1) اگر اظهارنظرهای داخلی درباره این مذاکرات را مرور کنیم، دو نگاه خوشبینانه و بدبینانه ماحصل همه آنهاست. خوشبینها، نرمش ایران را برای انعطاف طرف مقابل وافی به مقصود میپندارند و به شکلی زائدالوصف، از مذاکرات خصوصا بین ایران و آمریکا استقبال میکنند و بدبینها عمدتا با تکیه بر سوابق و حتی آنچه همین روزها گذشت و میگذرد، انتظار تغییر رفتار از طرف مقابل را بیهوده ارزیابی میکنند و هیچ امیدی به نتیجهبخش بودن مذاکرات ندارند.
توصیه ما اما واقعبینی توأم با احتیاط عاقلانه است و مختصات و اقتضائات این واقعبینی عبارتاست از: الف) در نظر داشتن دقیق سابقه موضوع و اعتنای خردمندانه به تجربیات، خصوصا تجربه مذاکرات هستهای طی 10 سال اخیر.
ب) یافتن پاسخ شفاف برای این پرسش کلیدی که آیا نگرانی طرف مقابل واقعا انحراف فعالیت هستهای کشورمان از روند صلحآمیز است یا ابراز این مطلب بهانهای بیش نیست و نگرانی اصلی چیز دیگری است.
ج) یافتن پاسخ شفاف برای این پرسش که آیا طرف مقابل واقعاً به دنبال رفع نگرانی از انحراف احتمالی از طرق پذیرفته شده بینالمللی است یا تضمین عینی از نظر آنان کماکان برچیدن تأسیسات هستهای کشورمان است.
د) آیا طرف مقابل واقعاً حاضر است حقوق ملت ایران در موضوع هستهای از جمله غنی سازی در کشور را به رسمیت بشناسد یا به هر نحو ممکن در پی سلب این حق است. پاسخ دقیق و آگاهانه به این پرسشها چشمانداز مذاکرات را روشن خواهد کرد.
2) دومین توصیه، توجه دادن صریح و مؤکد طرف مقابل به دو نکته است؛ نخست اینکه مذاکرات اگر درجا بزند و پیشرفتی در آن احساس نشود به ادامه آن نباید امیدوار باشد و دوم اینکه در هر حال مذاکرات از نظر زمانی نمیتواند نامحدود و فرسایشی باشد بنابراین شاید دست یافتن به یک جدول مذاکراتی برای تعیین موضوعات و زمان پرداختن به آنها جزو مقدمترین کارها باشد.
3) چنانچه قبلا نیز متذکر شدهام، واقعیت چیزی است و تصویری که از واقعیت به افکار عمومی منتقل میشود چیز دیگر. تجربه نشان داده است طرف مقابل به موازات و بعضا بیش از میزان سرمایهگذاری برای اصل مذاکرات، در مورد ابعاد رسانهای آن برنامهریزی میکند بنابراین تدارک پیوست رسانهای از الزامات فعالیت مذاکرهکنندگان کشورمان است و روشن است که این پیوست قبل، حین و بعد از مذاکرات را باید پوشش بدهد.
از مهمترین نکات مربوط به این پیوست، خارج کردن موضوع هستهای از اولویت مسائل کشور است؛ نکتهای که حاصل تجربه پرهزینه سالهای نخست شروع این ماجراست!
4) مدیریت انتظارات چهارمین توصیه به دستاندرکاران این موضوع است. بیتوجهی به این مقوله مهم که به افزایش انتظارات میانجامد، جامعه را شرطی میکند که پیامدهای منفی آن بیش از همه متوجه خود دولت خواهد شد. ابعاد این مدیریت متنوع است، اما میزان دخالت و تأثیر حل موضوع هستهای در مشکلات اقتصادی کشور و احتمال نتیجهبخش بودن مذاکرات و رسیدن به نتیجه برد ـ برد از مهمترین آنهاست.
5) چنانچه از نام گروه 1+5 پیداست، این گروه متشکل از شش کشور است و تیم مذاکرهکننده ایرانی باید تلاش کند از همه ظرفیت موجود در این گروه برای پیشبرد مذاکرات بهره ببرد. خلاصه شدن در یک عضو یعنی آمریکا علاوه بر این که گذاشتن همه تخممرغها در یک سبد است، آمریکا را به امتیازخواهی بیشتر تشویق میکند و به آمریکا کمک میکند با کارت ایران، اعتبار رو به کاهش خود را ترمیم کند.
6) باید بپذیریم در جریان سفر نیویورک دو امتیاز بسیار ذیقیمت به آمریکا داده شد، بدون آنکه مابهازای مشخصی داشته باشد؛ نخست گفتوگوی تلفنی دکتر روحانی با اوباما و دوم مذاکره نیمساعته ظریف با کری. تیم مذاکرهکننده کشورمان باید تلاش کند اولا مابهازای این دو امتیاز را بگیرد و ثانیا مراقبت کند هیچ امتیاز دیگری به طرف مقابل ندهد مگر آنکه امتیاز همسنگ و همترازی دریافت کند.
مهدی فضائلی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد