
بازآراییای که نه حاصل چرخشهای ناگهانی، بلکه نتیجه کاهش نسبی مداخلهگری قدرتهای غربی و افزایش نقش بازیگران بومی در مدیریت امنیت و اقتصاد است. در این وضعیت، ایران یکی از بازیگران مهم به شمار میرود، اما ارزیابی نقش آن نیازمند رویکردی واقعبینانه و مبتنی بر تحلیل ظرفیتها و محدودیتهای ساختاری است.
در واقع، جایگاه کنونی ایران بیشتر محصول جابهجایی تدریجی وزن قدرت در اوراسیا و غرب آسیا است؛ روندی که بازیگران منطقهای را برجستهتر کرده و الگوی رقابتهای ژئوپلیتیکی را به سمت بازتعریف نقشها سوق داده است.
افزایش وزن بازیگران بومی
کاهش اولویت خاورمیانه در سیاست خارجی ایالات متحده و تمرکز واشنگتن بر رقابت قدرتهای بزرگ در شرق آسیا، فضای جدیدی برای کنشگری فعالتر بازیگران منطقهای فراهم کرده است. تنشزدایی میان ایران و عربستان، تمرکز دولتها بر بازسازی اقتصادی و کاهش تمایل به درگیری مستقیم، همه نشانههایی از تغییر به سمت یک الگوی متوازنسازی بومیتر است.
این روند البته به معنای کاهش کامل نفوذ قدرتهای فرامنطقهای نیست، بلکه نشاندهنده شکلگیری ترکیب جدیدی از بازیگران و منافع آنهاست. در این میان، ایران یکی از بازیگران مهم است اما تنها بازیگر تعیینکننده به شمار نمیرود.
با این وجود، میزان بهرهبرداری ایران از این فضا تا حد زیادی به چگونگی مدیریت روابط با دو قدرت شرقی یعنی چین و روسیه بستگی دارد. به بیان دیگر، وزن ژئوپلیتیک ایران نه تنها تابع تحولات درونمنطقهای، بلکه متأثر از کیفیت پیوندهای آن با مراکز قدرت اوراسیا است.
روابط ایران با چین و روسیه
همکاری ایران با چین و روسیه در سالهای اخیر افزایش یافته، اما این همکاریها بیشتر مبتنی بر همپوشانی منافع است تا همپیمانیهای عمیق. این واقعیت موجب میشود روابط تهران با دو قدرت شرقی در چارچوبی عملگرایانه، مرحلهای و متکی بر منافع متغیر تعریف شود.
چین، به عنوان قدرتی اقتصادی، سیاست خارجی خود را بر ثبات، عدم مداخله و توازن در روابط منطقهای بنا کرده و بر همین اساس، تهران را یک شریک قابل اتکا میبیند. نمونههای عملی این همکاری شامل پروژههای سرمایهگذاری زیرساختی در حوزه ریلی و بندری و مشارکت در کریدورهای انرژی و ترانزیتی است.
طبق آمار رسمی گمرک ایران، حجم تجارت غیرنفتی ایران و چین در سال ۱۴۰۳ خورشیدی به ۳۴ میلیارد دلار رسید؛ معادل حدود ۲۶ درصد کل تجارت غیرنفتی کشور. افزایشی که پس از اجرای توافق ۲۵ ساله ایران و چین تداوم یافته و نشان میدهد این رابطه فراتر از تعاملات نمادین است.
در عین حال، چین روابط گستردهای با کشورهای عربی، ترکیه و رژیم اسرائیل دارد و در بسیاری موارد، ملاحظات اقتصادی و انرژی را بر ترتیبات ژئوپلیتیکی ترجیح میدهد. از همین رو، اهمیت ایران برای پکن باید بهطور مداوم در چارچوب رقابتهای چندجانبه منطقهای سنجیده و تنظیم شود.
روابط ایران و روسیه نیز ترکیبی از همکاری و رقابت کنترلشده است. ایران برای روسیه مسیری حیاتی در محور جنوب، یکی از گرههای کریدور شمال–جنوب و بازیگری مؤثر در خاورمیانه و قفقاز به شمار میرود.
اما مسکو در برخی حوزهها از جمله قفقاز جنوبی، سوریه و انرژی، منافع مستقل خود را دنبال میکند و این امر ضرورت مدیریت انتظارات و حفظ انعطافپذیری در روابط دوجانبه را افزایش میدهد.
راهآهن و بندر؛ ستونهای ژئواکونومی ایران
اهمیت ژئواکونومی ایران بیش از آنکه نتیجه سیاست خارجی باشد، ریشه در عوامل ساختاری دارد و حول سه مؤلفه اصلی شکل میگیرد:
- - موقعیت میانقارهای بین خلیج فارس، آسیای مرکزی، قفقاز و مسیرهای شرقی–غربی.
- - پروژههایی مانند کریدور شمال–جنوب، راهآهن رشت–آستارا، راهآهن خواف–هرات و بندر چابهار مصادیق برجسته این مزیت هستند.
- - کاهش وابستگی به مسیرهای دریایی آسیبپذیر که تحت کنترل قدرتهای غربی قرار دارند.
- - کاهش زمان و هزینه حملونقل؛ مسیرهای ریلی و جادهای ایران میتوانند زمان ترانزیت برخی مسیرهای اوراسیایی را تا ۵۰ درصد کاهش دهند.
با این حال، تحریمهای مالی و بیمهای همچنان یکی از موانع اصلی بهرهبرداری کامل از این ظرفیت است و رقابت با مسیرهای جایگزین از جمله ترکیه و امارات نیازمند ارتقای زیرساختهای داخلی و کاهش ریسک عملیاتی است.
در سالهای اخیر، افزایش ظرفیت بنادر و مسیرهای ریلی شمال–جنوب سهم ایران در تجارت منطقهای با چین و روسیه را افزایش داده، اما تبدیل این ظرفیت بالقوه به قدرت بالفعل، وابسته به تکمیل پروژههای نیمهتمام و تثبیت تعاملات با همسایگان است.
قدرت تعاملات چندجانبه
عضویت ایران در نهادهایی چون سازمان همکاری شانگهای و بریکس فرصت مهمی برای تنوعبخشی به روابط اقتصادی و ایجاد لایه حفاظتی در برابر تکقطبی بودن کانالهای مالی فراهم کرده است.
این نهادها اگرچه هنوز به سطح انسجام ساختارهای غربی نرسیدهاند، اما در حال تبدیل شدن به قطبهای نوظهور تنظیم استانداردهای انرژی، ترانزیت و فناوری در اوراسیا هستند.
اهمیت این عضویت زمانی بیشتر میشود که با موقعیت ژئواکونومیک ایران پیوند بخورد. حضور فعال میتواند مسیرهای ترانزیتی ایران را در برنامههای حملونقلی چین، روسیه و هند در اولویت قرار دهد و ریسک دور زده شدن ایران از شبکههای منطقهای را کاهش دهد.
با این حال، اختلافات داخلی میان اعضا از رقابت چین و هند تا ملاحظات مستقل مسکو ایجاب میکند تهران نقش خود را نه صرفاً به عنوان عضو، بلکه به عنوان شکلدهنده دستورکارهای مرتبط با اتصال، زنجیره تأمین و انرژی تعریف کند.
ظرفیت و چشمانداز ایران
تقویت نقش ژئواکونومیک ایران در گرو مجموعهای از عوامل است:
- - تکمیل زیرساختهای حیاتی
- - حفظ تعاملات پایدار با همسایگان
- - بهرهگیری فعال از ظرفیت نهادهای چندجانبه
- - مدیریت روابط با مسکو و پکن در چارچوب سیاست نگاه به شرق
در صورت تحقق این الزامات، ایران میتواند در میانمدت قدرت چانهزنی اقتصادی و دیپلماتیک خود را افزایش داده و به بازیگری پایدار و غیرقابل جایگزین در معادلات منطقهای تبدیل شود.
با این حال، تحقق این چشمانداز مشروط به دو عامل اساسی است:
- ۱) نخست، تداوم ثبات در محیط امنیتی پیرامونی؛ و دوم، حفظ روند سرمایهگذاری و تکمیل زیرساختها. در غیر این صورت، رقبا میتوانند از مسیرهای جایگزین بهرهبرداری کرده و بخشی از مزیت ساختاری ایران را خنثی کنند.
- ۲) در نهایت، مسیر پیشروی ایران بیش از هر زمان دیگر به مدیریت هوشمندانه ظرفیتهای موجود و تطبیقپذیری با داینامیکهای متغیر اوراسیا و غرب آسیا وابسته خواهد بود.