لازم است کسانی باشند که برایت برنامهریزی کنند، پذیرایی را تدارک ببینند و همهچیز را به بینقصترین شکل ممکن پیش ببرند تا میزبان، بهترین حال و رفتار را در مراسمش داشته باشد؛ البته بینقصبودن اصلا هدف ناخوشایندی نیست، بلکه اینکه چه چیزی را بینقص تعریف کنیم، کار را سخت و دچار ابهام کرده است. یعنی واقعا یک مهمانی، یک جشنتولد یا حتی یک جلسه دفاع بینقص، چه ویژگیهایی دارد؟ انگار که بهدنبال پاسخ این سوالمان در لابهلای پکهای لوکس پذیرایی و صفحات «برسدی پلنرها» یا همان برنامهریزهای تولد میگردیم، نه آن چیزی که خودمان از آن لذت میبریم!
تلفن را که برمیدارد، اجازه نمیدهد سوالمان درباره شرایط برگزاری مراسم کامل شود که خودش بدون وقفه و انگار که روی دور تند است، شروع میکند: «ما تولد کودک را دوساعته برگزار میکنیم؛ برای یک ساعت مراسم، بازی و مسابقه داریم و با ابزار و وسایلهایمان حسابی بچهها را سرگرم میکنیم. نیمساعت میانی مراسم را صرف بریدن کیک و بازکردن کادوها میکنیم و نیمساعت آخر را هم به پایکوبی و شادی بچهها اختصاص میدهیم. هزینه این برنامه برای دو ساعت، دومیلیون تومان است.» و وقتی متوجه مکثمان میشود، پاسخش را کامل میکند: «اگر هم عروسکهای تنپوش و شخصیتهای کارتونی بخواهید، یکمیلیون تومان به این مبلغ اضافه میشود.» و خب، حباببازی آخر مراسم هم مبلغ قابلتوجه دیگری است که به مجموع این هزینهها اضافه میکند. این جملات را یکی از متولیان برگزارکننده مراسم تولد کودکانه که شمارهتلفنها و تبلیغاتشان در شبکههای اجتماعی دستبهدست میچرخد میگوید و ما را با عدد و رقمهای اعلامیاش تنها میگذارد. هنوز بوق اشغال تلفن نخورده که به جمع هزینههای یک تولد کودکانه فکر میکنم؛ به بادکنکآرایی، به هزینه دریافتی این عروسکها و گردانندگان مراسم، به پذیراییهای مفصلی که از میوهها و غذاهای انگشتی که تحت عنوان عصرانه سرو میشود شروع و به مراسم شام با چندین نوع غذا ختم میشود. یعنی برگزاری یک مراسم شادی، برای پدر و مادر جوان چقدر خرج روی دستشان میگذارد؟
عذابوجدانی که چنبره میزند!
اصلا زندگی به همین تولدبازیهایش است؛ به اینکه دنبال فرصتی برای دور هم بودن باشیم و تولد عزیزان خانوادهمان را جشن بگیریم. اما حالا چه شده؟ از یک رسم برای شاد بودن، ازکیکخوردن و شیرینکام بودن،ازهدیهدادن به فردمتولدشده و آرزوی خوشبختی و سعادت کردن که از همه اینها مهمتر است، به مراسمی سخت وطاقتفرسا تبدیل شده است؛ مراسمی که روزها و حتی گاه ماهها وقت میبرد تا به سرانجام برسد ودرروزهای نزدیک به زمان موعد،میزبان برای تمامشدنش لحظهشماری میکند و در پایان مراسم، «آخیش» از ته جانی میگوید.یعنی این همه آن چیزی است که ازیک تولد انتظار داریم؟ که همهچیز عالی به نظر برسد و سنگتمام گذاشته باشیم؟ مهم نیست که چقدر درآن مهمانی به خودمان خوش گذشته باشد؟ و مهم نیست که برای گذراندن فقط یک شب، میلیونها تومان خرج کرده باشیم؟ حالا فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پر شده است از مشاغلی برای هرچه مفصل برگزارکردن مراسم تولد؛ از تزیین و بادکنکآرایی تا عروسکهای متحرکی که در این تولدها با بچهها میخوانند ومیرقصند.در این میان، اگر کسی نتواند چنین تجملاتی را اجرایی کند، چه اتفاقی خواهدافتاد؟ احساس عذابوجدان بر پدرومادر غلبه خواهدکرد ودربدترین حالت، برخی زوجهای جوان، تصمیم به بچهدار شدنشان را به تعویق میاندازند.
پذیرایی از مدعوین گرامی
تا بوده همین بوده است؛ اینکه دانشجویان دوره کارشناسیارشد و دکتری در رشتههای مختلف باید برای اتمام دوره تحصیلشان، در جلسهای با حضور استادان، از پایاننامه و رسالهشان دفاع کنند. جلسهای که قرار است به بهترین شکل ممکن پیش برود و زحمات چندینساله دانشجو به ثمر بنشیند. این همان اتفاق مبارکی است که لازم است با یک پذیرایی مختصر اما دلنشین از مهمانان پیشبرود و درنهایت روز خوشی رقم بخورد. این همه آن چیزی است که جامعه آکادمیک درباره روز جلسه دفاع میدانند، اما چیزی که در سالهای اخیر اجرایی میشود، کمی بیشتر از این است. کافی است بهعنوان مهمان در یکی از جلسات حضور داشته باشید یا چرخی در شبکههای اجتماعی بزنید وباهشتگ پذیرایی دفاع پایاننامه،بفهمید که ماازچه چیزی حرف میزنیم.از ظرفهای میوهخوری پرشده ازانواع میوههای فصل، شیرینیهای سراسر چیدهشده درشیرینیخوری کریستال تا جعبههای پرشده از انواع نسکافه و چای ماسالا و کاپوچینو و... که فارغ ازهمه بستههای تهیهشده برای مهمانها، پیشروی استادان جلسه قرار گرفته است وبیشتر شبیه به پذیراییهای جشن ازدواج است تا جلسه دفاع از پایاننامه.این درحالیاست که با بستههای جمعوجوری که یک نوشیدنی و میوه مناسب فصل و کمی شیرینی یا شکلات که کام مهمانها شیرین شود هم میتوان دفاع قابلقبولی از پایاننامه داشت و کمتر کسی است که باور کند استادی بهدلیل پذیرایی بیشتر و مفصلتر، نمره بیشتری به دانشجو داده است!