«جام‌جم» در گفت وگویی به ابعاد کمتر شنیده شده از شخصیت و زندگی دانشمند برجسته هسته‌ای پرداخت

شهید طهرانچی از زبان برادر

تجاوز اخیر رژیم جعلی صهیونیستی و آمریکا به کشورمان اگرچه در وهله اول به‌واسطه شهادت و جراحت جمع قابل‌توجهی از هموطنان عزیز، سبب تألم و اندوه جانگدازی شد اما بنا به تعبیر قرآنی کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کرْهٌ لَکمْ وَعَسَى أَنْ تَکرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَکمْ، خیراتی هم داشت و از‌جمله آنها ایجاد وحدت و انسجامی ناشی از کشش‌های معنوی و ذات حق‌طلب این ملت حسینی و همین‌طور توجه و جوشش غیرت در همه آحاد ملت نسبت به تداوم خیزش و رویش درخت تنومند علم در کشور که دشمن خام‌اندیشانه و در اوج رذالت فکر می‌کرد با زدن تعدادی از دانشمندان این مرز و بوم می‌تواند ریشه آن را بزند و بخشکاند.
تجاوز اخیر رژیم جعلی صهیونیستی و آمریکا به کشورمان اگرچه در وهله اول به‌واسطه شهادت و جراحت جمع قابل‌توجهی از هموطنان عزیز، سبب تألم و اندوه جانگدازی شد اما بنا به تعبیر قرآنی کتِبَ عَلَیکمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کرْهٌ لَکمْ وَعَسَى أَنْ تَکرَهُوا شَیئًا وَهُوَ خَیرٌ لَکمْ، خیراتی هم داشت و از‌جمله آنها ایجاد وحدت و انسجامی ناشی از کشش‌های معنوی و ذات حق‌طلب این ملت حسینی و همین‌طور توجه و جوشش غیرت در همه آحاد ملت نسبت به تداوم خیزش و رویش درخت تنومند علم در کشور که دشمن خام‌اندیشانه و در اوج رذالت فکر می‌کرد با زدن تعدادی از دانشمندان این مرز و بوم می‌تواند ریشه آن را بزند و بخشکاند.
کد خبر: ۱۵۱۰۷۰۹

این در‌حالی است که این حمله باعث شهرت بیشتر دانشمندان و برانگیختن کنجکاوی نسل جوان نسبت به شناخت این عزیزان شده است. در اصل، پروژه ترور دانشمندان هسته‌ای ایران البته امر جدیدی نیست و از سال‌ها قبل شروع شده بود اما این جنایات باعث تشجیع هر بیشتر نخبگان ملت نسبت به تداوم راه این شهدا برای توسعه هرچه بیشتر توانایی‌های کشور به‌خصوص در عرصه فناوری فوق‌پیشرفته بوده است. اکنون صدها بلکه هزاران دانشمند به‌عنوان همکار یا شاگرد با عشق و علاقه بیشتری راه طهرانچی، عباسی و فقهی و دیگران را ادامه می‌دهند و کارزار توسعه علمی کشور پر است از سرداران پراستعدادی که فناوری‌های شالوده‌شکن را صرف خدمت به ملت می‌کنند؛ چنان‌که همین شهدا هم همکاران و شاگردان شهدای سابق هسته‌ای کشور بودند و آن شهادت‌ها بر شجاعت علمی اینها افزود‌.

اکنون که به تصریح الهی (‌أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ‌) شهدای اخیر به نیابت از این ملت فداکار حسینی مهمان خوان الهی هستند، افق دید دانشمندان کشور به‌واسطه پرکشیدن شهدا به‌سوی حق بازتر شده است. به بهانه همین شهادت‌ها به سراغ امیر طهرانچی برادر شهید فیزیکدان محمدمهدی طهرانچی رفتیم تا ابعادی جدید از زندگی او را جویا شویم.
در ادامه متن این گفت‌وگو را می‌خوانیم: 

ضمن عرض تبریک و تسلیت به مناسبت شهادت برادر حضرتعالی، گفت‌وگو را آغاز می‌کنیم. لطفا به اجمال یک بیوگرافی از شهید طهرانچی ارائه بفرمایید؛ این‌که چند برادر و خواهر بودید و شهید طهرانچی فرزند چندم بودند و عمده فعالیت‌های علمی‌شان چه بود؟ 
ما سه برادر و یک خواهر بودیم. مرحوم پدرم کارمند بانک کشاورزی و اهل تهران بودند. دکتر طهرانچی فرزند اول خانواده و در سال 1344 در تهران چشم به جهان گشودند. دوران کودکی دکتر تا 9سالگی در شهرستان ملایر گذشت و به‌واسطه مأموریت پدرمان به شهرستان چالوس رفتیم و سال 67 به تهران مراجعت کردیم. برادر شهیدم چندین مرتبه از 17سالگی و تا زمان دانشجویی داوطلبانه عازم جبهه شدند و دو مرتبه به درجه جانبازی نائل آمدند. مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را در دانشگاه شهید بهشتی گذراندند. در نهایت وقتی برای دوره دکتری حائز شرایط دریافت بورسیه خارج از کشور شدند. به رغم آن‌که امکان رفتن کشورهای دیگری برای‌شان مهیا بود روسیه را انتخاب کردند به‌لحاظ این‌که اولا که خداوند آن زمان به ایشان فرزند عطا کرده بودند و با توجه به تقیدی که خودشان و همسرشان داشتند و با در نظر گرفتن این‌که هوای روسیه سرد است، مردم آنجا از لحاظ پوشش هم شرایط مناسب‌تری نسبت به کشورهای دیگر دارند. در عین حال دغدغه رفت‌وآمد راحت‌تر به ایران را داشتند و روسیه نزدیک‌تر بود. مقطع دکترای ایشان حدود سه سال و نیم طول کشید و با وجود آن‌که اساتید نوبلیست داشتند و شرایط تداوم تحصیل و کار در خارج از کشور برای‌شان فراهم بود، به دانشکده فیزیک دانشگاه شهید بهشتی برگشتند. از سال 1397 به ریاست دانشگاه آزاد انتخاب شدند. بعد از سال‌ها مجاهدت علمی و تلاش برای توسعه آموزش عالی همراه همسرشان در حمله اخیر رژیم ددمنش صهیونیستی به آرزوی دیرینه خود یعنی شهادت رسیدند.

از ابعاد شخصیتی شهید طهرانچی بیشتر برای‌مان بگویید و این‌که ایشان صرفا یک دانشمند و فیزیکدان فعال در حوزه هسته‌ای بودند یا خیر.
‌دستگاه تبلیغاتی دشمن تلاشی می‌کند شهید طهرانچی و سایر دانشمندان دیگر ایرانی را صرفا توسعه‌دهنده توانایی هسته‌ای ایران جلوه دهد، که البته اگر هم این باشد، مایه مباهات و غرور‌آفرین است اما هدف آنها این است که سایر ابعاد شخصیتی این نخبگان را به محاق ببرند و مانع الگوسازی از این شخصیت‌های بزرگ در میان جوانان شوند. در تبلیغات دشمن طوری تصویر می‌شود که انگار این بزرگواران و دکتر طهرانچی فقط در حوزه فیزیک هسته‌ای فعالیت داشتند در صورتی که ایشان و سایر دانشمندان موسوم به هسته‌ای عمدتا در سایر حوزه‌های مطالعاتی مثل فیزیک و لیزر و فوتونیک صاحب تخصص بودند و اساسا این‌طور نبود که همه آنها مثلا کارمند سازمان انرژی هسته‌ای باشند. باید به یک نکته قابل توجه در همین زمینه اشاره کنم و آن این‌که ایشان حدود یک ماه قبل از شهادت‌شان به من و برخی از دوستان گفتند google scholar مقالات علمی من را حذف کرده و فرمودند احتمالا دشمن می‌خواهد غلطی بکند و هدف این است که اگر مردم بخواهند در موضوع علمی من جست‌وجو کنند دسترسی به مقالات علمی‌ام نداشته باشند. ایشان همیشه در انتظار شهادت بودند و هراسی از ترور نداشتند. 
شهید طهرانچی علاوه بر فیزیک، علایق و استعدادهای دیگری هم داشتند و اساسا شخصیت ذوابعادی داشتند. تمام نمرات مدرسه‌شان 20 بود و آثار نخبگی در ایشان هویدا بود. از این نظر کار برای ما بچه‌های دیگر خانواده سخت بود. چون همیشه معلم‌ها ما را با ایشان مقایسه می‌کردند. در اینجا لازم است خاطره‌ای از استعداد این شهید بزرگوار در تدریس علوم بگویم. برخلاف ایشان من چندان به درس علوم علاقه‌مند نبودم. یادم می‌آید زمانی که دوم راهنمایی بودم یک روز ایشان از جبهه برگشتند و به من گفتند همراه من نماز جمعه می‌آیی‌؟ عرض کردم فردا امتحان فیزیک دارم و باید درس بخوانم. ایشان من را مجاب کردند که برویم.
در مسير نماز جمعه عناوين کلي درس را مي‌گفتم و ايشان به‌طور عملي و با ارائه مثال‌هاي مشهود از محيط اطراف پرسش و پاسخ (به‌صورت تعاملي) براي من مفاهيم مرتبط با فيزيک را توضيح دادند. جالب اين‌که فرداي آن روز در امتحان نمره بالايي آوردم به‌طوري که برخي همکلاسي‌ها من را به تقلب متهم کردند. اين رويکرد کاربردي_‌تعاملي و مشارکت دادن دانش‌آموزان و دانشجويان در امر يادگيري بعدها در روند کاري ايشان ادامه داشت و بعدها وقتي در مدارس يا دانشگاه فيزيک درس مي‌داند، يادم هست با ‌ودشان انواع وسايل کمک‌آموزشي به کلاس مي‌بردند و از انواع روش‌هاي مشارکتي براي يادگيري مفاهيم بنيادين فيزيک به دانشجويان بهره‌ مي‌بردند. بعد ديگر شخصيتي ايشان توجه ويژه به معارف الهي و حضور در مراسم مذهبي و به‌خصوص در مجالس عزاداري سيد و سالار شهيد بود. ايشان بر اهميت شرکت در مجالس ذکر مصيب امام حسين(ع) تأکيد ويژه داشتند. در يکي از مصاحبه‌هاي‌شان مي‌گويند چيزي که جلوي کبر و غرور و روشنفکرنمايي را مي‌گيرد، شرکت در جلسات روضه اباعبدالله است. از زماني که مراسم پياده‌روي اربعين در کربلا شکل گرفت ايشان مقيد به حضور در اين مراسم بودند و پياده‌روي اربعين‌شان ترک نمي‌شد. به‌جز بار آخر که بنابر ابراز نگراني مقام معظم رهبري در مورد امنيت شخصي ايشان، فقط تا مرز رفتند و آنجا در يک موکب فعاليت داشتند. 
اين شهيد عزيز مرتب از سال 62 در جلسات درس اخلاق حاج‌آقا مجتبي تهراني(ره) شرکت داشتند. دو شخصيت معنوي در تربيت‌ ايشان تأثير عميقي داشت که يکي از آنها آيت‌الله حاج‌آقا مجتبي تهراني بود و شخصيت ديگر مقام معظم رهبري بودند. رابطه عاطفي و معنوي عميقي با اين دو بزرگوار داشتند. با قرآن و  حافظ مأنوس بودند. در عين حال، اهل مطالعه بسيار جدي در ساير حوزه‌هاي تعليم و تربيت، علوم اجتماعي و انساني بودند.  

با اين همه مشغوليت کي به خانواده مي‌رسيدند؟ 
ايشان خستگي‌ناپذير بودند و اهل توجه به خانواده و دوستان بودند. نسبت به اعضاي خانواده رفتار پدرانه داشتند و حواس‌شان به ابعاد زندگي همه ماها بود. 

رويکرد تعاملي و مشارکتي در رويکرد مديريتي آن هم ديده مي‌شد؟ 
بله، ايشان مرتبا با دانشجويان و همکاران جلسات کارشناسي برگزار مي‌کردند و رويه‌شان اين‌طور بود که به‌رغم عنوان رياست در ابتداي جلسه روي صندلي رياست بر صدر نمي‌نشستند و در بحث ايده‌سازي و بارش فکري مانند يکي از اعضاي جلسه به‌صورت برابر با ديگران عمل مي‌کردند و مثلا بعد از سه ساعت بحث و بررسي انتقادي از موضع برابر، در نهايت وقتي جلسه به يک خروجي مبتني بر عقل جمعي و تصميم پخته و انديشيده مي‌رسيد. ايشان روي صندلي رياست مي‌نشستند و دستور پيگيري خروجي جلسه را مي‌دادند. همچنين در تبيين نظرات خود هم بسيار اقناعي عمل مي‌کردند و براي همکاران و دانشجوياني که با مباحث آشنا نبودند، گاهي با صرف وقت و حوصله بسيار چندين و چندبار توضيحات مفصل ارائه مي‌دادند و به‌قول دوستان‌شان چندين بار تخته وايت‌برد رو توسط ايشان پر مي‌شد و پاک مي‌شد. دانشجويان و همکاران به اين اذعان دارند که وقتي براي ايشان ايده‌هاي تحقيقاتي مطرح مي‌کردند با ذهني باز پذيرا بودند و به تکميل ايده‌پردازي کمک مي‌کردند و در جلسات بعدي با آن افراد پيگير بودند و گاهي از خود مبدع ايده بيشتر به تکميل آن کمک مي‌کردند و حتي ايده‌‌هاي جديد به همکاران مي‌دادند. 

ايشان با ديگر شهداي هسته‌اي چه رابطه‌اي داشتند؟  
با عده‌اي از بزرگواران تازه شهيد شده در دانشگاه شهيد بهشتي رفيق بودند و شهداي بزرگوار شهرياري، فخري‌زاده، ذوالفقاري، عباسي و فقهي را به‌واسطه هم‌دانشگاهي بودن از نزديک مي‌شناختند و با برخي از آنها رفت و آمد خانوادگي داشتند. با عده‌‌اي ديگر از دانشمندان هسته‌اي هم به‌واسطه ساير فعاليت‌هاي تحقيقي و نخبگاني آشنا بودند. مثلا شهيد دکتر مسعود عليمحمدي که استاد فيزيک دانشگاه تهران و از حلقه‌هاي مطالعاتي بودند با آقاي دکتر طهرانچي و ساير دوستان فلسفه علم مي‌خواندند. روز شهادت دکتر عليمحمدي همراه با شهيد فخري‌زاده جلسه فلسفه علم داشتند، که دکتر عليمحمدي را به شهادت رساندند.

با توجه به جايگاه دکتر در مديريت علمي کشور و رياست‌شان بر دانشگاه آزاد ايشان افق توسعه علمي کشور را چگونه مي‌ديدند و چه مسير و آينده‌اي را براي کشور متصور بودند؟ 
به‌عنوان يک مدير دانشمند، هميشه حديث امام علي‌(ع) که مي‌فرمايند: «‌العلم سلطان من وجده صال به و من لم يجده صيل عليه» دانش سلطنت و قدرت است، هر که آن را بيابد با آن پيروز شود و هر که آن را نيابد مغلوب گردد» نقشه راه شهيد بزرگوارمان بود. از نگاه ايشان علم به معناي واقعي کلمه منشأ واقعي قدرت است و اقتدار علمي باعث کاهش آسيب‌پذيري‌ها کشور در برابر دشمنان مي‌شود. اگر عزت، قدرت و رفاه براي کشور و مردم مي‌خواهيم بايد توليد علم و فناوري را تقويت کنيم. آن شهيد بزرگوار تصريح داشتند استکبار جهاني با ترسيم مرزهايي از علوم که موجب استيلاي خود بر ساير ملل مي‌شود و ملت‌هاي ديگر را که مي‌خواهند از اين مرزها بگذرند و به استقلال علمي برسند، خطرساز تلقي مي‌کند و تمام تلاش خود را براي تحت فشار قرار دادن اين ملت‌ها و دور کردن آنها از مرزهاي علم و فناوري مي‌کند. دانشمندان و علم‌پژوهان ايراني که قلب‌شان براي عظمت و بزرگي ايران اسلامي مي‌تپد، چه آنهايي که در داخل ايران هستند و چه ايرانياني که در خارج از ايران زندگي مي‌کنند، در صورتي‌که در مسير اعتلاي علمي و فناوري کشور قدم بردارند، براي دشمن اين سرزمين قابل تحمل نيستند. چون دشمن، ايران يکپارچه و قوي نمي‌خواهد. شهيد عزيز ما يک‌بار بعد از تحريم دانشگاه شهيد بهشتي، خاطره‌اي از ملاقات سفير وقت يکي از کشورهاي اروپايي در دانشگاه نقل مي‌کردند که به آن سفير گفته بودند به‌رغم ژست اروپايي‌ها و چهره علمي که از خودشان نشان مي‌دهد اروپا برگشته به دوران قرون وسطي و همان‌طور که با گاليله برخورد کرده، الان با تحريم دانشگاه‌ها، علم را محاکمه مي‌کند و علم‌ستيز است. در راستاي همين درک از رابطه علم و قدرت دکتر طهرانچي در زمان شهيد بزرگوار رئيسي که توليت حرم رضوي را عهده‌دار بودند تشکيل معاون علمي براي آستان قدس رضوي و خادمان علمي آستان رضوي را پيشنهاد دادند. نگاه‌شان اين بود که با توجه به اين‌که يکي از القاب امام رئوف ثامن‌الحجج امام رضا‌(ع) عالم آل محمد است، اجلاس و سمينارهاي علمي ملي و بين‌المللي علمي در کنار اين مضجع شريف برگزار شود و مشهدالرضا محل رفت‌وآمد دانشمندان و انديشمندان کشورها شود و خيزش و جريان‌سازي علمي کشور از کنار اين آستان دنبال شود و به اين ترتيب، اين به نهضت علمي جمهوري اسلامي برکت مي‌بخشد. ايشان در عين بي‌اعتمادي به غرب، پيرو اعتقاد به تعالي جمهوري اسلامي از مسير توسعه علمي و حکمراني علم و فناوري و در نهايت مرجعيت علمي ايران اسلامي بودند؛ دانشگاه حل مسأله و کارآمد را مبدأ تحولات مي‌دانستند و براي رشد جايگاه علمي آموزش عالي کشور و ارتقاي علمي و توسعه دانشگاه شهد بهشتي و دانشگاه آزاد اسلامي در زمان مسئوليت‌شان با تلاش و غيرتي مثال‌زدني عالمانه براي توسعه اين دانشگاه تلاش مي‌کردند. در واقع دکتر معتقد بودند ايران اسلامي با پشتوانه رهبري عزيز و حکيم مي‌تواند مسير علمي را طي کند، خيزش علمي در دانشگاه‌ها رخ دهد و به مرجعيت علمي جمهوري اسلامي ايران در دنيا برسد.
 
نگاه سياسي شهيد طهرانچي چه بود، جمهوري اسلامي در منظومه فکري ايشان چه جايگاهي داشت و اين را از اين جهت مي‌پرسم که معمولا مردم دانشمندان علوم پايه را به نوعي فقط متخصصان يک حوزه از علم مي‌دانند که کاري به سياست ندارند؟
در جواب اين سؤال بايد عرض کنم دکتر عزيز ما تربيت شده مکتب امام راحل و رهبري فرزانه انقلاب بودند و جمهوري اسلامي را حرم مي‌دانستند و دفاع از حرم را بر همه واجب مي‌دانستند. از همين‌رو خدمت به مردم اين سرزمين را بر خود واجب کرده بود و تا پاي جان براي ايران و اسلام ماند. حضرت آقا را لنگرگاه کشتي انقلاب مي‌دانستند و با جديت فرمايشات معظم‌له را دنبال مي‌کردند. هميشه مي‌فرمودند در کشور کسي به دغدغه‌مندي آقا براي توسعه علم و فناوري وجود ندارد. به لحاظ فکري تبعيت کامل از رهبري مورد توصيه و تاکيد ايشان بود که در سخنراني‌هاي‌شان هم بر اين تصريح داشتند که عقب‌تر يا جلوتر از مقام رهبري نباشيم. در بازي‌هاي سياسي قرار نمي‌گرفتند و براي ماندن در مسئوليت به احدي از جريانات سياسي نگاه ويژه نداشتند، حق را مي‌شناختند و در مسير حق قدم برمي‌داشتند.

به‌نظرتان جامعه علمي کشور براي ادامه راه شهيد طهرانچي چه بايد بکند؟ نقش خانواده‌ها، دانشگاه‌ها و نخبگان و ساير نهادها چيست؟ 
دکتر عزيز ما عاشق کشور و مردمان کشورش بود و معتقد بود از مسير اقتدار علمي مي‌توانيم براي مردم آرامش و رفاه بياوريم و علم مي‌تواند امنيت پايدار آورد. معتقد بود هرجا که به شما کاري سپردند، بايد آن را قطب عالم دانست و با همين نگاه بود که تمام تلاش خود را براي توسعه و رشد آن مسئوليت که به ايشان سپرده شده بود انجام مي‌داد. اعتقاد داشتند براي پاسداري از اين سرزمين و مردمان غيورش اساتيد و دانشمندان بايد منطبق با نيازها و اقتضائات کشور وارد صنايع مختلف از صنعت دفاعي گرفته تا صنايع ديگر شده و نيازهاي علمي صنايع کشور را رفع کنند و اسير ملاحظات غيرعلمي نشوند. همچنين معتقد بودند که دانشگاه‌ها بايد در درون صنايع باشند تا فرزندان اين کشور با مهارت‌هاي لازم و مرتبط با نيازهاي کشور پرورش يابند و بتوانند مسائل محيط پيراموني‌شان را عالمانه حل کنند. پيرو همين دغدغه، ايشان اهتمام داشتند کتابي را ترجمه کنند و در اختيار فعالان عرصه علم و فناوري بگذارند که با موضوع سياستگذاري علم به روند سياستگذاري تحقيقات علمي در آمريکاي قرن 21 مي‌پردازد و در همين رابطه توصيه ايشان به رصد دانشجويان و محققان به سياستگذاري علم در کشورهاي ديگر بود. در واقع در حوزه سياستگذاري علم در مورد وظايف نهادهاي تصميم‌ساز در حوزه توسعه علمي و سياستگذاري درست در اين وادي، ايشان مطالعات جدي داشتند که يکي از ثمرات آن تلاش ايشان و همکاران‌شان براي ترجمه کتاب بسيار مفصل «آن سوي اسپوتنيک» بود، دکتر در مراسم رونمايي کتاب از قول نويسندگان آن کتاب تاکيد داشتند که اگر ملت و دولتي از پرداختن به علم غفلت کنند، بهاي آن را در آينده خواهند پرداخت. همان‌جا گفته بودند که با توجه به تجربه بيش از يک دهه در سياست علم، اين کتاب را در حوزه سياستگذاري علم و فناوري مفيد تشخيص مي‌دهند. با اين‌حال روحيه تحول‌گرا و نوآور ايشان به اين شکل بود که براي توسعه و تحول منتظر ساختارها و نهادها نمي‌ماندند و اگر در جايي ساختاري مزاحم بود با خستگي‌ناپذيري و به سرعت اقدام به اصلاح يا جايگزيني آن مي‌کردند و به اصطلاح معتقد به عملکرد آتش به اختيار عالمانه در حوزه توسعه علمي بودند. اين خستگي‌ناپذيري از نيت خالص ايشان برمي‌آمد. بنابراين در پاسخ شما بايد بگويم که اگرچه جامعه علمي کشور وظايف نهادي براي توسعه علمي کشور و حمايت از نخبگان دارد که بسيار مهم است اما جوانان و نخبگان به تأسي از افرادي مانند شهيد طهرانچي و ساير دانشمندان عزيزمان براي تحقق ايده‌هاي علمي خود بايد با جديت، اميد، توکل و توسل به ائمه پروژه‌هاي علمي خود را پيگيري کنند. ببينيد کسي مانند شهيد اميرحسين فقهي که از شاگردان شهيد شهرياري بود، شهيد مينوچهر عزيز، شهيد ذوالفقاري و ديگر شهدا عاشق کشور و مردم بودند و علم‌شان را در طبق اخلاص براي رشد و تعالي کشور گذاشتند‌. من مطمئن هستم همين نسل به اصطلاح z و به قول دکتر شهيد نسل فناوري که برخي‌ها در حميت و جديت آنها تشکيک مي‌کردند، پاي کشور مي‌ايستند و در مقابل اسرائيل کثيف و کودک‌کش که به خاک کشورمان جسارت کرد و تعدادي از هموطنان‌مان عزيزمان را از ما گرفت، خواهد ايستاد، چنان‌که در همين جسارت اخير آنها غيرت اين نسل به اين خاک کشور مشهود بود. همه ما شاهد حماسه حضور و غيرت مردم بوديم و از همه وطن‌دوستان داخل و خارج کشور اتحاد در مقابل رژيم کودک‌کش ديديم. اين نسل در وطن‌دوستي و ايجاد انسجام و ايستادگي حماسه خلق کرده و قطعا از اين به بعد هم چنين خواهيم بود. بي‌شک به برکت خون شهدا درخت علم و فناوري در اقتدار جمهوري اسلامي بارورتر خواهد شد و نسل جوان اين کشور قطعا قوت بيشتري خواهد گرفت و مسير طهرانچي و ديگر دانشمندان مقتدر و ديگر شهدا توسط اين جوانان به سوي عظمت و افتخارات بيشتر ادامه خواهد يافت ان‌شاء‌الله.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها