سند ملی قدرت رسانه‌ای، ضرورت پیروزی در جنگ شناختی

در جهان پسامدرن، مرز‌های قدرت جغرافیایی و نظامی به‌تدریج جای خود را به قدرت نرم و ادراکی داده‌اند. رسانه در این منظومه، دیگر ابزار انتقال پیام نیست بلکه بستر شکل‌گیری فهم جمعی، بازسازی هویت ملی و تثبیت اراده سیاسی ملت‌هاست. هر قدرتی که توان روایت‌سازی و تثبیت چارچوب ذهنی جامعه را داشته باشد، درواقع بر ادراک، تصمیم و کنش عمومی حکومت می‌کند. این حقیقت، رسانه را از حاشیه تبلیغات به قلب حکمرانی منتقل کرده است.
کد خبر: ۱۵۲۹۶۳۲
نویسنده دکتر محمودرضا امینی - کارشناس ارشد راهبردی وحکمرانی اسلامی

در منطق حکمرانی اسلامی، رسانه صرفا بلندگوی نظام یا خط مقدم تبلیغ سیاسی نیست بلکه امتداد نهاد معرفت و هدایت است. از نگاه اسلام، هدایت انسان‌ها تنها با علم و تبلیغ صورت نمی‌گیرد بلکه به «ادراک جمعی» و «نظام معنا» نیاز دارد؛ همان چیزی که رسانه امروز تولید می‌کند. بنابراین، مدیریت رسانه‌ای در حکومت اسلامی بخشی از دین‌مداری حکمرانی است: حفظ و مدیریت ادراک عمومی در مسیر حقیقت الهی.

رسانه؛ شاخص اقتدار ملی و رکن تمدنی

اقتدار ملی دیگر با شاخص‌های سخت اندازه‌گیری نمی‌شود. امروز کشور‌هایی با جمعیت محدود، اما قدرت رسانه‌ای گسترده، اثرگذاری جهانی دارند. رسانه ابزار شکل‌دهی به تصویر ذهنی ملت‌هاست و تصویر از واقعیت اثرگذارتر است. آن‌که بتواند تصویر خود را تثبیت کند، عملا قدرت خود را در ذهن جهان حک می‌کند.

در این معنا، رسانه، شاخص اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. رسانه ایرانی نه فقط باید صدای مردم و نظام باشد بلکه باید مأموریت تمدنی انقلاب اسلامی را روایت کند: نشان دادن ایران به‌عنوان مرکز عقلانیت، اخلاق و عدالت در جهان متلاطم امروز. این وظیفه، مستلزم عبور از نگاه تبلیغاتی و ورود به تفکر راهبردی رسانه‌ای است.

غفلت از این نگاه، منجر به وابستگی به بستر‌های بیرونی و سپس بحران ادراک شده است. امروز اکثر پلتفرم‌ها زیر سلطه ساختار سرمایه‌داری جهانی و مراکز صهیونیستی‌اند که منطق آنها «محو حقیقت» و «تحریف معنا» ست. در نتیجه، هر پیام حق‌طلبانه از سوی ملت‌های مستقل، در سامانه‌های جهانی یا سانسور می‌شود یا تحریف.

رسانه و جنگ روایت‌ها 

جهان معاصر درگیر نوعی جنگ نرم است که از مرز‌های ژئوپلیتیک فراتر رفته و ذهن‌ها را هدف گرفته است. دشمنان ایران و اسلام، با مدیریت گسترده رسانه‌ای، نه برای انتقال خبر بلکه برای تحریف نظم ادراکی ملت‌ها تلاش می‌کنند. از شبکه‌های بزرگ جهانی تا پلتفرم‌های اجتماعی، میدان نبرد روایت‌هاست: نبرد عقل و تبلیغ، حقیقت و تحریف، و هویت در برابر تقلید.

در این میدان، جمهوری اسلامی اگرچه از نظر تولید محتوا پیشرفت‌هایی داشته، اما هنوز فاقد مدیریت قدرت رسانه‌ای در سطح ملی است. مسأله اصلی، نگاه پروژه‌ای و مقطعی به رسانه است؛ رسانه‌ای که هر چهار سال با تغییر دولت، سیاست‌ها و اهدافش تغییر می‌کند، نمی‌تواند نقش تمدنی ایفا کند.

بنابراین، نخستین گام برای خروج از این وضعیت، درک رسانه به‌عنوان یک رکن از ساختار قدرت ملی است؛ همان‌گونه که ارتش، دیپلماسی و اقتصاد ارکان دیگرند. رسانه باید در کنار این ارکان، با سیاست واحد و مأموریت کلان اداره شود.

رسانه در منطق حکمرانی اسلامی

در حکمرانی اسلامی، قدرت نه برای سلطه بلکه برای هدایت است. رسانه به‌عنوان ابزار هدایت، کارکرد چهارگانه دارد:
۱. تولید معنا و اعتماد عمومی: شکل‌دادن به فهم درست از سیاست‌ها و تصمیمات حکومتی
۲. حفظ هویت امت: جلوگیری از تفرقه ذهنی و فرهنگی ایجادشده توسط پلتفرم‌های بیگانه
۳. تقویت مشارکت و بصیرت: ارتقای سطح تحلیل جامعه برای تصمیم‌های آگاهانه و مؤمنانه
۴. مقابله با استعمار ادراکی: شکستن انحصار جهانی روایت‌ها و معرفی منطق حق بر پایه عقلانیت اسلامی.
در چنین دیدگاهی، رسانه از ابزار تبلیغ فراتر می‌رود و به «نظام معرفتی» بدل می‌شود؛ یعنی هر پیام رسانه‌ای باید نه‌تنها اطلاع دهد، بلکه فهم و جهت ایجاد کند. رسانه مؤمن، رسانه‌ای است که هم خبر می‌دهد و هم معنای آن را در مسیر حق می‌چیند.

*۳ محور در سند ملی قدرت رسانه‌ای
عصر کنونی، عصر پراکندگی روایت‌هاست. جمهوری اسلامی برای حفظ انسجام ادراکی باید سند ملی قدرت رسانه‌ای تدوین کند؛ سندی که موقعیت رسانه را از سطح ابزار به سطح راهبرد ارتقا دهد. این سند باید سه محور را تعریف کند:
۱. استقلال فناورانه و بستر‌های بومی: توسعه پلتفرم‌های ایرانی در سطوح داده، توزیع و تعامل، به‌گونه‌ای که وابستگی به شبکه‌های خارجی پایان یابد.
۲. تربیت نخبگان ادراکی و مفسران اجتماعی: تربیت نسل جدیدی از مدیران رسانه‌ای که درک تمدنی و تحلیلی از کارویژه رسانه داشته باشند، نه صرفا تخصص فنی.
۳. ماموریت تمدنی و بین‌المللی: تبدیل رسانه‌های ایرانی به حاملان روایت جهانی انقلاب اسلامی، با زبان بین‌المللی و بیانی مبتنی بر عدالت و عقلانیت.
مهم‌تر از همه، مدیریت کلان رسانه باید ذیل ساختار‌های راهبردی کشور قرار گیرد؛ به‌ویژه شورای عالی امنیت ملی یا شورایی ویژه از آن تا تصمیمات درباره رسانه بر پایه منطق قدرت ملی اتخاذ شود، نه صرف نگاه تبلیغاتی یا بودجه‌ای.

*فرصت‌های بی‌نظیر در برابر ایران
از مهم‌ترین چالش‌های رسانه‌ای کشور می‌توان به ضعف در ساختار رصد هوشمند، تعدد مراکز تصمیم‌گیری و عدم هماهنگی در پیام‌های رسمی اشاره کرد. بسیاری از رخداد‌های بین‌المللی با تأخیر یا سکوت رسانه‌ای مواجه می‌شوند و همین مسأله فضای روایت جهانی ایران را به دیگران واگذار می‌کند.

در مقابل، فرصت بی‌نظیری برای جمهوری اسلامی وجود دارد: افزایش اعتماد جهانی به رسانه‌های مستقل، رشد فناوری بومی و گسترش مخاطبان عدالت‌خواه در جهان. این بستر، اگر با راهبری هوشمند و هدفمند پیش برود، می‌تواند ایران را به قدرت رسانه‌ای تمدنی و مرجع اصلی روایت در محور مقاومت تبدیل کند.

*پیشنهاد‌های نهایی
آنچه در بالا آمد، ما را به پنج پیشنهاد نهایی برای ایفای نقش دقیق و درست نظام رسانه‌ای جمهوری اسلامی در جهان امروز می‌رساند:
۱. رسانه در منطق حکمرانی اسلامی، قدرتی ادراکی و تربیتی است، نه صرفا تبلیغاتی.
۲. اقتدار ملی بدون اقتدار رسانه‌ای ناقص است؛ زیرا رسانه، نظام فهم عمومی را شکل می‌دهد.
۳. دشمنان اسلام از رسانه برای استعمار ذهن‌ها بهره می‌برند، درحالی‌که انقلاب اسلامی باید از رسانه برای آزادسازی ادراک بشر استفاده کند.
۴. تشکیل شورای عالی رسانه راهبردی در تراز ملی، و تدوین سند ملی قدرت رسانه‌ای، راه نجات از پراکندگی و ضعف ساختاری کنونی است.
۵. تقویت نخبگان تحلیلگر و ادراکی، بومی‌سازی فناوری‌های داده و پلتفرم، و ارجاع رسانه به منطق تمدنی اسلام، سه محور اصلی جهش در این عرصه است.
در پایان، رسانه ایرانی باید نه برای انعکاس واقعیت‌ها، بلکه برای خلق حقیقت در ذهن‌ها تلاش کند. رسانه امت اسلامی، باید سامانه ادراک عدالت، عقلانیت و معنویت باشد، زیرا در عصر روایت‌ها، آن‌که ذهن‌ها را هدایت می‌کند، جهان را اداره می‌کند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

سید علی بطحایی معتقد است ضرورت تدوین منشور اخلاقی برای هیات‌ها ضروری است تا فرهنگ «نقد عالمانه» جایگزین رفتار‌های تنش‌زا شود

ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

نیازمندی ها