مهلت خانواده شهید به قاتل مادرشان

به گزارش خبرنگارجام‌جم،رسیدگی به این پرونده ازبیست‌وششم اردیبهشت سال۹۹ و همزمان با شکایت مردی در کلانتری شهرک ولیعصر(‌عج‌) تهران آغاز شد. این مرد در تحقیقات گفت: مادر ۸۰ ساله‌‌ من که مادر شهید است، بیماری قلبی داشت و ما هم برای اطلاع از وضعیت او در خانه دوربین مداربسته نصب کرده بودیم تا از حالش با خبر شویم. در آخرین فیلم که مادرم خود را برای نماز آماده می‌کرد، دوربین یکباره قطع شد. با توجه به مشکوک شدن به ماجرا سراسیمه به خانه مادرم رفتم و در حالی با جسد او رو به رو شدم که طلاهایش به سرقت رفته بود. 
رسیدگی به پرونده در دستور کارپلیس جنایی آگاهی تهران قرارگرفت. درجریان تحقیقات معلوم شد آن روز پسر برادرزاده مقتول به بهانه تحویل دادن بسته‌های معیشتی به خانه او رفته بود. پلیس به دنبال شاهین بود که یکی از دوستان وی به اداره پلیس آمد و اعلام کرد وقتی با شاهین برای خوردن آبمیوه بیرون رفته بودند، موقعی که قصد کارت کشیدن داشته مقداری طلا از جیبش بیرون ریخته و ادعا کرده، افرادی زنی را به بهانه بسته معیشتی کشته‌اند و این طلاها هم متعلق به آن زن است. همین سرنخ کافی بود تا پلیس مطمئن شود که شاهین قاتل است. پسر جوان بعد از چند روز بازداشت اعتراف کرد که عمه پدری‌‌اش را با انگیزه سرقت طلاهایش کشته است. او بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد. 
در جلسه محاکمه شاهین در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران‌، فرزندان مقتول برای او درخواست قصاص کردند. شاهین در تشریح ماجرا در جلسه محاکمه گفت‌: در یک کارگاه تولیدی کمد دیواری کار می‌کردم، به دلیل همه‌‌گیری ویروس کرونا کارگاه تعطیل و بیکار شدم. ۱۰ میلیون تومان از صاحب کارم قرض گرفتم اما نتوانستم بدهی‌ام را پرداخت کنم. در مدت بیکاری با یکی از ارگان‌های دولتی همکاری دور داشتم و در توزیع بسته‌های معیشتی به آنها کمک می‌کردم. برای همین چند بار به خانه عمه پدرم رفتم و به او بسته معیشتی تحویل داده بودم اما پسران او مخالف این کار بودند. آخرین بار که به خانه‌‌اش رفتم گفت بهتر است با فرزندانش هماهنگ کنم. رفت که برایم چای بیاورد و بعد زنگ بزند که دنبالش رفتم و با برداشتن ماهیتابه ضربه‌هایی به سرش زدم که افتاد. طلاهایش را سرقت کردم تا با فروش آن بدهی‌ام را به صاحبکارم بدهم و شرایط زندگی‌ام را بهتر کنم. متوجه شدم خانه دوربین دارد هارد آن را با خودم بردم تا ردی از من به دست نیاید اما خون مقتول دامان مرا گرفت و بازداشت شدم. 
قضات دادگاه وی را گناهکار شناختند و به قصاص، ۱۰سال حبس و رد مال محکوم کردند. این رأی در دیوان عالی کشور تأیید و به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران ارسال شد. دراین پرونده چند جلسه صلح وسازش در اجرای احکام دادسرای جنایی تهران برگزار شد اما تلاش‌ها بی‌نتیجه ماند. چند روز پیش جوان زندانی در زندان قزلحصار پای چوبه دار رفت تا حکم او بعد از شش سال اجرا شود که یک دقیقه مانده به اجرای حکم، فرزندان مقتول به خاطر ایام فاطمیه حکم را اجرا نکردند و گفتند دو ماه به قاتل مادرشان برای جلب رضایت مهلت می‌دهند. بنابر این طناب دار از گردن زندانی باز شد و او به سلولش بازگشت. به این ترتیب تلاش‌های خانواده وی برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول ادامه دارد.