ملاصدرا هنوز در «کهک» تنهاست
به مناسبت فرارسیدن روز بزرگداشت صدرالمتالهین

ملاصدرا هنوز در «کهک» تنهاست

کارگردان و تهیه کننده فیلم حوض نقاشی:

نمی‌خواستیم اشک تماشاگر را درآوریم

شاید «حوض نقاشی» را بتوان اثری گروهی و به اصطلاح تیمی خواند، فیلمی که از ابتدای مراحل نگارش فیلمنامه تا اکران زیر نظر یک مجموعه کامل ساخته و اداره شد و ساختار محصول‌گرایی را در سینما بنا نهاد. محصول‌گرایی از این منظر که حوض نقاشی را نمی‌توان صرفا فیلم کارگردان، تهیه‌کننده یا بازیگر دانست، چراکه همه عوامل، عناصر مهم این فیلم محسوب می‌شوند. این فیلم یک اثر قائم به ذات است که از ترکیب همکاری و نظرات سازندگانش خلق شده و برآمده از نگاه و زاویه دید یک نفر نیست.
کد خبر: ۵۵۱۷۲۶
نمی‌خواستیم اشک تماشاگر را درآوریم

در گفت‌وگویی که پیش از تعطیلات نوروز با منوچهر محمدی (تهیه‌کننده) و مازیار میری (کارگردان) داشتم، درباره این ویژگی فیلم هم گپ زدیم.

گفت‌وگویی که ترکیب نسل قدیم و جدید سینما را توامان در کنار هم قرار می‌داد.

نسل‌های متفاوتی که در سرگشتگی، کنجکاوی و سرک کشیدن به مسائل روز، شباهت‌های قریبی با هم دارند.

در این نشست که نزدیک دو ساعت طول کشید، درباره شرایط فعلی سینما، حواشی، اختلافات، برخی موضعگیری‌ها و خود حوض نقاشی صحبت شد. نکته‌ای که خلال حرف‌ها مدام خودش را نشان می‌داد، تلاش خستگی‌ناپذیر تهیه‌کننده‌ای بود که جدا از چارچوب‌ها و باید و نبایدها، تلاش می‌کند فیلم‌های خوبی به سینمای ایران بیفزاید، تلاشی که فارغ از موفق شدن یا نشدن، قابل تحسین و قدردانی است.

شما یکی از تهیه‌کنندگان صاحب سبک در سینمای ایران شناخته شده‌اید که با کارگردانان شاخصی همکاری داشته‌اید. این اواخر هم همکاری موفق‌تان با همایون اسعدیان بر کسی پوشیده نیست، می‌خواهم بدانم همکاری‌تان با مازیار میری چطور بود؟

محمدی: اگر جواب درستی دراین زمینه بخواهید به نظرم درک متقابل و مشترک سر موضوع فیلمنامه و روند اجرایی کار که تبدیل شده بود به یک هم افزایی، یعنی نه‌تنها اصطکاکی در کار نبود، بلکه به نظر می‌آمد نقطه اشتراک آنقدر قوی وجدی است که اگر نکته‌ای به نظر من می‌رسید یا به ذهن آقای میری می‌رسید، خیلی راحت زبان همدیگر را می‌فهمیدیم و لازم نبود زمان زیادی صرف انتقال یک نکته یا یک مفهوم شود، چه به لحاظ مضمونی و چه به لحاظ محتوایی و شکلی قضیه. می‌توانم با صراحت بگویم که این فیلم جزو مجموعه‌های خوب و با تفاهم در کارنامه کاری من است.

آقای محمدی با کارگردانی مثل همایون اسعدیان تقریبا هم سن و سال است ولی با آقای میری تفاوت سنی زیادی دارد. در واقع تهیه‌کنندگانی که سنشان بالاتر از کارگردان است، معمولا نظرات و دیدگاه‌های کاملا متفاوتی دارند و حق خودشان می‌دانند این نظرات را اعمال کنند. آقای میری این اتفاق تا چه اندازه در حوض نقاشی رخ داده است.

میری: البته به نظر من ربطی به سن و سال ندارد. آرزوی هر فیلمسازی این است که تهیه‌کننده‌ای در کنارش باشد که خودش فیلمساز باشد. البته فیلمسازی نه به معنای کارگردانی بلکه به معنای این ‌که تهیه‌کننده، فیلمسازی را بلد باشد و دغدغه‌اش این باشد که یک اثر پس از گذراندن مراحل تولید به سرانجام خوبی برسد و سرنوشت آن اثر برایش مهم باشد. خوشبختانه ما در پروژه «حوض نقاشی» با تهیه‌کننده‌ای مواجه هستیم که فیلمساز است، یعنی فیلمسازی برایش مهم است و آمادگی دارد اثری را که می‌سازد، حمایت کند و در واقع جزء پرونده کاری خودش حساب کند. این آرزوی هر فیلمسازی است با تهیه‌کننده‌ای کار کند که شرایط را بشناسد و با روند تولید آشنایی کافی داشته باشد. همه این شرایط برای من در پروژه حوض نقاشی اتفاق افتاد و به نظرم اتفاق فرخنده و خوبی بود. یعنی من با تهیه‌کننده‌ای روبه‌رو بودم که وقتی می‌خواستیم در مورد موضوعی صحبت کنیم، حرف‌هایی برای گفتن داشتیم. متاسفانه مشکلی که در میان تهیه‌کنندگان وجود دارد، این است که ما به عنوان کارگردان نمی‌توانیم درباره تولید اثر حرفی بزنیم و صحبت کنیم. این را به این دلیل نمی‌گویم که این فیلم را با آقای محمدی کار کرده‌ام. من قبل از حوض نقاشی هم هر وقت فیلمی ساخته‌ام، آقای محمدی جزو اولین کسانی بوده‌اند که برای تماشای فیلمم دعوت کرده‌ام تا نظراتشان را بدانم. چون می‌دانم خود فیلم برای ایشان مهم‌تر از هر حرف و حدیث دیگری است.

آقای میری! آشنایی شما با آقای محمدی مربوط به چه زمانی است؟

میری: آشنایی من با ایشان از طریق آثارشان و از طریق گفت‌وگوهای مطبوعاتی‌شان بوده است و آثاری که در سینما داشته‌اند و تاثیراتی که بر سینما گذاشته‌اند. ما نمی‌توانیم تاثیر آقای منوچهر محمدی را در سینمای سی ساله این کشور کتمان کنیم. ما در جاهای مختلف ازجمله خانه سینما با ایشان در ارتباط بودیم و به نظرم آرزوی هر فیلمسازی است که در کنار تهیه‌کننده‌ای مثل منوچهر محمدی باشد که به فیلم چیزی بیفزاید نه این که چیزی کم کند.

آیا اختلاف‌نظری بین شما وجود نداشت، این‌که بخواهید تغییراتی انجام دهید؟

محمدی: نه اختلاف‌نظری وجود نداشت ولی ممکن بود تفاوت دیدگاه در بعضی جزئیات وجود داشته باشد. من ترجیح می‌دادم اگر نظری هم می‌دهم به گونه‌ای اجرا شود که از آن فیلمساز باشد نه از آن من. چون فکر می‌کنم همین عنوان تهیه‌کنندگی مرا کفایت می‌کند و بیشتر از این هم نمی‌خواهم. در همین حد هم کلی دردسر و مشکل دارم.

میری: برای من دراین پروژه مهم این بود که منوچهر محمدی به عنوان تهیه‌کننده فیلم به اثری که بعدها قرار است ماندگار شود فکر می‌کرد. اثری که من به عنوان کارگردان و او به عنوان تهیه‌کننده قرار بود و هست که در نشست‌های خبری و کنفرانس‌های مطبوعاتی و گفت‌وگو با رسانه‌ها و روزنامه‌ها درباره‌اش صحبت کنیم و از آن دفاع کنیم. نه این که فکر کند که تهیه‌کننده است و بخواهد به عنوان تهیه‌کننده شرایط شخصی خودش را وارد اثر کند. این اتفاق فرخنده‌ای برای یک فیلمساز است که فکر کند یک یار در کنارش هست که چیزی به او می‌افزاید. این به نظرم موضوع مهمی است که در پروژه حوض نقاشی وجود داشت. من در پروژه‌های قبلی‌ام یعنی سعادت‌آباد و کتاب قانون هم به آقای محمدی می‌گفتم اگر نیاز است چیزی به فیلم اضافه شود، حتما به من بگوید. ایشان هم با این‌که پروژه‌ها تهیه‌کننده دیگری داشت یا فیلم متعلق به دفتر دیگری بود، می‌آمدند و کمک می‌کردند و این اتفاقی است که کمتر در سینمای ما روی می‌دهد. متاسفانه در سینمای ما، کمتر برای اثر یک دوست فیلمساز یا همکارمان خوشحال می‌شویم و کمتر هورا می‌کشیم. انگار دلمان می‌خواهد کمتر اتفاق خوبی برای یک فیلم یا یک اثر بیفتد. در حالی که این اتفاق در دفتر آقای محمدی و در این پروژه به نحو احسنی روی داد و اگر گفت‌وگو یا بحثی صورت گرفت از روی شغل و سمت اتفاق نیفتاد و فقط برای پروژه‌ای بود که قرار بود ماندگار شود.

با اتفاقاتی که حول و حوش مسائل اکران و حوزه هنری افتاد، فکر می‌کنید چه کسانی از موفقیت یا بی‌توجهی مردم به حوض نقاشی خوشحال یا ناراحت شوند؟

محمدی: من ترجیح می‌دهم خیلی وارد این بحث نشوم. چون هر چیزی زمان و تاریخ خودش را دارد. وقتی هم از آن گذشته‌ایم و بخواهیم دوباره به آن برگردیم، از جنبه تعقلی‌اش گذشته‌ایم و بیشتر به جنبه احساسی‌اش متمایل شده‌ایم. برای همین ترجیح می‌دهم وارد این حوزه‌ها نشوم، اما مساله‌ای به من ثابت شده و بارها هم به آن اشاره کرده‌ام که داور نهایی یک اثر را زمان می‌دانم. زمان است که ثابت می‌کند یک اثر هنری عمرش چقدر است.

می‌گویند زمانی که مغول‌ها به ایران حمله کردند یکی از فرماندهان مغول وارد شهری شد و به او اطلاع دادند که بیاید و گورستان این شهر را تماشا کند. این فرمانده مغول وقتی به گورستان رسید مشاهده کرد فاصله بین زمان تولد و وفات آدم‌ها بسیار کوتاه است. عمر یک نفر سه سال بود. عمر یکی دیگر، یک سال یا عمر دیگری شش ماه. فرمانده مغول خیلی تعجب کرد و از بزرگان و پیران آن شهر دلیل عمر کوتاه مردمشان را سوال کرد. جواب آنها این بود که در شهرشان، به اندازه کار مفیدی که انجام داده‌اند، عمر آدم‌ها را محاسبه می‌کنند. به نظرم درباره اثر هنری هم همین حالت صدق می‌کند. هورا کشیدن‌ها و ابراز احساسات خوب است، اما همه این احساسات حتی بغض‌ها و حسادت‌ها به مرور زمان از بین می‌رود و فقط حاصل کار باقی می‌ماند. من برای بسیاری از کارهایم سختی زیادی کشیده‌ام. مثلا برای فیلم «از کرخه تا راین» خیلی سختی کشیدم تا اجازه نمایش بگیرد و فشارهای زیادی را تحمل کردم. از کرخه تا راین فیلمی بود که به طور کامل رد شده بود و اجازه نمایش نداشت. یا فیلم «بازمانده» ساخته مرحوم سیف‌الله داد یک سال به شکل غیررسمی توقیف شد و سرانجام یک سال بعد به اکران رسید، اما اکنون این دو فیلم، فیلم‌هایی هستند که هنوز می‌توان دید و دوباره تماشا کرد. من معتقدم اگر بقال هم می‌شدم، باید طوری کار می‌کردم که همه شهر مرا به عنوان یک بقال درستکار بشناسند و همه وقتی به دنبال جنس سالم و بدون دوز و کلک هستند، به سراغ من بیایند.

شما سال‌هاست دیگر با کارگردان‌هایی که فیلم اول یا موفقشان را تهیه کرده‌اید، همکاری نمی‌کنید. با گذشت زمان، نظرتان درباره وضعیت کنونی و جایگاهشان چیست؟ آیا اکنون در جایی که باید، ایستاده‌اند؟

محمدی: قبول دارید که باید مثل یک ماهی از این سوال لیز بخورم و بگذرم؟ طبیعی است که درباره کارهای فعلی فیلمسازانی که قبلا با آنها سابقه همکاری داشته‌ام، نظری نداشته باشم، اما باید این موضوع را عنوان کنم که فیلمسازی در ایران، آن هم در حوزه پرمساله و پرابهامی مثل سینمای حرفه‌ای کار دشواری است. من شاهد این بوده‌ام که برخی از همکارانم از ایده‌آل‌هایشان یک مقدار پایین‌تر بیایند و در برخی مواقع بیشتر از یک مقدار هم پایین آمده‌اند. من به آنها حق می‌دهم چون عناصر زیادی در این موضوع دخیل است و یک عامل و دوعامل نیست که بتوانند با آنها مقابله کنند. هر چند باید تا جایی که می‌توان مقاومت کرد و سعی کرد این اتفاق نیفتد ولی اگر هم افتاد، چاره‌ای نیست و باید واقعیت را پذیرفت. همیشه گفته‌ام اگر بیش از 70 درصد کارگردان‌های کشورمان درست مدیریت شوند، می‌توانند فیلم‌های خوبی بسازند. این کشور استعداد این که فیلمسازان خوبی در بضاعت و اندازه‌های خودش داشته باشد، دارد ولی متاسفانه این اتفاق نمی‌افتد و به همین خاطر بسیاری از استعدادها هرز می‌رود.

آقای میری؛ نمایش حوض نقاشی در جشنواره فیلم فجر با توجه به موضعگیری حوزه هنری درباره فیلم‌های تحریمی با حواشی فراوانی مواجه شد. قبل از حوض نقاشی فیلمی از شما اکران شد که اتفاقا موضوع مشابهی با فیلم‌های تحریمی داشت، تحلیل‌تان از این ماجرا چیست؟

میری: اجازه بدهید خیلی خلاصه درباره این موضوع صحبت کنم. من معتقدم قضاوت ما از یکدیگر و تقاضاهایی که از هم داریم، باید معقول باشد. اگر قرار بود همین انتقاداتی که دوستان از ما دارند، ما هم از آنها داشته باشیم، باید این انتقاد را مطرح می‌کردیم که آنها با کسانی یا نهادهایی کار کرده‌اند که زودتر و بیشتر از هر جا، سینما را مورد قضاوت، سانسور وارزیابی قرار داده‌اند و همکاران خودشان را ممیزی کرده‌اند. می‌دانید که خیلی از دوستان ما در اتحادیه تهیه‌کنندگان‌‌«دو» فعالیت می‌کردند؛ اتحادیه‌ای که فیلمنامه همکاران ما را می‌خواند و ممیزی می‌کرد و بعد اجازه پروانه ساخت می‌داد. آنها لطمه بیشتری به سینما زدند، اما من نه حرفی زدم و نه می‌خواستم حرفی بزنم. چون علاقه‌ ندارم درباره کار کردن و نکردن همکارم صحبت کنم. من قرار است فیلم خودم را بسازم، آن هم در شرایط آرام و معتدل. من با منوچهر محمدی کار کردم، نه با حوزه هنری. چه‌بسا این که حوزه هنری هیچ دخالتی در فیلمی که من ساختم نکرد. شرایطی که منوچهر محمدی برای تولید یک فیلم ایجاد می‌کند، برای همه کارگردان‌ها ایده‌آل است و هر کدام از این دوستان معترض اگر حوزه هنری به آنها پیشنهاد می‌داد، می‌آمدند و کار می‌کردند. چه اشکالی دارد که من در یک فضای آرام بتوانم فیلم خودم را بسازم. آنجا اشکال دارد که من با کار کردن با کسی یا جایی روشم را تغییر دهم و آدم دیگری شوم. من همچنان مازیار میری هستم که فکر می‌کنم شرایط صنفی برایم مهم است. هر چند از کار صنفی دلگیر هستم ولی علاقه‌مندم همانی باشم که قبلا بودم.

محمدی: در ادامه سوالی که از آقای میری پرسیدید، باید بگویم شخصا تا به حال به هیچ نهاد دولتی برای درخواست همکاری مراجعه نکرده‌ام. برای این که همیشه آنها متقاضی همکاری با من بوده‌اند و این را با صراحت و شفافیت می‌گویم و با صدای بلند اعلام می‌کنم. بخصوص این را در روزنامه «جام‌جم» اعلام می‌کنم که قطعا بسیاری از مدیران ارشد سازمان صدا و سیما می‌توانند گواهی دهند که به بسیاری از پاسخ‌های دعوت به کار آنها جواب منفی داده‌ام و دلایل هر کدام از آنها متفاوت است. بعضی وقت‌ها فیلمنامه‌هایی که به من داده شده فیلمنامه‌های بسیار بدی بوده است. بعضی مواقع فیلمنامه‌ها غلط بوده و بعضی مواقع مفهوم اصلی اشکال داشته است.

ناچارم یک مثال دراین زمینه بزنم که امیدوارم به سازندگان آن پروژه به هیچ وجه برنخورد. این اعتقاد من است و به خاطر همین آن کار را انجام ندادم. وقتی پروژه «ملاصدرا» را به من پیشنهاد دادند، به عنوان آدم رسانه‌ای و تا حدودی آشنا به زبان فلسفه که رشته فرعی دانشگاهی‌ام بود، اعلام کردم اگر بخواهیم سریال «ملاصدرا» را بسازیم حداقل 2000 نفرهستند که زبان و منطق فلسفه را درک می‌کنند و حداکثر ده هزار نفر هستند که علاقه‌مند به فلسفه به عنوان یک مفهوم فکری در حوزه دانش بشری هستند. بنابراین وقتی ما یک سریالی درباره اندیشه ملاصدرا می‌سازیم، باید فکر کنیم که داریم برای مخاطب حداکثر 20 هزار نفری فیلم می‌سازیم. بنابراین سریال ملاصدرا حداکثر باید شش قسمت داشته باشد و البته زبان آن بسیار خاص و پیچیده باشد، به طوری که این تعداد مخاطب لذت ببرند نه یک سریال 40 یا 60 قسمتی عامه‌پسند یا عمومی که باید از خاش تا آذربایجان آن را تماشا کنند. بحث همکاری با حوزه هنری هم از مدت‌ها قبل مطرح بود، اگر به آرشیو رسانه‌های اینترنتی مراجعه کنید، متوجه خواهید شد که بحث این همکاری از ساخت یک سریال آغاز شد.

نکته دیگری که در تائید حرف‌های آقای میری باید بگویم این است که اگر ما این منطق را بپذیریم، اگر ارتباط با نهادی که سینماهایش را در اختیار برخی فیلم‌ها قرار نداده اشتباه است، این سوال مطرح است که چرا بسیاری از همکاران ما فیلم‌های خود را با بودجه بنیاد فارابی وحمایت این نهاد ساخته‌اند؟ با همان منطقی که دوستان از همکاری با حوزه هنری انتقاد می‌کنند می‌توان سوال کرد که چرا شما با حمایت بنیاد سینمایی فارابی فیلم ساخته‌اید؟ بنیادی که زیرمجموعه معاونت سینمایی است. معاونتی که با خانه سینما واهالی سینما و تولیدات سینمای ایران اصلا برخورد خوبی نداشته است. پس با منطق آنها هم نباید با فارابی همکاری کرد و طبیعتا باید این گله متقابل هم وجود داشته باشد که این دوستان هم نباید می‌رفتند با حمایت فارابی فیلم می‌ساختند. به نظرم این مساله از جزئی نگری ناشی می‌شود و تصور می‌شود ما در دنیای دیگری هستیم.

اتفاقا به نظر من همه نهادها موظف هستند از حوزه فرهنگ و هنر حمایت و پشتیبانی کنند. چرا باید طبقه‌بندی کنیم که امروز به این دلیل و فردا به دلیل دیگر با نهاد و سازمانی همکاری نکنیم. با وجود نقدهایی که به دولت دهم دارم، اگر پیشنهاد همکاری ارائه شود، که فکر کنم با آن یک برگ دیگر به سینمای ایران اضافه خواهد شد، در ساخت آن همکاری می‌کنم.

آقای میری شما چطور ؟ دیدگاه شما درباره همکاری با نهادها ازجمله حوزه هنری چیست؟

میری: پیش از این ‌که اولین جلسه‌ها را با حوزه هنری به عنوان سرمایه‌گذار دولتی فیلم برگزار کنیم، به عنوان تهیه‌کننده و کارگردان درباره کاری که قرار است انجام دهیم حرف زدیم. اگر شرایط به گونه‌ای باشد که فیلم خوبی تولید شود و نهاد مسئول هم حمایت از این گونه آثار جزو فعالیت‌هایش باشد، همکاری با آنها کار خوبی است، اما نهادهایی هم هستند که تعریفی برای برخی کارها ندارند و آثار درخشانی هم ارائه نکرده‌اند، به همین خاطر مجبورید با وسواس با آنها همکاری کنید، اما اگر نهادهایی باشند که در تعاریف آنها حمایت از تولید ساخت این گونه فیلم‌ها آمده باشد، چه اشکالی دارد با آنها همکاری کنیم؟ فیلمساز می‌تواند اثر مستقل خود را بسازد و از فیلمش دفاع کند. فیلمساز می‌تواند همان کسی باشد که پیش از ورود به آن موسسه بوده است. من معتقدم ما فیلمسازان صنعتگر نیستیم. ما باید براساس دغدغه‌هایی که داریم وشرایطی که به وجود می‌آید، فیلم‌های مورد نظر خود را بسازیم. ما باید یاد بگیریم فیلم‌ها را بدون تیتراژ ببینیم.

وقتی به کارنامه شما نگاهی می‌کنیم، توجه به انسان و اخلاق بخصوص در فیلم‌هایی چون پاداش سکوت و کتاب قانون نمود بیشتری داشته است. به نظر می‌رسد در حوض نقاشی هم این دغدغه مورد توجه‌تان بوده است.

میری: اصولا دغدغه من دراین سال‌ها درباره انسان‌ها و شرایط‌شان در اجتماع بوده است. دغدغه همیشگی‌ام نمایش قابلیت‌های انسان به عنوان اشرف مخلوقات و بیان کرامت انسانی بوده است. من همیشه سعی کرده‌ام فیلم‌هایم متعلق به زمانه خود و ثبت شده در زمان خاص خود باشد و به اتفاقات پیرامون انسان توجه ویژه‌ای داشته‌ام. همه شش فیلمی که تاکنون ساخته‌ام هم درباره انسان‌ها بوده، انسان‌هایی که به دنبال یافتن گمشده خود هستند. اهمیت ویژه حوض نقاشی هم توجه ویژه به همین کرامت انسانی است.

چقدر برایتان مهم است حوض نقاشی فیلم پرفروشی باشد؟

میری: برای هر فیلمسازی این‌که فیلمش مخاطب بیشتری داشته باشد، موضوع خوشایندی است. البته این پرمخاطب بودن با پرفروش بودن فرق دارد، چون برخی فیلم‌های پرفروش براساس عوامل دیگر تبدیل به فیلم‌های پرفروش می‌شوند. من علاقه زیادی دارم که وقتی دغدغه‌ای را در فیلمم مطرح می‌کنم، این دغدغه با آدم‌های بیشتری ارتباط برقرار کند و این ارتباط بیشتر برایم خوشحال‌کننده است.

این دغدغه که می‌گویید در حوض نقاشی چیست؟

میری: دغدغه من در حوض نقاشی توجه به بخش‌های ناپیدای انسان و اراده، تصمیم و لذت بردن از زندگی است و این‌که انسان‌ها شکرگذار خدا باشند.

می‌توان کتاب قانون و حوض نقاشی را فیلم‌های اخلاق‌گرایی دانست، اما آیا می‌توان فیلمی چون سعادت‌آباد را هم یک فیلم اخلاق‌گرا دانست؟

میری: سعادت‌آباد هم از زاویه دیگری به موضوع اخلاقیات می‌پردازد و نگاه دیگری به این موضوع دارد و آیینه شکسته‌ای را با ابعاد بیشتری نشان می‌دهد. سعادت‌آباد در سال 89 ساخته شد و متعلق به زمانی است که من کمی تلخ‌تر بودم ولی در حوض نقاشی کمی امیدوارتر شدم.

چطور شد کمال تبریزی آنونس و تیزر فیلم را ساخت؟

میری: به نظرم کمال تبریزی انسان سالم و شریفی است و این شرافت او بسیار غبطه‌برانگیز است. او دوست خوبی است و همیشه همراه آدم‌هاست. من یک بار تجربه همکاری با او را دریک فیلم داشتم.

در «همیشه پای یک زن در میان است»؟

میری: بله و همکاری خوبی بود. تبریزی هوش خوبی دارد و می‌تواند در این فیلم به ما کمک زیادی کند. من از او خیلی ممنونم که قبول کرد تیزر و آنوس حوض نقاشی را بسازد.

خیلی‌ها فکر می‌کردند جایزه بهترین بازیگر مرد به شهاب حسینی داده شود، اما حوض نقاشی با کوله بار نه چندان پری از جشنواره بازگشت، نظر شما در این باره چیست؟

میری: به نظرم بخشی از داوری جشنواره سلیقه‌ای است. اگر بخواهیم خوش‌بینانه با برخوردی که با فیلم «حوض نقاشی» در جشنواره صورت گرفت نگاه کنیم باید آن را سلیقه‌ای بدانیم، اما وقتی داوران در مصاحبه‌هایشان دلیل کنار گذاشتن فیلم را اشتباهات پزشکی می‌دانند، دیگر خیلی نمی‌توان با خوشبینی به این مساله نگاه کرد. آنها چرا در بیانیه‌شان به این موضوع اشاره نکردند که این فیلم را به دلیل مسائل پزشکی کلا کنار گذاشته‌اند؟

با استقبال مردم و صف‌هایی که برای حوض نقاشی جلوی سینماها تشکیل شد، باید دیگر جایزه برای شما اهمیت نداشته باشد. شاید موضع شما با خانم پوران درخشنده درباره این استقبال مردم و بی‌توجهی هیات داوران یکی باشد. اگر چه شاید به خاطر حواشی که بین فیلم‌های هیس... و حوض نقاشی در زمینه آرای مردمی به وجود آمد از ایشان کمی دلخور باشید.

میری: نه، من از خانم پوران درخشنده دلخور نیستم و به نظرم تلاش، تاثیر و حضور ایشان در همه سال‌هایی که در سینما فعالیت داشته، قابل ستایش است. باید بگویم استقبال از سینما و صف‌های طولانی که برای فیلم‌ها در زمان جشنواره و در زمان اکران برای فیلم‌ها درگذشته و در سال‌های دور اتفاق می‌افتاد، در عشق ما به سینما تاثیر داشت و به نظرم این صف‌ها و استقبال از سینما، انرژی مضاعفی به سینما خواهد داد.

موضوع فیلم بعدی‌تان چیست؟ آیا مثل حوض نقاشی نگاه امیدوار کننده‌ای به زندگی دارید؟

میری: هنوز چیزی روشن نیست، ولی امیدوارم بشود از این تلخی‌ها دور شد و روزنه‌های امید خوبی را پیدا کرد.

حوض نقاشی فیلم سخت تری نسبت به سعادت‌آباد و کتاب قانون بود؟

میری: از نظر برخی دوستان کتاب قانون فیلم سخت‌تری است، ولی به اعتقاد خودم کارگردانی فیلم حوض نقاشی خیلی سخت تر بود چون در حوض نقاشی روی لبه تیغ حرکت می‌کردم و باید مراقب بودم تا تلاش خودم و گروه فیلمسازی‌ام توام با اغراق نباشد.

من دلیل این همه تلاش برای گریه گرفتن از تماشاگر را نفهمیدم. آیا فکر نمی‌کنید زمان و دوره درآوردن اشک تماشاگر به سر آمده است.

محمدی: مگر تماشاگران گریه می‌کردند؟

بله، دست‌کم در سالنی که من فیلم را تماشا کردم، صدای هق‌هق تماشاگران بلند بود.

محمدی: ما اصلا قصد در آوردن اشک تماشاگر را نداشتیم، هر چند آن طور که شما می‌گویید یعنی ما موفق شده‌ایم تماشاگر را با خودمان همراه کنیم. حوض نقاشی بحث عاطفه انسانی را مطرح می‌کند که در خدمت اراده انسانی قرار می‌گیرد. در حوض نقاشی اراده انسانی باعث می‌شود مادری که از ارتفاع می‌ترسد و حاضر نیست غذایی غیر از کتلت بپزد، تغییر موضع دهد. یا پدری که تا پیش از این از موتورسواری هراس داشته، بالاخره یاد بگیرد سوار موتور شود و این همان شگفتی است که در مورد انسان قائل هستیم. انسان قادر است در موقعیت‌های دشوار، به کمک احساس و عاطفه از بن بست بیرون آید و زندگی خوبی داشته باشد. به اعتقاد من این وجه از ویژگی انسان بیشتر مراد ما در حوض نقاشی بوده است و شخصیت‌های اصلی فیلم، می‌توانند کارهایی بکنند که تا پیش از این فکر می‌کردند نمی‌توانند انجام دهند. آنها می‌توانند از این مرز بگذرند و به فرزندشان توانایی‌های خود را اثبات کنند و طبیعتا این را هم به دلیل عشقی که به فرزند دارند تجلی می‌دهند. قدرت عشق این اراده را به وجود می‌آورد تا کاری را که به واقع غیرممکن است انجام دهند. ممکن است در ادامه این قصه، چند سال دیگر فرزند این خانواده دچار مشکل و مساله شود ولی طبیعی است که این فیلم تا این محدوده زمانی را در نظر می‌گیرد. دو مولفه در فیلم مدنظر ما بود، یکی کمبود فضاهای احساسی و عاطفی که روز به روز در جامعه ما به دلیل نوع زندگی شهری تاثیر خود را می‌گذارد و دیگر این که انسان چیزهایی را می‌تواند با اراده خود تغییر دهد. نوستالژی که تماشاگر به عاطفه و اراده انسانی دارد، او را در حوض نقاشی متاثر می‌کند. البته به گمان من، احترام به انسان و ذات او در این دو مولفه نهفته است.

تا آنجا که می‌دانم، شهاب حسینی و نگار جواهریان انتخاب‌های اول برای بازی در حوض نقاشی بودند. آیا بعد از تمام شدن فیلم هنوز هم بر انتخاب خودتان مطمئن بودید؟

میری: نابازیگر نمی‌توانست شرایطی که مورد نظر فیلم بود را بر آورده کند و به سرانجام برساند و به همین دلیل از همان ابتدا استفاده از نابازیگر منتفی بود. ما از روز اولی که درباره طرح فیلم با دوستان حرف می‌زدیم درباره بازیگران هم صحبت کردیم. برای این که نیاز فیلم ایجاب می‌کرد از ابتدا بازیگر در جریان فیلم قرار بگیرد، چون باید زمان تحقیق برای بازیگر ایجاد می‌شد. از همان روز اولی که طرح حوزه نقاشی مطرح شد، اولین سوالی که در ذهن ما شکل گرفت این بود که چه کسانی می‌توانند این نقش‌ها را بازی کنند. از همان ابتدا شهاب حسینی و نگار جواهریان را در نظر داشتیم، آنها از ابتدا در جریان موضوع فیلم قرار گرفتند و با پیشرفت کار هم نظرات خودشان را می‌دادند. به نظرم بهترین انتخاب‌های ما دراین فیلم، شهاب حسینی و نگار جواهریان بودند ولی اگر کارگردان و تهیه‌کننده دیگری می‌خواست این فیلم را بسازد، شاید به گزینه‌های دیگری فکر می‌کرد. در کل جواب مثبت تماشاگران و بعد منتقدان از این انتخاب، برایم خیلی خوشحال‌کننده است.

آزاده کریمی - گروه فرهنگ و هنر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها