البته این مسأله را نیز باید در این میان در نظر گرفت که شرایط و مقدمات از قبل فراهم شده چقدر در ادامه حرکت تاثیرگذار است. درطول تاریخ بارها نمونههای این مسأله را مشاهده کردهایم که ازجمله آنها در ابتدای انقلاب اسلامی بود. در آن مقطع، جریانی وجود داشت که دائما اصرار داشتند با شهادت بزرگان انقلاب و سپس رحلت امام خمینی(ره)، شرایط بههم خواهد ریخت و انقلاب نمیتواند به مسیر خود ادامه دهد و حتما سقوط خواهد کرد؛ ولی دیدیم که اینطور نشد. دلیل آنهم این بود، پایگاه اعتقادی و مردمی انقلاب، بسیار گسترده بود و همین مسأله باعث شد که با وجود شهادت بسیاری از چهرههای شاخص انقلاب، این جریان همچنان ادامه پیدا کند و حتی بسیاری از ضدانقلابیون و مخالفان با وجود تحلیلهایی که قبلا مطرح میکردند مجبور به تجدیدنظر شدند. درسایر جریانهای انقلابی نیز دقیقا همین وضعیت وجود دارد و آنچه مسیر حرکت تاریخی را تعیین میکند آن حرکت مردمی و اعتقادی است، بنابراین افراد تا یک مقطع و یک سطح مشخصی تاثیرگذاری دارند، اما بعد از رفتنشان طبعا این تاثیر به جمع دیگری منتقل میشود و جریان ادامه مییابد.میتوان گفت اوج این قضیه راما در جریان عاشورا میبینیم؛ با وجود اینکه تمامی افراد تاثیرگذار خاندان پیامبر را به شهادت رساندند به دلیل اینکه نمیتوانند مکتب ومبانی اعتقادی وارزشی این مکتب راقربانی کنند به تدریج، قیامهایی به وجود میآید و مسیر تاریخ به کلی بر میگردد.خودمان هم درسالهای اخیربهصورت عینی شاهد چنین وضعیتی بودیم. زمانی که شهید حاجقاسم سلیمانی با طرح آمریکا و اسرائیل به شهادت رسید خیلیها تصور میکردند با توجه به اینکه محور مقاومت، یکی از فرماندهان بزرگ و رهبران خودش را از دست داده، دیگر در عمل تاثیرگذاری نخواهد داشت اما دیدیم که اینچنین نشد و تاثیرگذاری آن اگر بیش از قبل نبوده، کمتر نبوده است. الان هم همین وضعیت وجود دارد و نهایتا ممکن است یک نوسان و فرازونشیب مقطعی اتفاق بیفتد اما کل جریان بههیچوجه از بین نخواهد رفت.باز اگر بخواهم مثالی در این زمینه بزنم ۷۵سال مقاومت مردم فلسطین است که رژیم صهیونیستی باوجود صدهاوهزاران ترور،نتوانسته جریان مقاومت ملت فلسطین راطوری متوقف کندکه دیگروجود نداشته باشدو امروز شاهد هستیم که در غزه، کرانه باختری وسطح جهان، نهضت فلسطین همچنان مطرح است و مطالبات خودش را دارد و مقاومت میکند.