در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
بقیهاش به خودت بستگی دارد که چقدر بااستعداد باشی، بعضیها همان بار اول قبول میشوند و خیلیها هم کارشان به جلسات سوم و چهارم میکشد، بعضیها هم رکورد میشکنند و اینقدر میروند و میآیند که دیگر آنجا حق آب و گل پیدا میکنند تا بالاخره طلسمشان شکسته شود و در آزمون عملی قبول شوند.
همه آنهایی که روزی برای گرفتن گواهینامه پایشان به یکی از آموزشگاههای رانندگی شهرشان باز شده، تا اینجای ماجرا برایشان تجدیدخاطره شده است، هرچند خیلیها هم چندان دل خوشی از آن روزها ندارند، از این که چرا فلان مربی دل به کار نمیدهد، آن دیگری از ساعتهای تمرین میزند، آن یکی زیادی روی ماشینش حساس است، فلانی دائم کلاس اضافی برای هنرجو مینویسد و... .
هرچند بارها گفتهایم این موارد درباره همه مربیها مصداق پیدا نمیکند، اما باز هم آنها از ما گلایه دارند که چرا وقتی حرف از مشکلات هنرجویان در آموزشگاههای رانندگی میشود، یکطرفه به قاضی میرویم و از مشکلات آنها چیزی نمینویسیم. مربیان آموزش رانندگی معتقدند هیچ جا دیده نمیشوند، نهآموزشگاه از آنها حمایت میکند و نه سازمانهای بیمهای و دولت آنها را میبینند. گلایههایی که مربیان آموزشگاههای رانندگی از بیتوجهی به وضع و مشکلاتشان دارند، بهانهای شد تا سراغ آنها برویم و پای درد دلشان بنشینیم.
دغدغهای به نام درآمد ثابت
درآمد ماهانه یک مربی آموزشگاه رانندگی کاملا تابع تعداد هنرجویی است که آموزشگاه به او میدهد؛ نه از اضافهکاری خبری است نه از تسهیلات حمایتی خاصی.
هرچه تعداد هنرجوی یک مربی کمتر باشد درآمد او هم از دیگران کمتر خواهد بود، در واقع آنها هیچ حقوق ثابتی ندارند.
البته این وضع در نیمه دوم سال و فصول پاییز و زمستان بغرنجتر هم میشود. بازگشایی مدارس و دانشگاهها کارو بار آموزشگاههای رانندگی را از سکه میاندازد و دوباره با تعطیلشدن مراکز آموزشی در تابستان مشتری آموزشگاههای رانندگی چند برابر میشود.
طبیعی است درآمد مربیان هم تحت تاثیر این شرایط متغیر میشود. مربیان میگویند در فصول پاییز و زمستان گاهی درآمد ماهانهشان به زیر 300 هزار تومان میرسد و این وضع زندگی این قشر و خانوادهشان را تحتالشعاع قرار میدهد.
خانم طلوعی با 22 سال سابقه مربیگری رانندگی در یکی از آموزشگاههای تهران از این که او و خیلی از همکارانش باید هنوز هم غم تامین هزینههای زندگی و نداشتن حقوق ثابت را بخورند، دل پری دارد.
او میگوید: آموزشگاه برای هر جلسه آموزش هنرجو 19 هزار تومان از او میگیرد در حالی که سهم ما کمتر از ده هزار تومان است حالا شما حساب کنید با این وضع اگر شانس نیاوریم و تعداد هنرجویی که به هر مربی داده میشود، کم باشد آن وقت بعضی ماهها میشود که درآمدمان به زحمت به 400 هزار تومان هم میرسد. شما قضاوت کنید با این درآمدهایی که در نوسان است و فکر آشفتهای که یک مربی بابت هزار و یک مشکل و چاله چوله زندگی و قرض و بدهکاری و اجاره خانه میتواند داشته باشد، چطور میتوان از یک مربی انتظار داشت بدون دغدغه دل به کار بدهد؟
آقای خداکرمی، مربی تعلیم رانندگی با 22 سال سابقه کار، گلایه دیگری دارد. او میگوید: اگر یک مربی در یک ماه ده هنرجو داشته باشد که از میان آنها پنج نفر همان بار اول قبول شوند و پنج نفر دیگر کارشان به آزمون مجدد بکشد، اما اگر همکار وی در همان ماه فقط سه هنرجو داشته باشد که دو نفر آنها همان بار اول قبول شده باشند، از نظر آموزشگاه، عملکرد مربی دوم قابلقبولتر است، چون تعداد قبولی این مربی بیشتر است.
گلایه او و دیگر همکارانش این است که چرا آموزشگاه بهجای کیفیت آموزش صرفا آمار درصد قبولیها را ملاک سنجش عملکرد موفق یک مربی قرار میدهد؟
سالها در حسرت بیمه شدن
برای مربیان رانندگی که خیلیهایشان عمری را در این کار گذاشتهاند و به قول خودشان پیر شغلشان شدهاند، این که هنوز با داشتن 20 سال سابقه کار دغدغه بیمه نبودن را داشته باشند، درد بزرگی است.
مربیان آموزشگاههای رانندگی از این که سازمان بیمه تامین اجتماعی هیچ تسهیلاتی را برای بیمهکردن آنها در نظر نگرفته گلایه دارند.
آقای خداکرمی میگوید: تامین اجتماعی هر ساله نرخ حق بیمههای خود را حدود 20 درصد بالا میبرد، هیچ ارگانی هم از ما حمایت نمیکند، آموزشگاه هم میگوید ما نمیتوانیم مربیان را بیمه کنیم چون اگر این کار را انجام دهیم باید شما را به عنوان کارمندمان معرفی کنیم و در این صورت هم موظف میشویم مالیات بدهیم، پس از دست ما کاری ساخته نیست و اگر میخواهید باید خودتان را به صورت خویشفرما بیمه کنید.
دردهای مفصلی و فرسودگی شغلی
خیلی از مربیان رانندگی که عمری را در این کار گذاشتهاند حالا از زانودرد شدید، دیسک کمر و گردن، آرتروز و درد مفاصل و دیگر بیماریهای مفصلی مینالند.
ساعتها نشستن طولانی پشت فرمان و دردهای ناشی از آن گاهی آنقدر امانشان را میبرد که خواب راحت را هم از آنها میگیرد.
خانم شعاعی، یکی دیگر از مربیان میگوید: چند سال اول مشکلی نبود، با ذوق و شوق کار میکردیم و چهارستون بدنمان سالم بود، اما به مرور نشستن دائم پشت فرمان کار دستمان داد، حالا اگر نگاه کنی خیلی از همکارانمان مشتری دائم پزشکان متخصص ارتوپد هستند، خیلیهایشان همیشه کلی عکس و امآرآی زیر بغلشان است و این شغل فرسودهشان کرده است.
در این شرایط اما یک مربی رانندگی چارهای ندارد جز این که با هر سختی است به کارش ادامه دهد، چون خوب میداند حتی اگر مسئولان آموزشگاه هم از بیماری یک مربی مطلع باشند جز یک همدردی ظاهری کاری از دستشان برنمیآید.
آقای خداکرمی میگوید: با وجود 22 سال سابقه کار حالا که به خاطر مدت طولانی نشستن پشت فرمان از زانو درد شدید رنج میبرم، اما خوب میدانم چارهای جز کار کردن ندارم چون اگر بخواهم موضوع را با آموزشگاه در میان بگذارم و از آنها توقع این را داشته باشم که هوایم را داشته باشند یا ساعت کمتری به من کلاس بدهند، ممکن است شغلم را از دست بدهم.
امنیت شغلی نداریم
مربیان آموزشگاههای رانندگی هم مانند خیلیهای دیگر دغدغه نداشتن امنیت شغلی دارند، آقای شریفی مربیای است با 20 سال سابقه کار.
او میگوید: نه تنها درآمد مربیها که وضع ادامه کارشان و حتی موضوع تمدید کارت مربیگری هم ارتباط مستقیمی با میزان قبولیهای بار اول هنرجویان یک مربی دارد. اگر مربی نتواند آمار حد نصاب قبولی هنرجویان خود را پر کند نه تنها ممکن است کارت مربیگریاش تمدید نشود، بلکه از طرف آموزشگاه هم تذکر میگیرد و ممکن است آموزشگاه عذر وی را بخواهد.
بیمهها خسارت نمیدهند
اما این پایان ماجرا نیست. آقای شریفی، مربی یکی از آموزشگاههای رانندگی تهران هم از سنگاندازیهای شرکتهای بیمه خودرو برای بیمه کردن ماشین آموزش رانندگی انتقاد کرده و میگوید: شرکتهای بیمهای خودرو هم برای بیمه کردن ماشین مربیان آموزش رانندگی هزار اما و اگر میآورند.
آنها میگویند چون ریسک تصادف در این ماشینها به دلیل تحت تعلیم بودن بالاست یا ترجیح میدهند آنها را بیمه نکنند یا به دلیل این که ماشین تعلیماتی است 20 درصد حق بیمه اضافی میگیرند. با همه سختیها و مشکلاتی که شغل مربیان آموزش رانندگی دارد، اما آنها باز هم میگویند عاشق کارشان هستند، هرچند در این میان ممکن است موارد انگشت شماری از بداخلاقیها دیده شود، اما توقع دارند اینپای رفتار تمام مربیان گذاشته نشود . آنها از سختیهای کارشان گفتند به این امید که شاید صدایشان به گوش مسئولان هم برسد.
حکایت تعصب مربیها روی ماشینشان
برای یک مربی آموزشگاه رانندگی، ماشینی که زیر پایش است یعنی همه دارایی او از زندگی! همان ماشینی که میگویند وقتی هنرجویی پشت آن نشست حتی اگر تصادف هم کرد، موظف به پرداخت هیچ خسارتی نه به مربی، نه به آموزشگاه و نه به طرف مقابل است و در عوض این مربی است که باید بار پرداخت تمام هزینهها را بر دوش بکشد.
حتما شما هم این جمله گلایهآمیز را از هنرجویان آموزش رانندگی شنیدهاید که چرا برخی مربیها روی ماشینشان حساس هستند؟ چرا بعضیها دائما کلاچ و ترمز میگیرند؟چرا برخی مدام نگرانند که مبادا هنرجویشان تصادف کند؟ مربیان آموزش رانندگی هم این گلایهها را از هنرجویانشان شنیدهاند، اما میگویند اگر هنرجویان واقعیت را بدانند آن وقت شاید کمی به آنها حق بدهند.
آقای خداکرمی میگوید: آموزشگاه مربی را موظف میکند هر پنج سال یکبار خودروی زیر پایش را عوض کند و این یک قانون است، در این شرایط تورم و با دهها هزینه ریز و درشت زندگی این قانون هم برای ما دردسر شده است. در این شرایط ما مجبوریم هر پنج سال یکبار ماشین زیر پایمان را تعویض کنیم و یک خودروی صفر یا خودرویی که کمتر از پنج سال کار کرده است بخریم، شما جای ما باشید میتوانید با خیالی آسوده ماشین 17 میلیونی را بیندازید زیر پای هنرجویی که هنوز وارد نیست و تسلط به گاز و کلاچ ندارد؟
بیشتر مربیان آموزش رانندگی گاهی مجبورند ماهی یکبار دیسک و صفحه عوض کنند، در حالی که لوازم یدکی و اجرت تعمیر هم سر به فلک کشیده است.
240 لیتر سهمیه بنزینی که به خودروهای آموزش رانندگی داده میشود تا نیمه ماه هم نمیرسد و ما مجبوریم بهصورت آزاد بنزین بزنیم که این شرایط هم هزینه دیگری را به ما تحمیل میکند.
پوران محمدی - گروه جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد