در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد

۴ اشتباه بزرگ بشار اسد

آنچه که منجر به سقوط ناگهانی دولت بشار اسد شد؛ سیگنال‌های فریبنده کشور‌های عربی و آمریکا، فاصله گیری اسد از محور مقاومت و ایران، وجود ژنرال‌های نفوذی مخالف حضور ایران و محور مقاومت در بدنه نیرو‌های مسلح سوریه و انحلال مجلس مشورتی علوی‌ها بود.
آنچه که منجر به سقوط ناگهانی دولت بشار اسد شد؛ سیگنال‌های فریبنده کشور‌های عربی و آمریکا، فاصله گیری اسد از محور مقاومت و ایران، وجود ژنرال‌های نفوذی مخالف حضور ایران و محور مقاومت در بدنه نیرو‌های مسلح سوریه و انحلال مجلس مشورتی علوی‌ها بود.
کد خبر: ۱۴۸۵۲۷۱
نویسنده حسن هانی‌زاده | کارشناس جهان عرب

سقوط ناگهانی ودر عین حال تراژیک دولت بشار اسد ذهن بسیاری از ناظران سیاسی وبین المللی را درگیر این سوال کرده که چگونه شد که این دولت پس از ۱۳ سال مقاومت در برابر سیل گسترده تروریست‌های مسلح در کمتر از ۱۰ روز سقوط کرد؟

 

برای شناخت دقیق اسباب و علل آشکار و پنهان این سقوط دردناک باید به ساختار سیاسی، اجتماعی و پیکره نظام حاکم سوریه در دوران حاکمیت پدر و پسر علوی تبار یعنی حافظ اسد و بشار اسد اشاره کرد.

 

مرحوم حافظ اسد که یکی از تاثیرگذارترین رهبران جهان عرب پس از جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری فقید مصر تلقی می‌شد، نقش بسیار مهمی در شکل گیری محور مقاومت ایفا کرد.

 

هوش بالای سیاسی، قاطعیت، تسلط روانی بر مجموعه زیر دستان، تحلیل دقیق متغیرات منطقه‌ای و جهانی مرحوم حافظ اسد بگونه‌ای بود که نخبگان عرب از او به عنوان شاهین اعراب یاد می‌کردند.

 

حافظ اسد در سال ۱۹۷۰ در حالی قدرت را در دست گرفت که طایفه علوی صد‌ها سال در حاشیه بود وهمواره مورد تحقیر و آزار سایر طوایف سوریه قرار داشت. اما علیرغم محرومیت وتبعیض‌ها بزرگان طایفه علوی‌ها از جمله مرحوم سلیمان اسد پدر بزرگ حافظ اسد در برابر مشوق‌های دولت استعمارگر فرانسه برای تشکیل یک دولت علوی در ساحل سوریه مقاومت کرد.

 

فرانسه از سال ۱۹۱۶ وپس از طرح سایکس – پیکو تا سال ۱۹۴۶ حاکمیت خود را بر سوریه و لبنان اعمال وتلاش کرد تا سوریه را بر اساس رویکرد‌های قومیتی و مذهبی به سه کشور مختلف تقسیم کند. اما با مخالفت خاندان اسد مواجه شد.

 

علوی‌ها زمانی وارد معادلات اجتماعی و سیاسی سوریه شدند که مرحوم حافظ اسد در سال ۱۹۷۰ در یک کودتای بدون خونریزی قدرت را در دست گرفت. از اقدامات مهم و هوشمندانه مرحوم حافظ اسد وارد ساختن افسران علوی مذهب به بدنه ارتش و نهاد‌های امنیتی و اطلاعاتی سوریه بود که تا مرگ وی نوعا مدیریت ارتش در دست ژنرال‌های علوی وفادار به خاندان اسد بود.

 

از دیگر اقدامات مرحوم حافظ اسد تشکیل یک نهاد سری و غیرعلنی تحت عنوان مجلس علوی‌ها بود که نهادی مشابه مجلس سنا در کشور‌های پیشرفته است. این مجلس که تعداد اعضای ثابت آن ۱۱۰ نفر بودند از معمرین طایفه علوی‌ها و شخصیت‌های باز نشسته سیاسی، نظامی، فرهنگی، امنیتی و اقتصادی تشکیل می‌شوند. عدد ۱۱۰ یک عدد مقدس نزد علویان و شیعیان است که از زمان تقابل علوی‌ها با امویان در دوران حاکمیت معاویه بن ابی سفیان بر شام بر اساس حروف ابجد و به عنوان رمز «یا علی» مطرح شد.

 

در دوره حاکمیت ۳۰ ساله حافظ اسد هر سیاستمدار، افسر بلند پایه، اقتصاددان و هر وزیر و یا مقام بلند پایه علوی که از چرخه دولتی خارج می‌شد با حکم حافظ اسد و موافقت مجلس علوی‌ها وارد این مجلس می‌شد.

 

وظیفه این مجلس که کمیسیون‌های آن بر اساس تخصص‌های مختلف تشکیل شده ارائه مشورت‌های مختلف، اما لازم الاجراء به شخص رئیس جمهوری بود.

 

اعضای مجلس علوی‌ها دارای اختیارات مطلق در اتخاذ تصمیمات کلان ملی بودند وهیچ‌گونه ملاحظه‌ای در انتقاد از عملکرد دولت‌ها، حاکمیت سوریه وحزب بعث نداشتند.

 

از دیگر اقدامات هوشمندانه مرحوم حافظ اسد استفاده از سایر شخصیت‌های کلیدی وابسته به طوایف دیگر مانند کرد‌ها واهل سنت و مسیحیان به عنوان ویترین حاکمیت بود تا وی متهم به طایفه گری نشود.

 

 پس از فوت مرحوم حافظ اسد در سال ۲۰۰۰ فرزند وی بشار اسد با موافقت مجلس خلق «پارلمان» سوریه به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شد.

 

بشار اسد در سال‌های اول حاکمیت خود با مشکل خاصی مواجه نشد. اما از سال ۲۰۰۵ پس از ترور دردناک رفیق الحریری، نخست وزیر اسبق لبنان فشار کشور‌های عربی و خارجی بر بشار اسد جوان تشدید شد. فشار‌ها از سال ۲۰۱۱ پس از آغاز انقلاب‌های عربی علیه بشار اسد شدت گرفت و در مارس همان سال بیش از ۱۵۰ هزار عنصر تروریستی در قالب ۷۰۰ گروهک که از سال‌ها قبل سازماندهی شده بودند، وارد سوریه شدند.

 

 خشن‌ترین مجموعه‌های تروریستی، گروهک داعش بود که بر اساس فتوای ابن تیمیه به قتل عام شیعیان وعلوی‌ها و تخریب مراقد مقدسه شیعیان در سوریه پرداخت.

 

جمهوری اسلامی با دو هدف بنا به درخواست رسمی دولت بشار اسد نیرو‌های داوطلب به سوریه اعزام داشت. هدف اول جلوگیری از فروپاشی نظام سوریه به عنوان حلقه ارتباطی محور مقاومت و هدف دوم حفظ اماکن مقدسه در برابر تکفیری‌های مسلح بود.

 

دولت سوریه در طول ۱۳ سال بحران نفس گیر داخلی متحمل هزینه‌های سنگین انسانی، مالی و اقتصادی شد. اما سرانجام با کمک ایران، روسیه و محور مقاومت توانست بر اوضاع مسلط شود.

 

 در دوازدهمین سال بحران سوریه و نا امیدی بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی از سرنگونی دولت بشار اسد شیوه‌ها وتاکتیک‌ها برای جدا سازی بشار اسد از محور مقاومت تغییر یافت. کشور‌های عربی سیگنال‌هایی به بشار اسد ارسال کردند که اگر دولت سوریه نفوذ ایران و محور مقاومت را کاهش دهد این کشور‌ها ضمن سرمایه گذاری در سوریه به بازسازی ویرانی‌های این کشور کمک خواهند کرد.

 

شرط دیگر کشور‌های عربی بویژه کشور‌های عرب حوزه خلیج فارس اخراج ژنرال‌های علوی وفادار به مرحوم حافظ اسد از بدنه ارتش و انحلال مجلس علوی‌ها بود.

 

از همان زمان اسد به تدریج ژنرال‌های استخواندار میدانی وابسته به طایفه علوی‌ها را از ارتش بازنشسته و به جای آنان ژنرال‌هایی از طوایف دیگر را در پست‌های کلیدی ارتش قرار داد. همچنین علیرغم هشدار‌های معمرین طایفه علوی‌ها، بشار اسد مجلس مشورتی علوی‌ها را منحل کرد و در نتیجه از تجارب مهمترین مجموعه نخبگان سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی محروم شد.

 

ارتش به دلیل حضور ژنرال‌های پان عربیستی که گرایش شدیدی به کشور‌های عربی دارند انگیزه رزمی، انسجام و سازماندهی میدانی خود را از دست داد.

 

در نتیجه آنچه که منجر به سقوط ناگهانی دولت بشار اسد شد سیگنال‌های فریبنده کشور‌های عربی و آمریکا، فاصله گیری اسد از محور مقاومت وایران، وجود ژنرال‌های نفوذی مخالف حضور ایران و محور مقاومت در بدنه نیرو‌های مسلح سوریه و انحلال مجلس مشورتی علوی‌ها بود.

 

اکنون سوریه وارد یک فضای التهاب آمیز و نا پایدار ناشی از وجود ۳۶ مجموعه مسلح شده که ممکن است در آینده بر سر انحصار قدرت با یکدیگر درگیر شوند. این مجموعه‌های مسلح اساسا اعتقادی به انتخابات و تشکیل یک نظام دموکراتیک برخاسته از رای مردم ندارند و هر یک خواهان سهم خاص خود در چرخه قدرت سوریه هستند.

 

رژیم صهیونیستی نیز با استفاده از فضای سوریه بخش‌هایی از قنیطره، جبل‌الشیخ و درعا را برای ایجاد یک دیوار امنیتی اشغال کرد. هیچ یک از این گروهک‌ها که به آمریکا، رژیم صهیونیستی، ترکیه و کشور‌های عرب منطقه وابسته هستند برنامه‌ای برای آینده سوریه ندارند و در نتیجه یک نوع خلاء حاکمیتی و سیاسی در سوریه مشاهده می‌شود.

 

به این ترتیب چنین پرسش‌هایی مطرح می‌شود؛ آیا سوریه به سرنوشت سومالی پس از سقوط محمد زیادباره دیکتاتور سابق این کشور و یا به سرنوشت لیبی پس از سرنگونی معمر قذافی دچار خواهد شد؟ آیا سوریه برای نخستین بار در طول ۷ دهه گذشته شاهد افتتاح سفارت رژیم صهیونیستی در دمشق خواهد بود؟ آیا یا گروه‌های مسلح مسیر عقلانیت را در پیش می‌گیرند و منافع سوریه را بر منافع گروهی خود ترجیح و به شکل گیری یک دولت وحدت ملی رضایت خواهند داد؟

 

آینده به این سوالات وچرایی‌ها پاسخ خواهد داد. اما آنچه مسلم است تاریخ و نیز معمرین طایفه علوی‌های سوریه، بشار اسد را به خاطر اشتباهات سیاسی خود هرگز نخواهد بخشید.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۲ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها