیت اداری آنان نمیدهیم!
از آن مسئولانی که معلّم هستند و سطوح مختلف اداری را در آموزش و پرورش، پله پله طی کرده و با قوّتها و ضعفهای این مجموعه آشنایی وسیع و وثیق دارند، انتظار میرود تا طرحی نو در اندازند و به وضع آموزش و نصب مدیران، بویژه در مناطق مختلف آموزش و پرورش، سامانی بهتر دهند. انشاءالله.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
فیلمساز بوشهری معتقد است سینمای ماندگار، بازتابی از ملاقات انسان با خویشتنِ خویش و سیر درونی اوست.