با دامن گلدار و روسری حاشیهدوزیشدهاش، در گوشهای از برنامه «شبهای هیرکان» نشسته تا هنر دستانش را به نمایش بگذارد. مجری برنامه به سوی او میرود و از مهماننوازی ایرانیها میگوید. سپس با شگفتی میپرسد: «چرا سردتان نیست؟» پاسخ او اما پرمعناست: «روغن قدیم خوردهام و بنیهام قوی است.» در سوی دیگر، دختری در حال خوشنویسی است. صدای تهیهکننده همچنان از پشت هدفن مجری به گوش میرسد و پیدرپی نکات را گوشزد میکند. دوربینها مدام مجری را به سمت دوربین دیگری هدایت میکنند. سه دوربین همزمان کار ضبط را انجام میدهند و عوامل برنامه در سرمای تیز پاییز گرگان، با دستانی یخزده میکوشند حتی یک قاب از زیباییهای این فضای تاریخی از دست نرود.
به مرور مهمانان برنامه میرسند و مجری با آنها از موفقیتهای فرزندان خانواده و مدیریت خشم میگوید. به قول مجری، برنامه آنقدر زنده است که خودش هم گاهی غافلگیر میشود. این را وقتی میگوید که خرگوش سفید عمارت امیرلطیفی از زیر پای مجری به سمت خانم حسام میرود. اتاق کارگردانی برنامه، گوشهای از همان عمارت است. ۱۲ ــ ۱۰ نفر بهصورت همزمان در حال بررسی قابهای پخش و کنترل آن هستند. فردی پشت دستگاه سوئیچر نشسته و قابها را در گفتوگوی کوتاه با تصویربرداران هدایت میکند. صداها در هم میپیچد و اگر مجری تمرکز خود را از دست بدهد، ممکن است سررشته کلام از دستش برود. هوای اتاق قدری از حیاط امیرلطیفی گرمتر است اما سرما را میشود از دستهای ترکخورده و صورتهای جمعشده در یقه لباسهای گرم عوامل، بهخوبی حس کرد.
روایتی از یک برنامه باسابقه
جمالالدین نصرتی، تهیهکننده شبهای هیرکان، در میانه برنامه فرصتی مییابد تا از دشواریهای تولید آن بگوید. او در گفتوگو با روزنامه جامجم توضیح میدهد: این برنامه شبانه که اکنون روی آنتن است، نزدیک به هفت سال است با نام شبهای هیرکان پخش میشود. البته پیشینه آن بسیار طولانیتر است و حدود ۲۵ سال سابقه دارد. در این سالها با نامهایی مانند «شونشینی» (شبنشینی) روی آنتن رفته، اما ساختار کلی آن همواره یک برنامه شبانه بوده و در هر فصل نیز تهیهکننده ویژهای داشته است. خوششانسی من این بود که در فصل پاییز مسئولیت تهیهکنندگی این برنامه به من سپرده شد. امکانات و تجهیزاتی برای ایرانجان فراهم شده که زیاد هم نبود، اما خوشبختانه از نظر فنی کمتر دچار مشکل شدیم. در روزهای اول بخشی از فشار کار بهخاطر کمبود نیروی انسانی بود و بچهها باید ۳ ــ ۲ شیفت کار میکردند. همین نیروهایی که الان اینجا میبینید، از صبح سرپا هستند و تا این ساعت یکسره مشغول بودهاند؛ صبحانه را همینجا خوردند و شام هم همینجا میمانند. هیچکس فرصت ندارد به خانه برود. برخی در چند برنامه بهعنوان تیم تولید حضور داشتند.
وی ادامه میدهد: حجم بالای جمعیت و برنامهها باعث شده تماسها از تمام استانها بهسمت ما سرازیر شود. در چندین نقطه مستقر شدهایم؛ از جمله در گنبد کاووس، جنگل النگدره، خانه امیرلطیفی و حیاط میراث، تلاش کردیم پذیرای مخاطبان باشیم. حجم کاری که باید پوشش داده شود بسیار بالاست، زیرا همه استانها با ما در ارتباط هستند و این حجم بالای کاری، نیازمند هماهنگی و تلاش مضاعف است. واقعا اگر به آنجا بروید، متوجه حجم عظیم کار خواهید شد؛ اما عشق به خدمت و کمککردن باعث میشود انرژی لازم را بگیریم. اینکه استان خودمان در سطح کشور معرفی میشود و از تمام شبکهها -چه استانی و چه کشوری- پخش میشود، باعث افزایش انرژی ما میشود؛ در نتیجه احساس خستگی نمیکنیم. در شبکههای سراسری نیز باکسهایی وجود دارد که برنامههای ما یا تکههایی از آنها پخش میشود. بهطور کلی، برنامهها از شبکههای سراسری پخش میشوند؛ حتی اگر برنامههایمان فقط در سطح استانی هم پخش شود، شبکههای سراسری موظف هستند آنها را پخش کنند. این تهیهکننده اضافه میکند: ما با تهیه مجموعهای از آیتمها، اقدام به معرفی استان خود کردهایم که این بستهها توسط شبکههای سراسری دریافت و در لابهلای برنامههای مختلف پخش میشود. بهطور مثال، امروز من ارتباطی با شبکه قرآن داشتم که تا آخر هفته ادامه خواهد داشت. شبکه قرآن یک برنامه از امامزاده عبدالله تهیه خواهد کرد. همچنین شبکه تهران در روزهای سهشنبه و چهارشنبه دو برنامه را که خودم تهیه کردهام، از این استان پخش خواهد کرد. برنامهها بهطور مستقیم در استان گلستان ضبط شده و به شبکهها ارسال میشود. این برنامهها نهتنها با موضوعیت خاص خود به پخش میرسند، بلکه در کنار آن به معرفی استان گلستان و ظرفیتهای آن پرداخته خواهد شد. همچنین در این برنامهها به مشکلات موجود در استان نیز پرداخته میشود تا بتوان این مسائل را به گوش مسئولان رساند. امیدواریم از این طریق شاهد رشد و پیشرفت بیشتر استان گلستان در آینده باشیم.
با تمام توان برای گلستان کار میکنیم
هوا آنقدر سرد شده که صدای مجری هم درمیآید و بهشوخی میگوید چرا خانم حسام سردش نیست! میان پلاتوهای برنامه با تصویربرداران مشغول صحبت میشود و حالتی شبیه به درجازدن میگیرد تا شاید سرما از تنش بیرون برود. دوربینهای کاشتهشده در کنار دو درخت نارنج در عمارت امیرلطیفی، آماده ضبط صحبتهای مجری هستند. وحید حسینزاده، مجری برنامه دیالوگ پایانی را میگوید و فرصتی فراهم میشود تا درباره چالشهای اجرا در فضایی متفاوت و همزمان با هفته ایرانجان بگوید. حسینزاده در شرایطی که عوامل بهسرعت درحال جمعکردن تجهیزات هستند، به جامجم میگوید: رویداد ایرانجان به این منظور تعریف شده که فعالیتها و توانمندیهای هر استان، بیش از گذشته به مردم معرفی شود. وقتی مردم استان دیده میشوند، کسبوکارها رونق میگیرند و زمینه برای حضور سرمایهگذار فراهم میشود. گلستان، استانی با اقتصاد مبتنی بر کشاورزی است؛ صنعتی نبودهایم که نیروی کار در کارخانهها مشغول بهکار باشد. اما وقتی ظرفیتها معرفی میشود، این امکان ایجاد میشود که سرمایهگذاریهای تازه به استان جذب شود. در تلاشیم بینندهای که پای تلویزیون نشسته،باخودبگویداستان گلستان درزمینه گردشگری یابخشهای دیگر قابلیت سرمایهگذاری دارد. اساس شکلگیری این رویداد همین بوده است؛ اینکه شهروندی در جنوب کشور بداند در شمال ایران چه میگذرد، روحیات مردم چگونه است و چه فرصتهایی وجود دارد. وی ادامه میدهد: گاهی به یک مجموعه تولیدی علاقهمند میشوم که خاستگاهش در همین استان است. وقتی درباره آن فکر میکنم، میبینم میتوان چنین کاری را انجام داد. از این بابت خدا را شاکرم. در روز اول رویداد ایرانجان هفت تیم برنامهساز در قالب گروههای مختلف به این لوکیشن آمدند و با شبکههای گوناگون ارتباط برقرار کردند. خودمن امروز ازصبح تا این لحظه علاوه برحضوردرکنار این برنامه ۶۰دقیقهای که هر شب بهصورت زنده تقدیم مخاطبان میکنیم، درگیر همین ارتباطات و هماهنگیها بودهام.این مجری تلویزیونی میگوید: در خلال برنامه با ۱۰استان کشور و دو سه شبکه سراسری ارتباط برقرار کردیم و از استان گلستان گفتیم که میتواند مقصد گردشگری باشد اما هنوز به چنین مقصدی تبدیل نشده. اگر این تلاشها ادامه پیداکندوبتوانیم هتلهای مناسب و مراکز اقامتی مطلوب ایجاد کنیم، قطعا گلستان به یک مقصد مهم گردشگری تبدیل خواهد شد. مقصد گردشگری شدن یعنی ورود گردشگر، گردش پول و سرمایه، خریدصنایع دستی، استفاده ازهتلها واماکن دیدنی،بازدید از موزهها و پرداخت ورودی آنها. این چرخه اقتصادی که شکل بگیرد، همه منتفع میشوند؛ ازراننده تاکسی و اتوبوس گرفته تا فروشنده سوغات و هر کسبوکاری که با گردشگر در ارتباط است.ما با تمام توان کار میکنیم. چون این استان خانه ماست. ما عاشق گلستانیم و دوست داریم زیباتر وشایستهتر دیده شود. هرقدر برکت و فعالیت در استان افزایش یابد، به سود همه خواهد بود.
جانی تازه در کالبد گلستان
ضبط تمام شده و عوامل بهسرعت در حال جمع کردن تجهیزات هستند. کار خانم حسام هم تمام شده. از ۶صبح در عمارت بوده و تمام روز را با نخریسی گذرانده. بالاخره بلند میشود بساطش را جمع میکند. دامن گلدارش از زیر چادر مشکی چرخ میخورد. با همه خداحافظی میکند و به خانه میرود. به روستای شاهکوه که در شانه نقشه ایران است و تنها یک تکه از پازل هزاررنگ جذابیتهای گلستان شده؛ گلستانی که این روزها و شبها، قابهایی از رنگارنگی پاییز را درست به صبوری خانم حسام به آنتن برده تا شاید این استان هم بتواند بعد از یک هفته جانی تازه به ایران ببخشد.