انیمیشن پسر دلفینی ۲ به کارگردانی محمد خیراندیش امسال بهعنوان یکی از گزینههای فیلمهای نوروزی برای کودکان در حال اکران است و از سوم اسفند تا بهحال بیش از ۱۳ میلیارد تومان فروش داشته و بیش از ۱۷۰هزار نفر این انیمیشن را دیدهاند. این انیمیشن در قسمت دوم در ادامه راهبرد قبلیاش برای موضوع هویت و خانواده اهمیت خاصی قائل است و با داستانها و خردهپیرنگهای مختلف سعی میکند این باور را در کودکان بارور کند که آدمهای معمولی هم میتوانند قهرمان باشند. این انیمیشن در ادامه اکران جهانی که در قسمت اول در روسیه و ترکیه داشت، در قسمت دوم نیز همین رویه را ادامه میدهد و تا به امروز هم کارهای زیادی برای پخش جهانی انجام داده است و ششم اردیبهشت برابر با ۲۶ آوریل اکران روسیهاش را شروع میکند. همچنین کشور ترکیه که سرمایهگذاری هم در این زمینه انجام داده، منتظر است و کشورهای دیگر نیز در صف هستند و آمادهاند و قراردادشان بسته میشود. به بهانه اکران این انیمیشن دقایقی با محمد خیراندیش، کارگردان همراه شدیم که در ادامه از نظر میگذرانید:
چه موضوعی موجب شد تصمیم بگیرید پسر دلفینی در قسمت دوم ادامه پیدا کند؟
همانطور که میدانید این انیمیشن در دیگر کشورها مثل روسیه و ترکیه اکران شد و بازخورد خوبی در این رابطه دریافت کردیم. برای قسمت دوم انیمیشن سرمایهگذار از ترکیه پیدا شد و با توجه به پیشتولیدی که از کار داشتیم، تصمیم گرفتیم شرایط را به یک فرصت تبدیل کنیم و قسمت دوم را بسازیم.
برای مخاطبانی که نسخه اول انیمیشن را دیدهاند، چه تمهیداتی به کار بردید که پیگیر تماشای نسخه دوم شوند؟
ما در واقع نمیخواستیم ژانر انیمیشن را تغییر دهیم و همان ژانر ماجراجویی را ادامه دادیم اما جنس روایی داستان در قسمت اول ایستاتر بود و پسر دلفینی از ابتدای پرده دوم داستان از جهان زیرآب به درون خشکی میآید. در قسمت دوم پسر دلفینی هر دو جهان را میشناسد اما برای او یک سفر دریایی درنظر گرفتیم که ظرفیت خوبی برای روایت داستان دارد. همچنین جنس بدمنها تغییر کرد و در انتهای پرده دوم هم یک غافلگیری برای مخاطبان داریم. علاوه بر این، لولای وسط داستان بسیار پررنگ است تا مخاطبان خسته نشوند. سفر قهرمان با پیرنگهای اصلی و خردهداستانها درهم میپیچد و در بخشهایی قهرمان به مسیر خودش بازمیگردد. با توجه به تمام اینها فکر میکنم توانستیم تفاوتهایی بهوجود بیاوریم که مخاطبان داستان اول نتوانند ادامه داستان را چندان حدس بزنند و برایشان جذاب باشد.
به نظر میرسد پسر دلفینی در نسخه دوم دیگر کودک نیست و به مرحله نوجوانی رسیده، چون یک شخصیت دختر وارد فضای قصه شده است. با توجه به این موضوع مخاطبان هدف شما چه کسانی هستند؟
مخاطبان هدف این انیمیشن G یعنی جنرال و عمومی هستند و از بچه کوچک تا پیرمرد و پیرزن میتوانند این انیمیشن را ببینند. بهطور معمول مخاطبان هدف در انیمیشن ۹ تا ۱۲ سال هستند اما بههرحال، ما مخاطبان وفاداری را در دو سال و نیم گذشته بهدست آوردیم که حواسمان به آنها هم هست و انگار که آنها نیز با این انیمیشن بزرگ شدهاند اما بههرحال مخاطبان بالاتر و پایینترمان را نیز درنظر داشتیم. داستان قسمت دوم جدیتر و به جای ۸۵دقیقه، ۹۲دقیقه است و لایههای بعدی و دیگر شخصیتها برایمان بیشتر مدنظر است. بهعبارتی اگر بدی و خوبی در سری اول بود که ارتقا پیدا میکرد؛ در قسمت دوم لایههای دیگر شخصیتهای انیمیشن مطرح شده و آوردهایم. اگر در سری قبلی مخاطبان ما زیر ۱۲سال بودند، در این سری مخاطبان ما بیشتر به سمت نوجوانان گرایش دارند. ورود دختر به قصه و سفر دریایی را در بازنویسی اولمان داشتیم و با توجه به زمان قصه، از بعضی خردهپیرنگهای اصلی باید صرفنظر میکردیم. ما فرصت ارائه این داستانها را در قسمت دوم به دست آوردیم و فکر میکنم جای مناسبی بود. در قسمت اول مادر پسر دلفینی نقش کلیدی داشت و اصلا مک گافین داستان بود اما در قسمت دوم نقش مادر متفاوت شده و همراه با پدر نقشآفرینی میکنند. برای اینکه نقش زنانه داستانمان حفظ شود؛ هم زن ناخدا نقش پررنگتری گرفته و هم دختر به قصه اضافه شده که مخاطب هدفمان از یک جنس نباشند.
در هر دو قسمت انیمیشن بدمن قصه و حادثهای که شخصیتها را به کنش و واکنش دچار میکند در پایان داستان آمده است. آیا فکر نمیکنید این مخاطب را خسته کند؟ چرا که قهرمان و ضدقهرمان مکمل یکدیگرند و نوعی فاصله روایی بین قهرمان و ضدقهرمان در هر دو انیمیشن دیده میشود.
معمولا در داستانهایی که دو جهان متفاوت دارند؛ یعنی تا اواسط داستان یک جهان داریم و در ادامه مخاطبان با جهان دیگری آشنا میشوند، به بدمن مناسب خودش احتیاج دارد و ما در نسخه اول از همان ابتدا بدمن یعنی هشتپا را داشتیم و ورودش به داستان دیر نشد و این بدمن در پرده اول نقش تأثیرگذاری داشت و علاوه بر این یک بدمن انسانی نیز داشتیم که با بدمن اول یعنی هشتپا همراه و تلفیق شدند و اگر در بخشهایی از انیمیشن حضور فیزیکی ندارند، در حال کنش، واکنش و تأثیرگذاری هستند. بهعنوان مثال در دیزنی، تارزان در پرده اول بدمن پلنگ را داریم که پدر و مادر تارزان را کشته و در ادامه تارزان به مهارتهایی دست پیدا میکند که پلنگ رامیکُشد و ازهمینجا یک بدمن انسانی شروع میشود. من این اتفاق را در تارزان دوست نداشتم و فکر میکردم کمر داستان شکسته است و انگار یک بدمن را کنار گذاشتیم و یک بدمن دیگر را شروع کردیم. درحالیکه در نسخه اول ما چنین اتفاقی نیفتاد و دو بدمن داشتیم که انگار همپیمان شدند و یک نفر نقش فیزیکی داشت و یک نفر دیگر که نقش رهبری داشت و برای هیولا شدن معجون سیاه را میداد. درقسمت دوم ما بدمنی داریم که از ابتدا مشخص است که چه نقشی دارد و از ابتدا با قهرمان قصه مخالفت میکند.سطح مخالفتش در ابتدا به غر زدن شبیه است تا اینکه در میانه داستان به سطحی ازبدی میرسد و در ادامه غافلگیریهای دیگری برای کشش داستان وجود دارد.
میرسیم به مباحث فنی انیمیشن؛ بهطور کاملا مشخص نسخه دوم انیمیشن خیلی پیشرفتهتر از نسخه اول است و بهخصوص در بحث سینک شدن لبخوانی با گفتار فارسی این تفاوتمشخص است.
تفاوت کیفیت سینک شدن لبخوانی نسخه اول نسبت به دوم بیشتر مربوط به ماجرای کرونا میشود. وقتی پسر دلفینی یک را آغاز کردیم و میخواستیم لبخوانی انگیسی داشته باشیم، صدای شاهد فارسی را برداشتیم تا انیمیتها را شروع کنیم که به یکباره به کرونا برخورد کردیم و متأسفانه هیچ استودیویی گویندگان را آفیش نمیکرد و ما در نهایت مجبور شدیم با صدای شاهد انیمیت را انجام دهیم. بعد از انیمیت بعدها تصمیم گرفتیم صدای دوبله فارسی و بعد به زبانهای دیگر باشد و به همین دلیل سینک کامل لبها اتفاق نیفتاده و میشود گفت که بیشتر دوبله شده است. در نسخه دوم که شرایطمان باثباتتر شد، بعد از برداشتن صدای شاهد و زدن استوری برد، قبل از انیمیتها صدای اصلی را گرفتیم. بهطور کلی ما زمان کمی برای شروع تا پایان کار داشتیم و به همین دلیل برای نیمی از کار دوبله اصلی را گرفتیم و بچهها روی همان انیمیت انجام دادند و به همین دلیل خیلی لبخوانی همگام و سینک شده است.درواقع میتوانیم بگوییم که در نسخه دوم بیشتر صداپیشگی اتفاق افتاده و درشماره یک بیشتردوبله مطرح بوده است.ازهوش مصنوعی هم خیلی جزئی ودرحد دستیاری استفاده کردیم.
به نظر میرسد که در این انیمیشن چندین سبک مختلف را با یکدیگر تلفیق کردید.
بله؛ برای اینکه مخاطبان خسته نشوند چهار سبک روایی بصری برای این کار داشتیم. یکی از سبکها مربوط به ابتدای کار میشود که با سوزندوزیهای جنوبی داستان اول را نقالی کردیم. سبک دیگر مربوط به گرافیک اصلی کار میشود که تلاش کردیم از لحاظ طراحی و بصری کارمان را ارتقا دهیم. همچنین در بخشی پدر پسر دلفینی خاطرهای تعریف میکند که عکس رندر دوبعدی از کار سیاه و سفید است. در بخشی دیگر هم تیمور خاطرهای تعریف میکند که شکل ارائه آن به مخاطبان دوبعدی است.
فرآیند نگارش و تولید پسر دلفینی چقدر طول کشید؟
ما از ابتدای نگارش تا پایان کار، یکسال و نیم وقت داشتیم و این خیلی وقت کمی است و بسیاری از مراحل را ما به شکل موازی انجام میدادیم و رکورد خوبی بهجا گذاشتیم.
شاید یکی از دلایلی که باعث دلنشین شدن پسردلفینی میشود، آهنگها و ترانههایی است که در ابتدا، میانه و پایان آن پخش میشود و خیلی به بافت کار نزدیک است. لطفا در رابطه با این آهنگها هم صحبت کنید.
بله جنس آهنگهایی که آقای حاجیپور میخواند به امروز ما نزدیک و جوانانه است. ما چهار آهنگ داخل کار داریم که دو موزیک ساخته آقای حاجیپور است و دو آهنگ دیگر را هومن نامداری و سامان معتمد ساختهاند که یکی را ارسلان جولایی خوانده بود و یکی دیگر را محسن شریفیان که خودش نوازندگی نیانبان و خوانندگی را بهعهده داشت. موزیکهایی که آقای حاجیپور خوانده مربوط به تم اصلی کار است و یکی دیگر مربوط به موزیک پدر است.
برای بخش بازارپردازی قسمت دوم انیمیشن کاری انجام میدهید؟
عروسک هشت شخصیت قسمت اول در ایران در گذشته ارائه شده بود. قسمت دوم شخصیت هیولای بامزهای را دارد و همچنین شخصیت لیلا، نهنگ بچه و مادر را داریم که برای عروسک شدن مناسب هستند. یک ناشر حرفهای در خارج از کشور برای انتشار کتاب پسر دلفینی در سطح جهان درخواست داده و باید ببینیم اوضاع به چه نحوی پیش میرود.