در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رانندگی و صدای ناموزون آن بر آسفالت خسته شهر قصهای مکرر و طولانی است که خبرنگاران بسیاری این سوژه را مشق روزنامه خود کردهاند و مسئولان بیشماری هم برای آن جلسهها گذاشته و طرحها بایگانی کردهاند.
سوژه را با نگاهی به فرهنگ نظم در وسط خیابانها و اتوبانهای بیقواره شهر پی خواهیم گرفت.
سلطان جاده
شوفرها هم در این جادهها برای خود ماجراهایی دارند؛ آنان که رانندگی پیشه اصلیشان است، تمام طول و عرض جاده را ملک بلامنازع خود میدانند و درست به همین دلیل مجازند به هر نحو گوی سبقت را بیقاعده از دیگران بربایند تا سهم خود را از خیابان به رخ دیگران بکشند و مهر تائیدی بکوبند بر زرنگی و مهارتشان در رانندگی.
همگان منظور نیست، بلکه برخی از رانندگان ارجمند کامیون، اتوبوس، نیسان ـ بویژه رنگ آبی آن ـ همچنین تاکسیهای نارنجی رنگی که در این شبهای عید تمایلی برای رفتن به هیچ مقصدی ندارند و گوششان به هیچ آدرسی آشنا نیست مگر دربستی! آنها حتی بیآن که حقی برای عابران پیاده هم قائل باشند، همچنان به پیش میرانند و سینه خیابان را میشکافند! البته موتوسیکلتها از هر قاعده و قانونی مستثنا هستند، آنها همه جا حتی در پیادهروها و خطوط ویژه اتوبوس نیز صاحب حق هستند و همیشه بیپروا راهی برای عبور خود از میان جمعیت پیدا میکنند.
موتورسوارها حتی درصددند راهی به زیرگذر مترو هم پیدا کرده و صدای موتور خویش را در آنجا نیز طنینانداز کنند!
«در یک سطحی ما زرنگی را میستاییم، اما بین زرنگی و فرصتطلبی تفاوتی نمیبینیم. یعنی رفتارهای فرصتطلبانه را نیز زرنگی قلمداد میکنیم. این در صورتی است که فرصتطلبی عمدتا با تجاوز به حقوق دیگران همراه است.» این را حسین نورینیا، جامعهشناس و استاد دانشگاه به «جامجم» میگوید.
بازگردیم به صحنه نمایش خیابان! رانندگان را اگر به دو بخش تقسیم کنیم، نخست آنها که از خودروی شخصی استفاده میکنند و رانندگانی که رانندگی پیشه آنهاست، تاثیر این شغل بر شخصیت گروه دوم اهمیت ویژهای دارد.
شخصیت بسیاری از افراد همچون بازیگران یک نمایش در صحنه کار شکل میگیرد. بررسی آثار شغلی بر شخصیت، در دهههای اخیر بیشتر مورد توجه جامعهشناسان قرار گرفته است.
به این معنی که شخصیت در اثر عوامل مختلفی شکل میگیرد که یکی از آنها محیط کار و نوع شغل است.
محیط کار اغلب تقاضاهای جدیدی را مطرح میکند که فرد در پاسخ به این تقاضاها به نوعی رفتار خاص روی میآورد که پس از تکرار، آن رفتار به عنوان یک خصیصه شخصیتی در او باقی میماند. اگر کار را بهعنوان یک گروه اجتماعی در نظر بگیریم ـ برای این که عضو این گروه اجتماعی شویم ـ باید با اعضای گروه، کنش متقابل داشته باشیم. گاهی نظم در ادبیات آنها که به صورت نوشته بر بدنه ماشین خودنمایی میکند، همچون نظم آنها در رانندگی است.
به این نمونه توجه کنید: «منمشتعلعشقعلیمچهکنم» تلاش نکن این زبان فارسی است یعنی؛ «من مشتعل عشق علیام چه کنم؟» دقت بیشتر بر ادبیات جادهای میتواند در این زمینه راهگشا باشد. «تو نیکی میکن و در دجلهانداز / که شوفر در بیابانت دهد گاز».
کارشناسان بسیار بر فردگرایی ایرانیان در عرصههای گوناگون اذعان دارند. نورینیا در این زمینه میگوید: «جامعه ایران به لحاظ اجتماعی هنوز توسعهنیافته است.
به قول یکی از استادان بالیده نشده است. روحیه خاصگرایی هنوز در ما موج میزند؛ یعنی ما منافع شخصیمان را ذیل منافع جمعی تعریف نمیکنیم. منافع فردی و شخصیمان را مقدم بر منافع جامعه میدانیم؛ نه تنها مقدم میدانیم بلکه نسبت به منافع جامعه تعهدی هم نداریم.»
دست آخر اینکه صرف کردن زمان زیاد در جاده، آثار غیرقابل انکاری بر شخصیت رانندهها میگذارد. آنها خسته از ترافیک و کارزار خیابان با حداقل آستانه تحمل، با دیگر رانندگان و عابران برخورد خواهند کرد و این نوع رفتار، واکنش متقابل مخاطب را هم برخواهد انگیخت.
بر بام سکوی نخست
در یک جامعه نوین و مدرن شهری، حرکت بین خطوط، رعایت حق تقدم عابران پیاده و توقف پشت چراغ قرمز به اضافه دیگر مقررات راهنمایی و رانندگی ارزش و هنجار محسوب میشودو بیتوجهی به آنها نتیجهای دربر نخواهد داشت جز قربانی و تلفات 10 هزار نفری سالانه در جادهها که البته سکوی نخست این مقام در اختیار ایران ماست اما اینها تنها قربانیان بیمبالاتی و بینظمی رانندگان و عابران نیستند و نبودهاند؛ بلکه کف خیابان قربانی مهمتری دارد که آن هم «اخلاق» و «فرهنگ» است.
میتوان موارد بسیار دیگری را برشمرد، اما در نهایت این پرسش مطرح خواهد شد که چرا به این درد مبتلاییم؟ اگر رانندگی را بهعنوان یک بخش جداییناپذیر زندگی اجتماعی امروز در نظر بگیریم بدون شک نادیده گرفتن قوانین این حوزه، نظم اجتماعی را مختل خواهد کرد.
نورینیا در سطح کلان به موضوع نگاه میکند و میگوید: «نمود همه جایی فقدان حاکمیت قانون است. بیتوجهی به حاکمیت قانون نهتنها در سطح افراد بلکه حتی در سطح نهادها هم ملاحظه میشود. برای همین به جای آنکه وضع رانندگی ما بهتر شود، همچنان در بحران باقی مانده است و ما برای سامان دادن به آن به سختگیریهای بیشتر روی آوردهایم.»
وی در ادامه این پرسش را مطرح میکند که آیا تا به حال دیدهاید اتومبیل یک مقام مسئول پشت چراغ قرمز بایستد؟ چراغ برای آن مقام سبز میشود.
با وجود این نمیتوان و نباید تنها بر فرهنگ رانندگی و رعایت نکردن نظم خرده گرفت؛ ریشه را باید در مسائل جامعهشناختی و روانشناختی افراد جست. افرادی که با مشکلات گوناگونی درگیر و بهطور معمولی عصبیتر و ضربهپذیرتر هستند.
این عکسالعملها هنگام رانندگی در مواردی همچون بدزبانی، بوق زدن و چراغ زدنهای بیمورد و حتی درگیریهای فیزیکی نمایان میشود. در حقیقت، این عکسالعملها واکنشی است به گرفتاریهایی که افراد در سطوح مختلف دارند.
کوکهای متفاوت رانندگان!
اما شوفرها همیشه و همه جا به یک سبک رانندگی نمیکنند. راننده ایرانی همین که چرخهای خودرویش به کف خیابانهای اروپا برسد قانونمدار میشود حسابی.
نورینیا میگوید: «چون سطح سازگاری ما ایرانیان بسیار بالاست، با تغییر شرایط رفتارمان نیز تغییر میکند. برای همین وقتی به کشورهای اروپایی میرویم، رانندگیمان هم کاملا متفاوت میشود؛ چون در آنجا رعایت هنجارها وجهی عمومی دارد و عامگرایی بر خاصگرایی برتری یافته است. البته این تغییر نیز در نهادمان نیست، ماهوی نیست، بلکه تنها در سطح رفتار است و شکلی است.»
نحوه کوک کردن ساز رانندگی به شرایط بازدارندهای چون دوربین و چشمان نظارهگر پلیس نیز بستگی دارد. در چنین مواقعی رعایت قانون و حفظ نظم قابل مشاهده است و بدون حضور این عوامل بازدارنده، حفظ نظم حتی در سختترین پیچهای جادهای هم رنگ میبازد حتی برخی شوفرها، خود را مجاز به سبقت در پیچهایی سخت و کور میدانند. «در طواف شمع میگفت این سخن پروانهای / سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانهای!» این شعر طنز، دلنوشته یک راننده جاده است.
قانون نظم در ایران و فرنگ
«وجه منفی خیابانهای تهران رانندگی عجیب رانندگان تهرانی است که من را بهعنوان یک شهروند فرانسوی شوکه کرد. از رانندگی عجیب تهرانیها شوکه شدم!» این را «پییر ونسان» استاد دانشکده معماری پاریس که از تهران بازدید کرده بود، گفت. البته وی این را هم اضافه کرد که «بهطور حتم بسیاری از شهروندان تهرانی هنگام رفت و آمد در این شهر دچار مشکل هستند و فقط باید بگویم خدا به حال شهروندان مسن و معلول تهران رحم کند.» خوب شد ایشان حرکت خودروها را با دنده عقب در بزرگراه مشاهده نکرد!
فردگرایی و رعایت نکردن حقوق دیگران نهتنها هنگام رانندگی، بلکه در زمان حادثه نیز بروز و نمود دارد که البته نمیتوان این مورد را تنها ویژگی رانندگان ایرانی دانست، بلکه مساله به نوعی همهگیر است.
به همین دلیل، پژوهشگران اروپایی به فکر اجرای یک طرح در کشور کرواسی افتادند تا همه خودروها به یک سیستم «تماس بیسیم با اورژانس» مجهز شوند. در چنین مواقعی هنگام حادثه، این سیستم بهطور خودکار با نیروهای امداد تماس برقرار خواهد کرد.
و دست آخر این که...
رعایت نکردن انضباط در فرهنگ رانندگی، ریشه در عوامل زیادی دارد؛ از جمله نبودآموزشهای مناسب، نهادینه نشدن احترام به حقوق دیگران، جاده و خودروهای غیراستاندارد و مهمتر از همه فردگرایی و ترجیح منافع خود بر دیگران.
گرچه رانندگی بهعنوان یک فرهنگ شهروندی محسوب میشود، اما کارهای فرهنگی موثر چندانی در این حوزه صورت نگرفته است.
نمیتوان صرفا به ارائه آمار و سیاههای از اقدامات فرهنگی در این حوزه بسنده کرد، چون نتیجه یک کار موثر در انضباط رانندگی نه در ارائه گزارشها بلکه در کف خیابانها نمایانگر خواهد شد.
نکته این که چنانچه این فرهنگ همسان با هنجارهای شهروندی تعریف و تعیین نشود آنچه رخ خواهد داد نابهنجاری و دستاندازی به حقوق دیگران خواهد بود. البته جامعه به مرور و در صورت تکرار در برابر این نوع از ناهنجاریها واکسینه خواهد شد و مبادا چنین شود.
شلوغی بازار و ترافیک خیابان، حفاریهای سازمانها در خیابان، نخالههای ساختمانی، عبور بیقاعده عابران از خیابان و اضافه بر اینها فرارسیدن شب عید، گلوی خیابان را سخت فشرده و صدای بوق هشدار ماشینها را درآورده است این هشدار را باید جدی گرفت...
سامان عابری - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد