گزارش جام‌جم از سری جدید برنامه «ملازمان حرم» شبکه افق

از زبان مـادران لاله‌ها

ادای دین ملازمان حرم به شهدای جنگ ۱۲روزه

برنامه «ملازمان حرم» سال‌هاست که با روایت زندگی و ایثار خانواده شهدای مدافع حرم جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان پیدا کرده است. فضه‌سادات حسینی، مجری این برنامه، با همدلی و صداقت پای صحبت مادران، همسران و فرزندان شهدا نشسته و تلاش کرده صدای مظلومیت و مقاومت آنها را به گوش مردم برساند.
برنامه «ملازمان حرم» سال‌هاست که با روایت زندگی و ایثار خانواده شهدای مدافع حرم جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان پیدا کرده است. فضه‌سادات حسینی، مجری این برنامه، با همدلی و صداقت پای صحبت مادران، همسران و فرزندان شهدا نشسته و تلاش کرده صدای مظلومیت و مقاومت آنها را به گوش مردم برساند.
کد خبر: ۱۵۱۰۷۷۲
نویسنده زهرا عباسی - گروه رسانه
 
حالا در فصل جدید، ملازمان حرم سراغ سوژه‌ای متفاوت و بسیار مهم رفته است‌؛ شهدای جنگ تحمیلی ۱۲روزه ایران ورژیم صهیونیستی، که این‌روزها نام‌و‌یادشان در جامعه طنین‌انداز شده است. این فصل روایتی تازه از جانفشانی و ایستادگی مردان و زنانی است که در برابر تجاوز دشمن ایستادند و با خون خود امنیت و عزت را برای ایران رقم زدند. جام‌جم به‌بهانه آغاز فصل جدید و روایت این‌روزهای پرحادثه، با فضه‌سادات حسینی گپ‌وگفتی داشته تا از تجربه‌ها، دغدغه‌ها و حال و هوای این روزهایش بیشتر بدانیم. 

به‌عنوان مجری ملازمان حرم، چطور با خانواده شهدا ارتباط برقرار می‌کنید و چه رویکردی در مصاحبه‌ها دارید که باعث می‌شود این‌قدر صمیمی و اثرگذار باشد؟
همان‌طور که در تیتراژ برنامه آمده، از فصل دوم تاکنون افتخار داشته‌ام میزبان خانواده شهدا باشم. همیشه قرارمان این بوده که پای صحبت‌ها ودرددل‌های‌شان بنشینم،با آنها همدلی کنم وکمک کنم خاطرات‌شان راراحت‌ترمروروبیان کنند.ازکودکی با خانواده شهدا مأنوس بوده‌ام و در این فرهنگ رشد کرده‌ام، چه از طریق مدرسه شاهد و همکلاسی‌هایم، چه دوستان پدر و چه دوستان و آشنایان خانوادگی و....هرچه بزرگ‌ترشدم، این ارتباطات عمیق‌تر شد و خوشبختانه توانستم خانواده شهدا را بهتر درک کنم و همین همدلی باعث شد آنها با خیال راحت خاطرات‌شان را بازگو کنند.گاهی می‌پرسند چرا کمتر در برنامه دیده می‌شوم‌؛ دلیلش این است که من در هنگام ضبط کمک‌شان می‌کنم تا بهتر و راحت‌تر صحبت کنند و چون زمان برنامه محدود است، ترجیح می‌دهم بیشتر شنونده باشم تا مهمانان بتوانند صحبت کنند و تصاویر و صحبت‌های ایشان منتشر شود. ما گاهی ساعت‌ها یا حتی چند روز برای تهیه یک برنامه کوتاه وقت می‌گذاریم، چون خاطرات زیاد و شنیدنی است. در این کار، فقط فن گفت‌وگو کافی نیست‌؛ باید بتوانی همدلی کنی تا خانواده شهدا با وجود داغی که دارند، به تو اعتماد کرده و خاطرات‌شان را بازگو کنند. 
 
دراین سال‌ها چطور سوژه‌ها و مهمان‌های برنامه ملازمان حرم راانتخاب کردید و روند پرداختن به خانواده‌های شهدا و موضوعات مختلف چطور پیش رفت؟
در فصل‌های اول برنامه، تمرکز ما بر شهدای مدافع حرم بود و همسران و مادران شهدا مهمان برنامه بودند. گاه به‌فراخور برنامه با فرزندان و دیگر اعضای خانواده شهدا هم گفت‌وگو کردیم. استقبال خانواده‌های شهدا بسیار خوب بود و بسیاری از آنها مشتاق حضور در برنامه بودند. در حد توان تلاش کردیم به همه بپردازیم اما هنوز بسیاری از شهدا باقی مانده‌اند که مدیون‌شان هستیم و امیدواریم فرصت پرداختن به آنها فراهم شود. فصل پنجم برنامه را در ماه رمضان با ۳۰ قسمت تولید کردیم و همان زمان اعلام شد که فصل شهدای پرواز اردیبهشت نیز به‌عنوان ضمیمه در ایام اولین سالگرد شهدای خدمت پخش خواهد شد. در شرایط عادی و فصل‌های ۱ تا ۴ معمولا سراغ شهدایی رفتیم که کمتر به آنها پرداخته شده بود و اغلب هم از شهرستان‌ها هستند اما در فصل ۵ چون تمرکزمان بر شهدای راه آزادی قدس شریف بوده، از شهدای طوفان‌الاقصی تا شهدای فروردین ۱۴۰۳ به شهدای خاص بسیاری هم پرداختیم. 
به طور مثال مصاحبه همسر شهید نیلفروشان، قبل از چهلم همسرشان و اولین گفت‌وگوی ایشان بود. در واقع این لطف و اعتماد خانواده شهدا به ماست. بعد از آن، ویژه‌برنامه سالگرد شهدای پرواز اردیبهشت را داشتیم و با خانواده‌های این شهدا صحبت کردیم. بعد از آن هم قرار بود برنامه ادامه پیدا کند و فصل جدید آن ساخته شود؛ جلساتی هم با حضور عوامل برنامه و مدیر شبکه برگزار شدونکات مد نظرمدیران شبکه و تیم ملازمان حرم بررسی شد اما با شروع جنگ تحمیلی۱۲روزه، از همان روز اول کار را آغاز کردیم تا به این شهدای عزیز بپردازیم. البته شرایط روحی خانواده‌ها،مسائل اجتماعی و امنیتی به‌صورت کامل مهیا نبود و به همین دلیل کارمان به‌صورت رسمی ازاواخرجنگ شروع شد.بسیاری ازمصاحبه‌ها ضبط شد اما به‌جای کنداکتور روزانه که در فصل‌های قبل داشتیم، قرار بر این شد که هفته‌ای دو روز، پنجشنه و جمعه برنامه تقدیم مخاطبان عزیز گردد. 
فعلا سوژه‌های برنامه ما شهدای جنگ اخیر ازاقشار مختلف هستند‌؛ ازپاسداران و ارتشی‌ها تا افراد عادی، دانشمندان، سرداران و...، پیر و جوان و کودک و زن و مرد. این روایت‌ها به مرور پخش می‌شود. برخی افراد را خودمان می‌شناسیم، برخی را محقق برنامه پیدا می‌کند و بسیاری را هم مردم همچون همیشه به صفحه برنامه معرفی می‌کنند. هر جا هم می‌رویم، مردم پیشنهاد مصاحبه با خانواده شهدا را می‌دهند و اطلاعات عزیزان‌شان را در اختیارمان می‌گذارند. ما هم تمام تلاش‌مان را می‌کنیم تا هرچه بیشتر و بهتر به شهدا و خانواده‌های شان بپردازیم و دین خود را ادا کنیم. 

در این روزهای سخت و با توجه به شهادت فرماندهان بزرگ، چطور با غم و فشار کاری کنار می‌آیید و چه احساسی نسبت به روایت زندگی این شهدا دارید؟
سال‌ها افتخار داشتم با خانواده‌های شهدا ارتباط و همکاری داشته باشم وهمیشه خودم را مدیون آنها دانسته‌ام‌؛ برای من این عزیزان قهرمان‌اند. بارها گفته‌ام هرکدام از سرداران و فرماندهان شهید این جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، شایسته عزاداری و بزرگداشتی مانند شهید حاج قاسم سلیمانی هستند اما مظلومیت‌شان این بود که بلافاصله پس از شهادت‌شان، جنگ آغاز شد و ما باید مقاوم می‌ماندیم و حماسه خلق می‌کردیم و رجز می‌خواندیم. در روزهای جنگ، به‌ویژه بعد از حادثه ساختمان شیشه‌ای حجم کارم در بخش خبر بسیار زیاد شده بود که شبانه‌روز مشغول کار و خدمت بودیم. در آن روزها فرصتی برای سوگواری یا نوشتن یادداشت‌ هم نداشتم اما بلافاصله از روزهای پایانی جنگ هم یادداشت و روایت‌نویسی و هم صحبت و روایت‌گری و هم ضبط برنامه ملازمان حرم را آغاز کردیم تا ادای دینی داشته باشیم به شهدای سرافراز و خانواده‌های عزیزشان. 
شرایط جنگی ایجاب می‌کرد سوگواری را کنار بگذاریم و خوشبختانه پایان جنگ با آغاز ماه محرم همزمان شد و به بهانه عزاداری امام حسین (ع) برای شهدا اشک ریختیم؛ مصداق همان روایت «ان کنت باکیا لشیء فابک‌للحسین(ع)». در تشییع‌ها و مراسم بزرگداشت و گرامیداشت شهدا هم شرکت کردیم و سعی کردیم همراه خانواده‌های‌شان باشیم. روایت زندگی این فرماندهان بزرگ کار دشواری است اما تمام تلاشم را می‌کنم و از خودشان مدد می‌خواهم تا کارمان مورد رضایت‌شان باشد. خوشبختانه خانواده‌ها هم با ما همراهی کردند و نتیجه این تلاش‌ها را ان‌شاءالله در برنامه ملازمان حرم خواهید دید. 

در این مدت فعالیت رسانه‌ای و روایتگری درباره شهدای مدافع حرم و جنگ اخیر، چه چالش‌هایی در فضای مجازی و شخصی تجربه کردید و چه‌چیزی باعث شد همچنان به این مسیر ادامه دهید؟
صفحه فعلی من چندمین صفحه‌ای است که ساخته‌ام و صفحات قبلی همه به‌دلیل پرداختن به موضوع مقاومت و شهدا، چه مدافع حرم و چه دیگر شهیدان، بسته شدند. سال ۹۸ صفحه‌ام حدود ۱۷۰ هزار دنبال‌کننده و ۷۰۰ پست داشت و مطالبش بسیار دست به دست می‌شد؛ به لطف خدا ضریب نفوذ بالایی داشت. بیشتر مطالبم درباره شهدای مدافع حرم و محور مقاومت بود اما صفحه بسته شد‌؛ یک بار بازگردانده اما دوباره بسته شد. بعد از آن هر صفحه‌ای که می‌ساختم، بسته می‌شد. برای دو فصل قبلی برنامه ملازمان حرم، دوباره دو صفحه باز کردم که خیلی زود به ۶۰-۵۰هزار فالوئر رسید اما آنها هم بسته شدند و تقریبا دو سال در اینستاگرام فعال نبودم و فقط گاهی در توییتر می‌نوشتم. از تشییع آقاسید (شهید سید حسن نصرالله) و با اصرار دوستان، دوباره شروع به روایت وقایع در صفحه‌ام کردم و با برنامه ملازمان ادامه دادم. حتی همین امروز هم دو پست که اسفندماه در زمان تشییع آقا سید گذاشتم، با وجود رعایت همه پروتکل‌ها حذف شد و بعید نیست این صفحه را هم ببندند. با این حال، هنوز معتقدم شهدای مدافع حرم مظلوم و غریبند و باید به آنها پرداخت، چون جنگ بیرون از مرزها بود و خیلی‌ها آگاهی نداشتند. خانواده‌های‌شان هم حرف‌های تلخ زیادی شنیدند و بارها تأکید شده اگر این شهدا در خارج از مرزها نمی‌جنگیدند، باید در ایران با دشمن روبه‌رو می‌شدیم. محور مقاومت همچنان ایستاده و شکست برایش معنا ندارد. با توجه به شرایط سوریه، لبنان و همسایه‌ها و اتفاقات اخیر، دشمن جسارت پیدا کرد و جنگی را به ما تحمیل کرد که باعث شد بسیاری از عزیزان‌مان را از دست بدهیم‌؛ از مردم عادی تا دانشمندان و سرداران شهید. این شهدا هم مانند شهدای مدافع حرم مظلوم و غریب بودند و غربت‌شان بیشتر شد چون حتی نتوانستیم برای‌شان عزاداری کنیم. در میانه جنگ و با دشمنی که به هیچ اصل و پروتکلی پایبند نبود، امکان برگزاری تشییع و مراسم بزرگداشت وجود نداشت و همین غربت این شهدا را بیشتر کرد. 
روز شنبه‌ای که این همه شهید را تشییع می‌کردیم، وقتی به کامیون‌های حامل شهدا نگاه می‌کردم، با خودم می‌گفتم روی هرکدام‌شان چند قهرمان از مردم ایران آرام گرفته‌اند. برخی در خانه و کنار خانواده‌شان شهید شدند که این نشان‌دهنده ذلت دشمن است که برای رسیدن به اهدافش دست به هر کاری می‌زند. جرم دانشمندان‌مان هم فقط تلاش برای سربلندی و پیشرفت کشور و رفاه مردم بود‌؛ برای درمان سرطان، برق و بسیاری امور دیگر تحقیق می‌کردند و هر روز در پیشرفت کشور نقش داشتند. فرماندهان نظامی ما از جان و دل مایه می‌گذاشتند و اگر یک فرمانده به جایگاه قهرمانی می‌رسد، کنار او یک همسر صبور بوده است‌؛ حتی برخی همسران و فرزندان‌شان هم همراه‌شان شهید شدند، مثل شهید ربانی و شهید باقری و شهید رشید و.... دانشمندان هسته‌ای هم همین‌طوربودند و قطعا ایثار خانواده‌ها پشت این ایستادگی بود و برخی‌شان همراه خانواده به شهادت رسیدند.فکر می‌کنم این افراد اگرچه غریبانه رفتند و دل‌های ما سوخت اما پاداش سال‌ها زندگی خالصانه‌شان با رعایت خداباوری، ولایت‌پذیری و خدمت به وطن جز این نبود. زندگی‌شان سراسر خدمت بود چرا که «حب الوطن من الایمان»‌؛ این راه جز شهادت عاقبتی نداشت. دل ما می‌سوزد اما مطمئنم آنها رستگار شدند و به خدا می‌سپاریم‌شان و امیدواریم چنین عاقبتی نصیب ما هم بشود. چه سرانجامی بهتر از این‌که آن‌قدر خوب زندگی کنی و به مردم و کشورت خدمت کنی که دشمن تو را به شهادت برساند؟! این روزها جمله سردار حاجی‌زاده زیاد شنیده می‌شود: «اسرائیل نمی‌داند که ما ۴۰ سال است با غسل شهادت می‌خوابیم.» این بزرگواران، چه دانشمند و چه فرمانده، عاقبتی جز این لایق‌شان نبود اما دشمنی که آنها را در خانه یا محل کار به شهادت می‌رساند، فقط خواری خودش را نشان می‌دهد. 

در این سال‌ها خانواده‌های شهدا با چه چالش‌ها و حرف‌های تلخی روبه‌رو بودند و شما چطور این روایت‌ها را در برنامه ملازمان حرم منعکس کردید؟
این خانواده‌ها، به‌ویژه خانواده شهدای مدافع حرم و کسانی که عزیزان‌شان زودتر شهید شدند، زخم‌زبان‌های زیادی شنیده‌اند. خیلی‌ها حتی نمی‌دانستند این شهدا در سوریه جان باخته‌اند تا بعد از شهادت شهید باغبانی و برخی دیگر، کم‌کم مشخص شد ما مستشارانی در سوریه و کشورهای دیگر داریم که از ایران دفاع می‌کنند. با این حال، باز هم حرف‌های تلخی شنیده می‌شد. در برنامه خودمان بارها این حرف‌ها را نقل کرده‌ایم‌؛ مثلا مادر شهید شیرعلی می‌گفت: چطور بعضی‌ها فکر می‌کنند جوانان ما برای پول رفته‌اند؟ دلتنگی فرزند با هیچ‌پولی قابل مقایسه نیست. متأسفانه برخی، شاید به خاطر ناآگاهی یا تأثیر شبکه‌های بیگانه، دل این خانواده‌ها را می‌شکنند اما بیشترشان آن‌قدر روح بزرگی دارند که حتی برای این افراد دعا می‌کنند تا هدایت شوند. الان هم برخی خانواده‌های شهدای جنگ اخیر با مشابه همین مشکلات روبه‌رو هستند. مثلا مادری می‌گفت پسرش زمانی که دانش‌آموز بود، حرف سنگینی از یکی از معلم‌ها شنیده بود که هنوز فراموشش نکرده؛ البته حالا که پسرش شهید شده، همان افراد در مراسم تشییعش شرکت کردند و سرافکنده بودند. این نشان می‌دهد چقدر باید مراقب زبان و رفتارمان باشیم تا دل کسی را نسوزانیم. برای من شنیدن این حرف‌ها تلنگر بزرگی بود و سعی می‌کنم در کنار تصاویر و فیلم‌ها، این روایت‌ها را هم ثبت کنم. با وجود همه محدودیت‌ها، کم‌کم توانستم روایت‌های خانواده شهدا را در فضای مجازی بازگو کنم و خوشبختانه این قصه‌ها مخاطب زیادی دارد. امیدوارم این بیداری و انسجام ملی با محوریت شهدای عزیز و پرافتخار ادامه پیدا کند. 
 
​​​​​​​فکر می‌کنید این جنگ و شرایط اخیر چه تأثیری بر جامعه و نگاه مردم داشته است؟
یکی از نکاتی که شهدا و خانواده‌های‌شان همیشه بر آن تأکید داشتند، موضوع رهبری و ولایت فقیه بود. این شهدا خط قرمز همه‌شان حضرت آقا بود و نسبت ما با ولایت است که مسیر آینده را تعیین می‌کند. به برکت این دوران سخت، مردم منسجم‌تر شدند و بیشتر قدر امنیت و خاک کشور را دانستند، هرچند هزینه‌های سنگینی دادیم. مردم کنار نظام ایستادند و فرماندهان و نیروهای ما مظلومانه شهید شدند اما اجازه ندادند این خاک ذره‌ای آسیب ببیند. امیدوارم این جنگ، هم زمینه‌ساز نابودی رژیم صهیونی باشد و هم ان شاءالله مقدمه‌ای برای ظهور حضرت حجت (عج) و هم تلنگری برای ما تا بیشتر مراقب رفتار و تکالیف‌مان باشیم. ما هم در برنامه ملازمان حرم با بضاعت خودمان، سعی می‌کنیم ادای دینی به شهدا و خانواده‌های‌شان داشته باشیم؛ به امید گوشه چشمی از شهیدان و دعا و شفاعت‌شان ان‌شاءالله. 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها