حالا مشخصا مذاکره با ترامپی مطرح میشود که شاهد خروج وی از برجام بودهایم و غیر از آن، از سایر پیمانها و سازمانهای جهانی نیز خارج شده و با همسایگان خود و متحدانش هم عهدشکنی میکند. این درحالی است که ما در ماجرای برجام امتیازات گستردهای از جمله محدودکردن سطح غنیسازی انجام دادیم و در پی آن ۱۵ گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم نشان داد که ایران بهطور کامل به تعهدات برجامی خود عمل کرده است، با این وجود از همان دوره ریاستجمهوری باراک اوباما ما شاهد عهدشکنی آمریکا در انجام وظایف برجامیاش بودیم. معاون او، بایدن هم که در دوران مبارزات ریاستجمهوری انتقادات بسیاری از ترامپ بهخاطر خروج از برجام انجام داد اما خود بعد از روی کارآمدن نهتنها به برجام بازنگشت بلکه دور جدیدی از تحریمها را هم علیه ایران اعمال کرد. مطالعه رفتار آمریکا نه فقط در بحث برجام نشان میدهد که هیچوقت از رویکرد تهاجمی خود علیه ملل مستقل دست برنمیدارد و در این راه دو ابزار مهم دارد یا تهاجمی نظامی که این با توجه به توانمندی دفاعی آمریکا ممکن نیست یا استفاده از ابزار تحریم. در برابر این رویکرد مذاکره ممکن است به کمشدن موقت تحریمها منجر شود اما به رفع تحریمها نخواهد انجامید، آنهم به شرطی که ملتهای مقاوم دست از مقاومت بردارند.در برابر این رویکرد آمریکا، تنها راه کارآمد خنثیسازی تحریمها که مورد تاکید رهبری بوده است، میتواند افزایش تولید داخلی از طریق بسترسازی برای تقویت شرکتهای دانشبنیان و اعتماد به جوانان و نخبگان داخلی و همینطور افزایش میزان خصوصیسازی و نه البته خصولتیسازی باشد که یک مولفه در خنثیسازی تحریمهاست. در سطح خارجی، باید بدانیم که دنیا منحصر به کشورهای غربی و اروپایی نیست و ما از طریق مراودات و همکاری با کشورهای همسایه و عضویت در سازمانهایی چون بریکس، شانگهای و اتحادیه اوراسیا میتوانیم بسیاری از تحریمهای غربی را بیاثر کنیم. خنثیسازی باشد که تحریمها در پرتو تقویت قدرت بازدارندگی و حمایت از محور مقاومت کارآمدتر خواهد بود و باعث عقبنشینی غرب در برابر ایران خواهد شد، چیزی که ما در یکسال و نیم گذشته بهوضوح شاهد آن بودیم. اهمیت پیگیری این رویکرد بهخصوص دربرهه کنونی با حضور فردی مثل ترامپ در کاخ سفید بیشتر روشن میشود.